به گزارش گروه فرهنگی خبرگزاری دانشجو، حجت الاسلام محمد مهدی ایمانی پور رئیس سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی در دوازدهمین اجلاس کمیته دائمی اطلاع رسانی و امور فرهنگی وابسته به سازمان همکاریهای اسلامی در شهر داکار سنگال گفت: اسلام دینی است که اساس آن از «سلم» به معنای صلح با درون انسان و زندگی مسالمت آمیز با برون انسان، یعنی مخلوقات خداوند تبارک و تعالی، گرفته شده است. نه تنها دین اسلام، بلکه سایر ادیان نیز دعوت خود را بر محور صلح و همزیستی مسالمت آمیز با دیگران بنا نهاده اند و نزاعهای تاریخی عموماً ریشه در اهداف سیاسی حاکمان وقت داشته و موحدان و مؤمنان به عالم قدسی با یکدیگر نزاعی نداشته و همواره میان آنان گفتوگو و مناظره در سطح نخبگانی در جهت همزیستی و درک متقابل صورت می گرفته است.
وی ادامه داد: گرچه اصطلاح «اسلام فوبیا» واژهای جدید در فرهنگ سیاسی معاصر به شمار میرود، اما تفکرات ضد اسلامی و ضد دینی با نوعی جنگ روانی به نام دین هراسی در طول تاریخ وجود داشته است. در ورای این اصطلاحات، نظامهای سیاسی سلطه گر فرصت مییافتند برای ایجاد نفاق و ستیز با همزیستی مؤمنانه، به جنگهای دینی و مذهبی برای رسیدن به اهداف خود، دامن بزنند.
رئیس سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی افزود: اسلام هراسی جدید به معنای ایجاد ذهنیتی منفی و مخرب نسبت به اسلام در میان مردم جهان است که پس از حملات القاعده در ۱۱ سپتامبر توسط آمریکا و جریانهای صهیونیستی جهانی در صدر تبلیغات رسانهای علیه اسلام و مسلمانان قرار گرفت و هم اکنون نیز توسط برخی از گروههای سیاسی و جریانات رسانهای وابسته به آنان تبلیغ میشود.
وی گفت: اسلام بزرگترین چالش در برابر ارزشهای لیبرال دمکراسی غرب به شمار میآید. این نگاه افراطی به اسلام، تفکیکی میان اسلام واقعی که برگرفته از تعالیم حیات بخش پیامبر اکرم (ص) بوده و شعار «الاسلام هو السلم» را رهبری مینماید و میان افراط گرایی خشونت طلب گروههایی چون القاعده و داعش، قائل نیست. در این دکترین ساختگی، حتی دفاع مشروع مسلمانان فلسطین در مقابل خشونتهای صهیونیسم اشغالگر به افراط گرایی دینی نسبت داده میشود و آن دفاع حق طلبانه را از مصادیق جنگ طلبی مسلمانان در رسانههای تبلیغی وابسته به صهیونیسم جهانی تبلیغ مینماید.
حجت الاسلام ایمانی پور ادامه داد: اگر بخواهیم ریشه این اصطلاح نوظهور را در تاریخ جستجو کنیم، میتوانیم به جریانهای ضد اسلامی پس از سقوط اندلس به دست صلیبیها در اسپانیای آن دوران اشاره نمائیم. امتداد آن جریان ضد اسلامی، اکنون در رسانههای غربی به شکل اسلام هراسی معاصر ظهور و بروز مییابد.
رئیس سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی افزود: مهمترین دلایل قدرتهای استکباری برای بهره گیری از رویکرد اسلام هراسی، قدرت یافتن مسلمانان در چند دهه اخیر، خصوصاً پس از وقوع انقلاب اسلامی ایران به رهبری امام خمینی (ره) است. اگر چه گفتمان انقلاب اسلامی ایران تحت تأثیر قرآن کریم و روایات معتبر از پیامبر اکرم (ص) و اهل بیت (علیهم السلام) برای استقلال فکری و مادی مسلمانان از سلطه استعمارگران بوده و هیچگاه اهداف سلطه جویانه نداشته است بلکه زیست مسالمت آمیز با دیگر ملل جهان از هر مذهب و دینی را ترویج نموده است، اما از آنجا که استقلال مادی و معنوی مسلمانان به معنی پایان استعمار نوین شناخته میشد. اسلام هراسی به ابزار مناسبی در دست استعمارگران نوین برای مقابله با رشد اسلام خواهی، در آمد.
