گروه فرهنگ و هنر خبرگزاری دانشجو- علی حامدین؛ پس از گذشت ۱۰ سال، رضا عطاران با «دفتر یادداشت»، دوباره مستاجر نمایش خانگی شده است. سریالی در ژانر کمدی-جنایی که در آن در کنار عطاران، بازیگرانی، چون حسن معجونی، بیژن بنفشه خواه، مینا ساداتی و سوگل خلیق، ایفای نقش میکنند و محصول پلتفرم «فیلم نت» است.
داستان در مورد یک کاراگاه پلیس سابق به نام ایرج (رضا عطاران) است که اکنون در یک آسایشگاه قرار دارد. پس از ابتلاء ایرج به فراموشی، دوست قدیمی اش، حمید (حسن معجونی) او را به منزل برمی گرداند تا خبر درگذشت خواهر ایرج را به او بدهد. اما در جریان داستان، مشخص میشود که مرگ خواهر ایرج، یک مرگ طبیعی نبوده و او به قتل رسیده است.
نویسنده، مخاطبان را با ورود ناگهانی به یک مراسم عروسی و حضور یافتن پلیسها با رهبری رضا عطاران در آن، غافلگیر میکند. با مشخص شدن اینکه عروس این بخش از سریال، حسن معجونی بوده است که تحت پوشش به عروسی وارد شده است، مخاطب در قلاب شوخی فیلم به دام میافتد. از نقاط قوت این سریال، میتوان به طراحی جالب توجه صحنه اشاره کرد.
سنگینی بارِ شکار بیننده، روی دوش عطاران
شاید بتوان گفت نویسنده داستان، تراژیکترین سرنوشت ممکن را برای عطاران در این پروژه کمدی رقم زده است. بسیاری از مردم سالهاست که تنها با دیدن تصویر عطاران روی پوستر یک فیلم، دست به جیب میشوند و بلیط میخرند. این همان راه نجاتی است که کارگردان از آن غافل نبوده است. داستان ضعیف، غیر منسجم و حتی، کپی شده سریال، عیبی است که میتوان گفت حتی کارگردان هم قادر به انکار آن نیست. اما او تلاش میکند با نوش داروی حضور عطاران، پیکر نهیف و پر زخم قصه خود را احیا کند. به این ترتیب، تمام بار داستان روی شانههای پیرِ عطاران قرار میگیرد تا به کارگردان، شانس بیننده ربایی دهد؛ اما این قطعا کافی نیست!
قصه البته راهبرد دیگری را نیز برای به اصطلاح «جذب مخاطب» به کار میگیرد. شوخیهای مبتذل و اشارات کلامی و غیر کلامی جنسی، آخرین تلاشهای کارگردان برای افزایش مخاطب به حساب میآید. این شیوه به این صورت انجام گرفته است که در برخی از سکانس ها، هرچیز ساده و معمولیای برای ارتباط داده شدن با مسائل جنسی، استفاده شده است. حتی در قصه دیده میشود که ایرج پنجاه و اندی ساله، به هر جنس مونثی در سریال به جز خواهر خود، گرایش هیجانی دارد. اما به کارگیری این مکانیسم، برخلاف انتظار کارگردان، چندان موفق عمل نخواهد کرد.
درست برعکس، این روش از همان ابتدای انتشار سریال باعث محدود شدن دامنه مخاطبان اثر شده و سبب میشود که «دفتر یادداشت» بینندههای اخلاق مدار خود را از دست بدهد. از طرفی، تابو شکنی و رد کردن خطوط قرمز اخلاقی، زمانی برای برخی از مخاطبان جذاب خواهد بود که یک خرق عادت باشد؛ به محض اینکه هر اثر کمدی از این میانبر غیر سالم برای افزایش تعداد چشمان خیره به صفحه تلویزیون بهره بگیرد، این تابوشکنی تبدیل به یک کلیشه شده و رنگ میبازد. با ادامه یافتن این روند در داستان سریال، تنها کسانی به عنوان مخاطب باقی میمانند که به دنبال انتشار بُرشهای بودار سریال در فضای مجازی هستند.
