به گزارش گروه سیاسی خبرگزاری دانشجو، بیژن زنگنه در کنگره راهبردی نفت و نیرو اظهار داشت: بنده سالها در زمینه راهبردهای نفت و انرژی در کشور فکر کردهام و اسناد مهمی در سال ۹۹ با مشارکت جمع کثیری از مدیران و کارشناسان وزارت نفت تدوین و بخشهایی به تصویب شورای عالی انرژی رسید. این جمعبندی ۴۰ سال مدیریت در بخش نفت و انرژی بوده است.
زنگنه افزود: برخی میگویند برای این حرفها گوش شنوا وجود ندارد، اما بنده بر این باورم هر حرفی بر اساس اندیشهورزی و پاسخگویی منطقی و علمی باشد راه خود را باز میکند و تاثیرگذار است بنابراین با امید و تلاش زیاد بر مسیری که اعتقاد دارم پافشاری میکنم.
وی گفت: بنده معتقدم عصر نفت با پایان نفت به پایان نمیرسد همانگونه که عصر سنگ با پایان سنگ تمام نشد بلکه با توسعه تکنولوژی به پایان رسید.
وی بیان داشت: از پیروزی انقلاب در ذهن ما اینگونه تداعی شده که باید نفت را برای آیندگان حفظ کنیم، اما واقعیت اینکه در دنیا با سرعت تلاش میشود به تولید برسد و با وجود انرژیهای تجدیدپذیر ما نمیتوانیم و عاقلانه و اخلاقی نیست در برابر این تلاش بایستیم. در چنین شرایطی باید بدانیم زمان برای تولید نفت بسیار کوتاه است، اگر به روند کنونی تولید ادامه دهیم نزدیک ۱۰۰ سال نفت داریم ۲ برابر نفتی که از ابتدای تاریخ بشریت با همین ضریب بازیافت پایین نفت تولید میکنیم، همچنین برای ۲۷۰ سال هم ذخایر گازی داریم. معتقدم ظرف ۳۰ سال آینده برای تولید نفت باید از مراکزی اجازه بگیریم، یعنی اینگونه نیست که اجازه دهند هر کشوری هر میزان که خواست نفت و گاز تولید کند، کمااینکه اکنون بسیاری از کشورها را مجبور کردهاند میزان کربن تولیدی را کاهش دهند. زمان ما کوتاه است بنابراین باید با سرعت نفت را تولید کنیم و به بالاترین ظرفیت ممکن برسیم.
وی با تاکید بر اینکه ما براحتی در مدت زمان ۵ تا ۶ سال میتوانیم به ظرفیت تولید ۷ میلیون بشکه در روز برسیم، گفت؛ هیچ بخشی در اقتصاد ایران مثل نفت قابلیت جذب سرمایه و منابع خارجی را ندارد.
زنگنه افزود: تولید گاز ظرف ۵ تا ۶ سال میتواند به ۱۵۰۰ میلیون متر مکعب در روز برسد البته نباید اولویت در پارس جنوبی فراموش شود. پارس جنوبی علاوه بر سرمایه به تدبیر و تکنولوژی نیاز دارد چراکه همسایه هم تصمیم گرفته فعالتر در این میدان ورود کند.
زنگنه بیان داشت: بنده هیچ دلیل اقتصادی و فنی قابل قبول برای الزام ساخت پالایشگاه برای جلوگیری از صادرات نفت خام درنیافتهام، در ۵۰ سال اخیر هیچ کشوری در حوزه پالایشی و پتروشیمی سرمایهگذاری نکرده، زیرا توجیه اقتصادی کم است.
درباره این اظهارات آقای زنگنه باید چند نکته را یادآور شد. اولا او تنها وزیر نفت در دنیا و در یک کشور نفتخیز است که مدعی شد پالایشگاهسازی، کثافتکاری است. ثانیا وی تنها وزیر نفتی هم در دنیاست که برای بار دوم به یک شرکت کلاهبردار اروپایی به نام توتال، برای بار دوم اعتماد کرد و توافق کرد و اطلاعات محرمانه (پارس جنوبی) را به آن شرکت داد، بیآنکه توافق کاغذی اجرائی شود یا درباره عهدشکنی قبلی و فعلی، غرامتی از توتال اخذ شود! دولت روحانی، به واسطه عقد قراردادی یکطرفه و بیپشتوانه با شرکت توتال، وعده توسعه میدان گازی در پارس جنوبی (مشترک با قطر) را داد و حال آنکه این شرکت فرانسوی پیش از این یکبار دیگر در دوره دولت غربگرای دیگری عهدشکنی کرده بود.
