به گزارش گروه فرهنگی خبرگزاری دانشجو، مراسم تشییع پیکر زندهیاد منوچهر صفرزاده مشهور به مش صفر که در سن ۸۰ سالگی درگذشت، صبح امروز یکشنبه ۵ آذر ماه در محوطه بیرونی خانه هنرمندان ایران برگزار شد.
امیر راد از اعضای انجمن هنرمندان نقاش به عنوان اولین سخنران گفت: وقتی در این فضا قرار میگیریم میل گوینده به ایراد مواردی کلیشهای است، اما برای منوچهر صفرزاده اینطور نیست چرا که او زندگی خود را تعریف کرد و زیست و سپس به ما عرضه کرد و همین است که باید طور دیگری درباره او صحبت کرد. او تمام داشتههایش را با آگاهی همراه کرد و همین میشود که جایگاهی ویژه پیدا میکند.
وی بیان کرد: به هر حال زندگی فیزیکی ما در جهان روزی تمام میشود، اما آنچیزی که میماند آثار است. آن چیزی که برای منوچهر صفرزاده اتفاق میافتد ماندگاری او همراه با آثار و نام اوست که هزاران بار در تاریخ از آنها یاد خواهد شد.
راد در پایان سخنانش خطاب به تابوت مش صفر گفت: آقای صفرزاده تشکر میکنم که به ما فرصت دادید با شما معاصر باشیم، شما مش صفر ما بودید و خواهید بود.
ایرج میرزاعلیخانی هنرمند طراح گرافیک نیز در سخنانی گفت: شاید من الان نباید اینجا صحبت کنم، اما چون اخیراً پروژهای را در سه ماه پیاپی در کنار منوچهر صفرزاده بودم، به خودم اجازه دادم چند کلامی درباره او صحبت کنم. یکی از دوستان مشترک ما به من گفت اگر یک بیت از اشعار حافظ را بخواهد انتخاب کند که صفرزاده عاشقانه دوست داشت این بیت «غلام همت آنم که زیر چرخ کبود ز هر چه رنگ تعلق پذیرد آزادست» است.
وی بیان کرد: منوچهر صفرزاده واقعاً به چیزی غیر از هنر تعلق نداشت و در قید و بند رفتارهای تحمیل شده به هنرمندان قرار نگرفت. میگفت اگر نقاشی حافظ را نشناسد یک پای کار میلنگد و میگفت مگر ممکن است گوهری همچون حافظ را نادیده گرفت.
میرزاعلیخانی یادآور شد: مثل یک بچه ۱۷ ساله ذوق کار کردن داشت و به هیچ گالری، فرد و دولت سر خم نکرد، اما لحظه به لحظه نقاشی کرد و به همین دلیل بیواسطه تولید اثر داشت. خیلیها درباره آثارش تجزیه و تحلیل میکنند که چطور ادامه دهنده شیوه هانیبال الخاص بود و روایت غنی داشت، اما من از او درس گرفتم که همه چیز به نقاشی کردن و کار کردن مردانه برمیگردد.
شهرام کریمی هنرمند پست مدرنیست طراحی و چیدمان که از دوستان منوچهر صفرزاده نیز است، پشت تریبون آمد و گفت: دوستی ما قدیمی بود و دوست داشتن ما ناشی از رابطه طولانی و فهم و درک بود که لحظههایی عجیبی را رقم زد. منوچهر از وضعیت هنر و کم لطفیها و مشخص نبودن جایگاه پژوهش و نقد و نقاشی ناراحت و عصبانی بود، چون الان وضعیت تغییر کرده بانکدارها هنرشناس شدند و هنرمندان به فروش و پول فکر میکنند! اما منوچهر فرا زمان بود و ربطی به محیط بیرونش نداشت و با وجود اینکه میدانست بازار و مارکت چیست، همچنان کارش را میکرد و تغییر نمیکرد و به بازار هنر فکر نمیکرد.
وی افزود: رفتن منوچهر واقعاً دردناک است و شاید نتوانم کنار هیچ نقاش دیگری چنین ارتباطی داشته باشم، اما خوشحالم روی پایش رفت و روی دست کسی نیفتاد و در همان سنی که هانیبال الخاص رفت، درگذشت.
کریمی در پایان سخنانش از اینکه توانسته فیلمی از منوچهر صفرزاده و زندگی حرفهایاش بسازد ابراز خوشحالی کرد.
در ادامه نعمت لالهای درباره زندگی حرفهای منوچهر صفرزاده و سبک نقاشیهایش سخن گفت و اظهار کرد: صفر با نقاشی عامیانه پا به عرصه حرفهای گذاشت و با مردم و همچنین اقشار مرفه نیز آشنایی کامل داشت. جهان عرصه خیر و شر است و جهان نقاشیهای او تماماً پیروزی خیر بر شر بود. ذهن او طی شصت سال عرصه درگیری خیر و شر بود.
در پایان نیز دختر منوچهر صفرزاده پشت تریبون قرار گرفت و گفت: در مورد پدرم خیلی حرف برای گفتن دارم، اما امروز مجال این حرفها نیست و از طرف مادرم مهری و خودم و برادرانم از همگی شما تشکر میکنم. از خانوده آقای سحابی نیز تشکر میکنم که قرار است پدرم در کنار مهدی سحابی؛ ۲ رفیق دیرین آرام بگیرد.
سپس، پیکر زندهیاد منوچهر صفرزاده به سمت بهشت زهرا (س) و قطعه هنرمندان تشییع شد.