به گزارش خبرنگار دین و اندیشه خبرگزاری دانشجو، پیشتر امام علی (ع) در حج آخرش اطراف کعبه پاسخشان را داده بود.
روزی یکی از آنان، از روی تعصب فریبخورده خود در روی علی(ع) فریاد زد:
«لا حُکمَ الّا لِللّه»
امام نسبت به او خشمگین نشد، بلکه به نرمی و مدارا با او سخن گفت شاید از انحراف خود کنارهگیری کنند و به یاری حق بیایند.
به آرامی پاسخ داد:
«کلمه حقی است که به منظور باطلی گفته میشود!»
و به دنبال آن گفت:
«آری حکومت جز به خدا تعلق ندارد، لیکن اینان میگویند، فرمانروائی جز خدا نیست...
مردم ناچار از داشتن امیری هستند، خواه نیک و خواه فاسد... که به وسیله او درآمدها جمع میگردد، با دشمن جنگ شود، راهها امن، و حق ناتوان از نیرومند گرفته شود...»
و در خبرها آمده است که امام پس از این عبارت گفت:
« وقتی خدای سبحان آیه ۲ سوره عنکبوت را نازل کرد: ( آیا مردم گمان کردهاند که به صرف اینکه بگویند ایمان آوردیم به خود واگذاشته میشوند و مورد فتنه و آزمایش قرار نمیگیرند؟) دانستم که تا رسول خدا (ص) در میان ما است فتنهای بر ما نازل نمیشود. لذا گفتم: (رسول خدا این چه فتنهای است که خدا آن را به اطلاعت رساندهاست؟) فرمود: ( علی! بیگمان امت من پس از خودم دچار فتنه و آشوب میشوند)...»
سپس رسول خدا (ص) گفت:
«خداوند جهاد با دچار فتنه شدگان را بر تو واجب کردهاست، همچنانکه جهاد با مشرکین را بر من...»
و فرمود: «... تو در آن پیکار به خاطر تأویل قرآن میجنگی همچنانکه من به خاطر تنزیل آن جنگیدم...»
گزارشگر، از ابتدا تا انتهای حادثه را که شاهد بود و با چشم خود دیده بود، چنین زنده بیان میکند، او عبدالله ابن محمد الأزدی است که گفت:
« من در آن شب همراه با افرادی از مردم مصر، که در آن ماه از ابتدا تا انتهای شب را نماز میخواندند در مسجد اعظم کوفه نماز میخواندم. علی (ع) بانگ داد: الصلاة الصلاة! به نماز ایستاد و در سجده شنیدم گویندهای فریاد زد: الحُکم لللّه یا علی، لالک! (حکومت از آن خداست، علی، نه از آن تو!)...»
منبع: جلد غروب خورشید کتاب علی ابن ابیطالب(ع) اثر عبدالفتاح عبدالمقصود به ترجمه سید محمد مهدی جعفری