به گزارش گروه سیاسی خبرگزاری دانشجو، یکی از راهبردهای مهم برای مقابله با نظام سلطه در حوزه سیاسی و اجتماعی که اسلام بسیار بر آن سفارش کرده است، حفظ وحدت و دوری از تفرقه است، چرا که از جمله عواقب تفرقه، به هدر رفتن نیروها و از دست دادن عزت و آسایش و استقلال است. از جمله نقشههای اهریمنی که استعمارگران در طول تاریخ تعقیب کردهاند سیاست تفرقه انداختن و حکومت کردن بوده است. آنان با ایجاد اختلاف میان کشورهای اسلامی، ملتهای اسلامی و برادران مسلم و تقویت جنبشهای ناسیونالیستی و قرار دادن فرقهای مقابل فرقه دیگر، مانع وحدت ملتها شدهاند، چراکه وحدت امت اسلام تهدیدی جدی برای برتری طلبیهای آنها به شمار میآید. حضرت امام (ره) با آگاهی و شناخت از این کید دشمن، در تاریخ ۲۰/۲/۱۳۶۲ در جمع دیپلماتهای نیکاراگوئه، امت اسلامی را به حفظ این راهبرد دعوت نمودند: «امیدوارم که مسلمین و ملتهای اسلامی همان طور که دستور اسلام و قرآن مجید است با هم برادر باشند و نسبت به دشمنان انسانیت [و]کشورهای اسلام، با شدت و قدرت رفتار کنند؛ و این حاصل نمیشود الّا به اینکه از اختلافات جزئی، که بین دولتها هست، دست بردارند و مثل برادر هم باشند. این اختلاف موجب بهرهبرداری دشمنهای اسلام و مسلمین است. باید از این بهرهبرداری جلوگیری بشود به وحدت اسلامی و اینکه همه در تحت لوای اسلام و قرآن مجید مجتمع بشوند؛ زیرا آنطور که قرآن دستور داده است: «رُحَماء» بینهم و «اشدّاء» بر کفار باشد.» (صحیفه امام، ج ۹، ص ۲۷۳)
رهبر معظم انقلاب نیز مصلحت الزامی و اهم امروز جامعه اسلامی را وحدت امت اسلام برشمردند و از آن به عنوان امری کلیدی برای ایستادگی در برابر دشمنان اشاره داشته و فرمودند: «امروز مانند همیشه و بیش از همیشه، مصلحتِ الزامی امّت اسلامی، در وحدت است؛ وحدتی که ید واحده در برابر تهدیدها و دشمنیها پدید آورد و بر سر شیطان مجسّم، آمریکای متجاوز و غدّار و سگ زنجیریاش رژیم صهیونیستی، رعدآسا فریاد کشد و در برابر زورگوییها، شجاعانه سینه سپر کند. این معنی فرمان الهی است که فرمود: وَاعتَصِموا بِحَبلِ اللهِ جَمیعًا وَلا تَفَرَّقوا. قرآن حکیم، امّت اسلامی را در چهارچوب «اَشِدّاءُ عَلَی الکُفّارِ رُحَماءُ بَینَهُم» معرّفی میکند و از او وظیفه «وَلا تَرکَنوا اِلَی الَّذینَ ظَلَموا»، «وَلَن یَجعَلَ اللهُ لِلکافِرینَ عَلَی المُؤمِنینَ سَبیلًا»، «فَقاتِلوا اَئِمَّةَ الکُفر» و «لا تَتَّخِذوا عَدُوّی وَ عَدُوَّکُم اَولِیاء» را میطلبد، و برای اینکه دشمن را مشخّص کند، حکمِ «لا یَنهٰکُمُ اللهُ عَنِ الَّذینَ لَم یُقاتِلوکُم فِی الدّینِ وَلَم یُخرِجوکُم مِن دِیارِکُم» صادر میفرماید. این فرمانهای مهم و سرنوشتساز، هرگز نباید از منظومه فکری و ارزشی ما مسلمانان جدامانده و بهدست فراموشی سپرده شود.» (۷/۵/۱۳۹۹)
امروز و در گام دوم انقلاب اسلامی که دشمنان این ملت و مسلمانان جهان بیش از هر زمان دیگری، بر طبل تفرقه و تشتت میان پیروان پیامبر خاتم (ص) میکوبند و تلاش میکنند تا هر رویداد یا مسئله کوچکی را به یک حادثه بزرگ برای تضعیف قدرت مسلمانان و نابودی جهان اسلام تبدیل کنند، توجه به ابعاد پیچیده و چندلایه این توطئه شوم و خنثیسازی آن، بیش از هر زمان دیگری برای جوامع اسلامی واجب و حیاتی است و تحقق این اتحاد امت اسلامی، زمینهساز رشد و تعالی مسلمانان و دستیابی به تمدن نوین اسلامی است که در آن، آحاد مسلمین در عین اعتقاد به مقدسات خود، بر مشترکات حیاتبخش اسلام در مقابل دشمن مشترک پافشاری کنند.