وی گفت: دومین دلیل ترویج جریان اسلام هراسی، بیداری اسلامی در کشورهای اسلامی است. بیداری اسلامی در میان جوانان پرشور مسلمان برای رهایی از حکومتهای استبدادی تحت سلطه آمریکا و صهیونیسم خطری جدی برای غارتگران منابع مادی و معنوی مسلمانان بشمار میآمد. از آنجا که تغییر حکومتهای مستبد منطقه، با نقشه آمریکا و اسرائیل غاصب برای غرب آسیا و شمال آفریقا سازگاری نداشت، تلاش شد موجی از اسلام هراسی برای مقابله با این تغییرات سیاسی و فرهنگی در جهان اسلام ایجاد شود تا از این طریق بتوانند این روند رو به رشد را مورد هدف قرار دهند و منافع خود در کشورهای اسلامی را حفظ نمایند.
حجت الاسلام ایمانی پور ادامه داد: سومین دلیل ترویج جریان اسلام هراسی، ارتباط مستقیمی با روند رو به رشد جریان مقاومت اسلامی در منطقه غرب آسیا دارد و جبهه مقاومت در عراق، لبنان و سوریه توانسته بود سدّی محکم و استوار در مقابل نفوذ خزنده صهیونیسم تحت عنوان پیمان ابراهیم و تطبیع و مانند آنها ایجاد نماید. جبهه مستحکم مقاومت در کشورهایی ایجاد شده بود که زمانی با مقاومت اندک و ناچیز اسلامی شناخته میشد و هیچگاه این تصور نبود که چنین مقاومتهای کوچکی بتوانند جبههای منظم و قوی در مقابل صهیونیسم در منطقه ایجاد نماید و شکست داعش در سوریه و عراق و دیگر مناطق جهان را با دلاوریهای سردارانی چون شهید قاسم سلیمانی رقم بزند.
وی گفت: دشمنان اسلام که از این جبهه شکست فاحشی خورده بودند هم اکنون بر طبلهای اسلام هراسی میکوبند و تعالیم رهایی بخش اسلام را به عنوان خشونت طلبی و تروریسم معرفی مینمایند. از دیگر دلایل اسلام هراسی، مهاجرت مسلمانان به کشورهای اروپایی و تشکیل جوامعی متمایز در این کشورها در کنار عواملی همچون گرایش غیر مسلمانان به اسلام و رشد جمعیت بیشتر مسلمانان به نسبت سایر سکنه این جوامع بوده است. بر اساس پارهای از گزارشها در سال ۲۰۱۰ میلادی حدود ۱۵ میلیون مسلمان در اروپا سکونت داشتهاند که بر اساس برخی برآوردها این رقم در سال ۲۰۴۰ میلادی به ۵۰ میلیون نفر خواهد رسید.
رئیس سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی افزود: باور پذیر شدن شکل گیری تمدن نوین اسلامی در آیندهای نزدیک از دلایل دیگر ترویج اسلام هراسی است و سالها چنین تبلیغ میکردند که تمدن اسلامی را تنها در صفحات تاریخ میتوان جستجو کرد و اسلام هرگز نمیتواند تمدن ساز برای نسل کنونی بشر باشد.
وی گفت: مطالبات نخبگان مسلمان برای تحقق تمدنی نوین از یک سو و پیشرفتهای کشورهای اسلامی به خصوص جمهوری اسلامی ایران در زمینههای مختلف علمی و فناوریهای جدید چون انرژی هستهای، نانوتکنولوژی، فناوریهای سایبری و هوش مصنوعی، پزشکی، دفاعی و سایر رشتههای علمی، از سوی دیگر نشان داد که مسلمانان با اعتماد به نفس و اتکا به قدرت لایزال الهی و تعالیم حیات بخش پیامبر اکرم (ص) و اهل بیت (ع) میتوانند گامهای استواری در جهت تکوین تمدن نوین اسلامی بردارند و به همین علت است که رهبر معظم انقلاب همه متفکران جهان اسلام را برای ورود به عرصه تمدن نوین اسلامی فراخواند و اصول و مبانی چنین تمدنی را بر اساس تجارب مسلمانان در گذشته و حال به خوبی تبیین نمود.