یک یادداشت برداری از روی دست دیگران
مدتی پیش از انتشار خود فیلم، پوستر منتشر شده آن، سر و صدای بسیاری را به پا کرد؛ البته، مثل همیشه سر و صدایی از سوی مردم، نه مسئولین فرهنگی وقت! این پوستر پلتفرم «فیلم نت» دقیقا حکم یک قلق گیری از میزان پذیرش فرهنگی مسیر تابوشکنانه این سریال را داشت. پوستری که در آن چند زن پرستار فندک به دست را نشان میداد که برای روشن کردن سیگار رضا عطاران، با هم در رقابت اند. پوستری که دقیقا براساس قسمتی از فیلم مشهور «مالنا» طراحی شده بود. با انتشار این پوستر، برخی از فعالان و دغدغهمندان فرهنگی، در مورد محتوای احتمالی هنجار شکنانه این سریال، هشدار دادند؛ اما برخی دیگر از فرهیختگان، این فعالان فرهنگی را به قصاص قبل از جنایت، محکوم ساختند؛ که البته، دیدم جمله، «فیلمی که نکوست، از پوسترش پیداست»، حداقل برای اثر کیارش اسدی زاده، صادق بوده است.
جدای از این بحث، خالقان اثر، یا حافظه مخاطبان را دست کم گرفته اند و یا آنها را چندان پیگیر سریالهای خارجی محسوب نکرده اند. به دنبال این اشتباه محاسباتی، کپی برداری نه چندان با کیفیت و بومی سازی شده از یک سریال خارجی شکل گرفته است. مجموعه تلویزیونی کمدی-جنایی آمریکایی «فقط قتلهای داخل ساختمان»، اثری است که این رونوشت از روی آن صورت گرفته است. این مجموعه متعلق به سال ۲۰۲۱، در مورد سه نفر از ساکنان آپارتمانی در نیویورک است که علاقهمند به پروندههای جنایی بوده و به صورت اتفاقی، درگیر پرونده مرموز قتل در ساختمان خود میشوند. در کنار فضا سازی، اتمسفر و پیرنگ داستان، حتی برخی از شخصیتها نیز بدون تغییر قابل توجهی، به «دفتر یادداشت» وارد شده اند؛ به گونهای که عطاران، هم نقش استیو مارتین و حسن معجونی، هم نقش مارتین شورت است.
معجونی از رنگهای رنگین کمان
اولین حضور حسن معجونی (حمید) در سریال، با سکانس افتتاحی غافلگیرکننده گره خورده است؛ مردی با لباس عروس و آرایشی زنانه. این نوع معرفی یک شخصیت، تنها به عنوان دروازه شروع کمدی داستان محسوب شود، اما در کنار لحن صحبت زنانه معجونی، شاید فرضی را برای مخاطب ایجاد کند که البته در ابتدا، آن را جدی نخواهد گرفت. فرضی که با سرنخهای جاری در گوشه و کنار داستان، به مرور تقویت شده و قدرت تبدیل شدن به یک حقیقت در مورد شخصیت حمید را پیدا میکند. شائبه گرایش همجنسگرایانه حمید، دائم در داستان مورد ارجاع قرار میگیرد. برای مثال در قسمت اول سریال، ایرج از حمید میپرسد که چرا در اتاق خواب او، میز توالت و عطر زنانه وجود دارد و حمید از پاسخ دادن به این سوال، امتناع میکند. حتی سبک رسیدگی حمید به ظاهر خود پس از حمام کردن، به زنان شباهت زیادی دارد.
تا اینجای داستان به نظر میرسد که نویسنده تلاش داشته است تا این گرایش جنسی را به صورت نه چندان مستقیم، به بیوگرافی شخصیت حمید بیفزاید. به نظر میرسد که نمایش خانگی افسار گسیخته کشور، میکوشد به بهانه جذب مخاطب و ساختن کمدی، از خطوط قرمز فرهنگی و اخلاقی کشور عبور کند. در این راستا، اثر کیارش اسدی زاده را میتوان یکی از کُلنگ زنان این پروژه عظیم، به حساب آورد. تا اینجا هنوز تعداد قسمتهای منتشر شده از سریال «دفتر یادداشت» دو رقمی نشده است؛ اما نقدهای منفی بسیاری به محتوای سخیف و اروتیک این اثر وارد شده است. اما سوال پایانی و اصلی اینجاست: کِی قرار است ساعتِ کنار تخت خواب ساترا زنگ بخورد؟