ثالثا در حالی که کسانی مثل نوبخت و زنگنه و ظریف به بزک کردن برجام میپرداختند و نوبخت،۲۴ تیر ۹۵ گفته بود: «اگر برجام نبود، امروز باید نفت در برابر غذا را تحمل میکردیم»، اما واقعیات در مرور زمان نشان داد که طرف غربی کلاه بزرگی سر همین تیم گذاشته است؛ تا جایی که نوبخت رئیس سازمان برنامه و بودجه، سال ۱۳۹۹ گفت: «شدیدترین مرحله تحریم نفت در برابر غذا بود، اما الان در شرایطی هستیم که این بیانصافها و دژخیمان حتی برای غذا و دارو اجازه فروش یک قطره نفت را نمیدهند و اگر هم بهفروش میرسد، امکان تبادل مالی نباشد». همچنین بیژن زنگنه وزیر وقت نفت، ۲۸ خرداد ۹۸ در مجلس اظهار کرد: «امروز، هیچ نفتی نمیتوانیم بفروشیم، حتی اگر بفروشیم، پولش را نمیتوانیم بیاوریم». همچنین محمدجواد ظریف در پاسخ خبرنگار روزنامه سوئیسی تاگس اسنایگر که پرسیده بود «صادرات نفت ایران از ۲.۵ میلیون بشکه در روز به بیش از یک میلیون کاهش یافته؛ آیا این در دراز مدت کافی است؟»، گفته بود «خیر، این کافی نیست و کمتر از میزانی است که ما در دوران تحریمهای سازمان ملل و قبل از توافق (برجام) میفروختیم».
رابعا اظهارات اخیر زنگنه با وجود پنج برابر شدن فروش نفت در دولت فعلی آن هم بدون برجام و FATF، نشان میدهد که او باز هم قائل به اجازه گرفتن از غرب است؛ آنجا که میگوید در آینده باید برای تولید نفت از مراکزی اجازه بگیریم (!) این همان مسیر انحطاطی است که دولت روحانی ابتدا با برجام درباره تعطیلی برنامه هستهای، و سپس با توافق آب و هوائی پاریس درباره تعطلی و کاهش نیروگاههای با سوخت فسیلی طی کرد و بنابراین ناترازیهای بزرگی در زمینه تامین انرژی و برق و گاز و بنزین به یادگار گذاشت.
خامسا زنگنه متهم انعقاد قرارداد گازی کرسنت به مدت ۲۰ سال است که آقای روحانی به هنگام تصدی دبیر وقت شورای عالی امنیت ملی، درباره فجایع آن قرارداد به رئیس دولت اصلاحات نوشت: «عقد قرارداد طولانی گاز با شرکتی غیرمعتبر که بنابر گزارشهای دریافتی از وزارت نفت طی سالهای گذشته عملکردی ضعیف و توأم با نادیده گرفتن حقوق ایران در ارتباط با میدان نفتی مبارک داشته، تکرار- تجربه تلخی است که سالیان دراز گرفتار آن خواهیم بود. قیمت و شرایط قراردادی که مذاکره شده در مقایسه با منطقه بسیار پایین و غیرمطلوب است. قرارداد کرسنت احتمالاً آثار منفی اقتصادی درازمدت بر بازار گاز کشور خواهد داشت و هیچ منفعت سیاسی نیز در پی نخواهد داشت. از حدود یک سال پیش سؤالاتی از وزیر نفت درباره قرارداد کرسنت مطرح کردهام که با وجود دستور شما، پاسخی دریافت نشده است... قرارداد مذکور از طریق واسطهها و عدم ارتباط مستقیم دولتی با یک شرکت غیرمعتبر به امضا رسیده است».
پس از بررسی نهادهای نظارتی مشخص شد قیمت گاز توافق شده در این توافق حد رایگان است. درواقع ایران در صورت اجرای این قرارداد معیوب، بالغ بر ۲۰ میلیارد دلار زیان میکرد. محکومیت چند میلیارد دلاری ایران، نتیجه این قرارداد خسارتبار بود.
همچنین در قراردادهایی مانند کرسنت، توتال و استات اویل که در دوران مدیریتی زنگنه در ادوار مختلف منعقد شده، اغلب پای رشوه در میان بوده؛ به عنوان مثال شرکت توتال متهم است هنگام وزارت زنگنه در دولت اصلاحات، به تیمی که در راس مدیریت آن مهدی هاشمی بوده، رشوه ۳۰ میلیون دلاری داده است. توتال به همین دلیل در فرانسه به جریمه ۵۰۰ هزار یورویی محکوم شد.
سادسا میراث دیگر مدیریتی زنگنه در چهار سال ثابت نگه داشتن قیمت بنزین و سپس گران کردن انفجاری - سه برابری- سوءمدیریت دیگری است که باید در مجال دیگری مورد بررسی قرار گیرد.
به این اعتبار میتوان گفت بخش مهمی از سوابق مدیریتی آقای زنگنه، از جنس عبرت است و نه تجربه قابل اتکا. همان که لقمان حکیم درباره ادبآموزی گفت.