وحدت امت اسلامی در نهایت نویدبخش تشکیل امت واحده است که خود ابزار تحقق یک آرمان نهایی یعنی حکومت عدل جهانی و تمدنسازی در سطح جوامع و جهان اسلامی است. البته در مسیر ائتلافسازی مسلمین، تمامی ابزارها و امکانات و منابع باید به کارگرفته شود، چرا که جز در این صورت، ائتلافسازی ملل اسلامی و تحقق امت واحده اسلامی بهصورت مطلوب محقق نمیشود.
انتخاب اسلام برای مبارزه با استبداد و استکبار، تحول نوینی است که پس از انقلاب اسلامی روی داده است. پیش از آن حتی گروهها و احزاب سیاسی ایرانی نیز اعتقاد راسخی به توانا بودن اسلام در مبارزه علیه بیداد و ستم نداشتند، ولی انقلاب اسلامی ایران نشان داد که اگر اسلام به خوبی تفسیر شود میتواند مقتدرترین رژیمهای سیاسی را براندازد و خود به جای آنها حکومت کند. این حادثه توجه گروهها و جنبشهایی را که سالها به دلیل انتخاب نحلهها و مکاتب دیگر، در نیل به آرمانهای سیاسی خود شکست خورده بودند به خود جلب کرد. در این میان تبدیل فلسطین از یک مسئله ناسیونالیستی یا کمونیستی به یک مسئله اسلامی یکی از برجستهترین ارزشهایی است که از انقلاب اسلامی به عاریت گرفته شد؛ بنابراین جنبشهای آزادیخواهانه فلسطین دریافتند که برای خارج شدن از بنبست مبارزه بیفرجام خود، اسلام و اتکا به آن و ظرفیتهای آن تنها ابزار کارآمدی است که باید به آن تمسک یافت.
با پیروزی انقلاب اسلامی ایران و استیلای گفتمان اسلام سیاسی بر نظام برآمده از انقلاب اسلامی، ماهیت نظام سیاسی پیشین دگرگون شده و نظام جمهوری اسلامی در ایران بنا شد. در واقع انقلاب اسلامی ایران علاوه بر ایجاد حاکمیت و نظام سیاسی، رسالت دیگری نیز پذیرفته و آن را در قانون اساسی تثبیت و تایید کرده است. رسالت بزرگ و مهم انقلاب اسلامی، تمدنسازی بوده که به اشکال مختلف در اصول متعدد قانون اساسی آمده است. انقلاب اسلامی به حکم آیه کریمه «إِنَّ هَٰذِهِ أُمَّتُکُمْ أُمَّةً وَاحِدَةً وَأَنَا رَبُّکُمْ فَاعْبُدُونِ» با درج و تثبیت اصل ائتلافسازی در قانون اساسی، آن را رسالت نظام انقلابی دانسته و خود را موظف به اجرای آن میداند.
قانونگذار اساسی با این رویکرد که حکومت اسلامی منحصر به ایران نیست بلکه رهایی و نجات امت مسلمان از سایه ستم و زور و ظلم در هر گوشهای از دنیا را هدف و ضرورت میشمارد و ایجاد اتحاد و تحقق امت متحد اسلامی در همه شئون را از لوازم توفیق در این امر میداند، اصل یازدهم قانون اساسی را طراحی و تدوین کرده و در جریان تصویب این اصل راهبردی، شهید بهشتی (ره)، نائب رئیس مجلس بررسی نهایی قانون اساسی، در توضیحی پیرامون اصل و رویکردی که برای تدوین آن وجود داشت فرمودند: «انقلابی که در ایران بود یک انقلاب جغرافیایی و ایرانی نیود بلکه یک انقلاب اسلامی بود. هرچند ما در ایرانیم، ولی آنچه در شعار همه بود، حکومت اسلامی بود و اسلام منحصر به ایران نیست و ما هدفمان این است که همه مسلمانان در همه کشورها از زیر بار استبداد و استعمار و ظلم نجات پیدا کنند و برنامههای اسلامی پیاده شود، همانطور که برادران اهل سنت تذکر دادند ما بایستی در انقلاب توجه به اسلام و همه کشورهای اسلامی داشته باشیم و نبایستی فقط به کشور خودمان چشم بدوزیم...» (مشروح مذاکرات مجلس بررسی نهایی قانون اساسی، ج ۱، ص ۴۵۰)
قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، علاوه بر اتخاذ موضع اصل یازدهم به عنوان راهبردی اساسی در مبارزه با استبداد و استعمار و آزادی امت تحت سلطه مسلمان، ضوابط و اصول اساسی و مهم دیگری را نیز در تکمیل این هندسه ترسیم کرده است که گرچه تشکیل و تحقق امت واحده اسلام دال مرکزی و ضرورت اساسی آن است، اما تنظیم سیاست خارجی کشور بر اساس «معیارهای اسلام، تعهد برادرانه نسبت به همه مسلمانان و حمایت بی دریغ از مستضعفان جهان» برای تحقق نظام اسلامی مبتنی بر "کرامت و ارزش والای انسان و آزادی توام با مسولیت او در برابر خدا" و "نفی هرگونه سلطهگری و سلطهپذیری" (مصرح در بند ۱۶ اصل سوم) و حمایت از مبارزه حقطلبانه مستضعفین در برابر مستکبرین در هر نقطه از جهان (مصرح در اصل ۱۵۴ قانون اساسی) ابعاد دیگر راهبرد نظری جمهوری اسلامی ایران در این زمینه را تشکیل میدهند.