حجت الاسلام ایمانی پور ادامه داد: طراحان اصلی جریان اسلام هراسی به موازات ایجاد هراس از اسلام به حربههای دیگر نیز متوسل میشوند. ایجاد قرائتهای جعلی از اسلام که برخی از آن به اسلام رومیا یعنی اسلام غربی تعبیر میکنند، به دنبال تبلیغ نوعی از اسلام است که کاملاً فردی بوده و کاری به اجتماع و احوالات دیگر مسلمانان ندارد. در این میان، برخی از روشنفکران دینی در جهان اسلام به یاری اسلام هراسان شتافته و به تبلیغ اومانیسم دینی، سکولاریسم دینی، و لیبرالیسم دینی پرداختند تا بدین طریق بتواند بخش مهمی از شریعت اسلامی که موضوع اصلی آنها قضاوت در محاکم شرعی، حکومت اسلامی، اوقاف و حقوق بین الملل اسلامی بود را مورد انکار قرار دهند، غافل از آنکه این بخشهای مهم اعتقادی و فقهی و سیاسی غیر قابل انفکاک از شریعت اسلامی میباشند و انکار آنها مساوی با انکار دین است. بدون تردید مسلمان واقعی در عصر کنونی نمیتواند نسبت به آینده سیاسی جهان اسلام بی تفاوت باشد و زمام سیاسی کشورهای اسلامی و سرنوشت مسلمانان در جهان کنونی را به جریان الحاد و یا دین تحریف شده بر اساس ارزشهای غربی بسپارد.
رئیس سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی افزود: پیدایش اسلام هراسی در عصر کنونی با هویت یافتن مسلمانان در جهان، مرتبط است. بی شک اگر مسلمانان به هویت دینی خود دست نمییافتند و از ریشههای فکری و اعتقادی خود بیگانه میماندند هرگز چنین جریانی در مقابل اسلام شکل نمیگرفت.
وی گفت: یکی از راهکارهای مهم مقابله با اسلام هراسی در جوامع غربی، تکیه نمودن جوانان به منابع اصیل دینی همچون قرآن و روایات معتبر اسلامی است. تنها در این صورت است که جوانان میتوانند در مقابل امواج سهمگین اسلام هراسی مقاومت نمایند و تحت تأثیر رسانههای اسلام ستیز قرار نگیرند. البته استکبار جهانی با فهم این موضوع، در پردهی دیگری از عملیات اسلام هراسانه خود و در یک اقدام سیستماتیک، تلاش میکند که با دامن زدن به فتنه قرآن سوزی، تقدس این کتاب انسان ساز را در منظر جهانیان کم فروغ نماید. غافل از اینکه معارف قرآن سوزاندنی نیست و خداوند حافظ کلام خود خواهد بود.
حجت الاسلام ایمانی پور ادامه داد: امروز رسانه به کارزار حق و باطل مبدل گشته است. آنچه هژمونی رسانهای غرب به جهان مخابره میکنند با واقعیتهای میدانی متفاوت است. تروریسم رسانهای غرب تلاش میکند که جای حق و باطل را در افکار عمومی تغییر دهد. این رسانهها، واکنش و شاید بهتر است بگوییم اقدام پیشگیرانه مردم شجاع و ستمدیده ای که ۷۵ سال پیش از خانه خود بیرون رانده شده اند و دو سال متوالی است که تحت شدیدترین تحریمها قرار گرفته اند را تروریسم میخوانند و کشتار بی رحمانه کودکان و زنان بی پناه توسط رژیم کودک کش صهیونیستی را دفاع از خود مینامند. افکار عمومی جهان شاهد بودند که رژیم اشغالگر برای انحراف اذهان و مظلوم نمایی ساختگی، دروغ بزرگ سر بریدن ۴۰ کودک به دست مجاهدین فلسطینی را منتشر میکند. ولی با گذشت یکی دو روز رسانههای مختلف به دلیل نبود شواهد، ناگزیر آن را تکذیب میکنند.
رئیس سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی افزود: مردم فلسطین از آب، برق، غذا و دارو محروم شده اند و وسایل ارتباطی شأن از کار افتاده است و زنان و کودکان در معرض بمباران کور و بی هدف بمب افکنهای این رژیم هستند. تمامی این موارد از مصادیق جنایات جنگی و تضییع حقوق بشر است و و متأسفانه مجامع جهانی از کنار آن بسادگی گذر میکنند و در بهترین حالت صرفاً ابراز تأسف میکنند. رسانهها میبایست در کنار پرداختن به جنایات جنگی رژیم صهیونیستی اولاً این واقعیت را مخابره کنند که بمباران کردن و کشتن دهها کودک در روز، نشانه ضعف است نه قدرت ثانیاً از پرداختن به بزرگی پیروزی گروههای مقاومت در شکستن حصر غزه، نباید غفلت نمایند.