کد خبر:۱۱۳۹۰۸۴
یادداشت دانشجویی|

گذری اجمالی بر آموزش و پرورش قبل و بعد از انقلاب اسلامی ایران

یکی از مهم ترین مسائلی که بسیاری از افراد در سراسر جهان با آن مواجه هستند، مسئله آموزش و پرورش می‌باشد؛ چراکه این حوزه با مسئله تربیت و تعلیم افراد یک جامعه مرتبط بوده و موجب شکوفایی و یا عقب ماندگی یک جامعه خواهد شد.

گروه دانشگاه خبرگزاری دانشجو- امیرحسین مفیدی*: یکی از مهم‌ترین مسائلی که بسیاری از افراد در سراسر جهان با آن مواجه هستند، مسئله آموزش و پرورش می‌باشد؛ چراکه این حوزه با مسئله تربیت و تعلیم افراد یک جامعه مرتبط بوده و موجب شکوفایی و یا عقب ماندگی یک جامعه خواهد شد. آموزش و پرورش به عنوان موثرترین عامل پیشرفت در جوامع امروزی مطرح است.


این نظام یکی از بنیان‌های اصلی هر ملت و قلب تپنده و عاملی متحرک برای سوق دادن جامعه به سوی ترقی و توسعه و دوری از فرومایگی و انزوا و انحطاط می‌باشد. تجربه و تاریخ به وضوح نشان داده‌اند که مسیر توسعه و انحطاط جوامع مختلف با نظام آموزش و پرورششان گره خورده است. به باور اندیشمندان و صاحب نظران، آموزش و پرورش مهمترین عاملی است که تاثیر شگرفی بر جامعه می‌گذارد، تحولی بنیادین در آن ایجاد می‌کند و آن را به سمت شکوفایی و پیشرفت سوق می‌دهد.


پس می‌توان اظهار داشت که آموزش و پرورش یکی از حساس‌ترین و کلیدی‌ترین نهاد‌های اصلی یک جامعه می‌باشد.
در جمهوری اسلامی ایران موضوع تحول در این نظام از اهمیت بسیاری برخوردار بوده و تلاش‌هایی نیز در این مسیر انجام شده است.

حال در این تحقیق قرار است مقایسه‌ای اجمالی بر سیر و روندی که آموزش و پرورش در دورانی که به قبل و بعد از انقلاب تقسیم می‌شود، داشته باشیم.
آموزش و پرورش در زمان حکومت پهلوی، به ظاهر دنبال نخبه‌پروری، تحقق عدالت آموزشی و حرکت در راستای آن، آموزش همگانی و... بود، ولی حقیقت امر چیز دیگری را نشان می‌داد.


قبل از پیروزی انقلاب، امکانات آموزشی و پرورشی برای مردم همه مناطق کشور به‌صورت عادلانه مهیا نبود و کتب درسی، هیچ تناسبی با نیاز‌های جامعه و واقعیت‌های اجتماعی جامعه نداشتند.
موضوع خودباوری، اصالت و هویت دینی و اسلامی نیز در کتب درسی دیده نمی‌شد، کتب درسی مملو از مطالب ضد و خلاف فرهنگ ایرانی _ اسلامی که با عقاید مردم مغایرت داشت، بود.
محتوای آموزشی بجای اینکه برگرفته از آموزه‌ها و روش‌ها و خصلت‌ها و اخلاقیات ایرانی _ اسلامی باشد، بجای اینکه تاریخ پر فراز و نشیب ایران را که روزی مهد علم و دانش و ادب بوده را بازگو کند، در حقیقت بیشتر جنبه وارداتی داشت، یعنی باعث رخنه‌ی الگو‌ها و افکار سایر کشور‌ها و فرهنگ‌ها به اذهان دانش آموزان، می‌شد.


یکی از چالش‌های دیگر در حکومت پهلوی، سپاه دانش بود. این سازمان متشکل از افرادی بود که تخصص و دانش کافی و لازم در امر آموزش را نداشتند، و نمی‌توانستند مطالب درسی را به درستی و به نحوی صحیح برای دانش آموزان بیان کنند، که این موضوع به دلسردی و ترک تحصیل دانش آموزان منجر می‌شد.
سطح بی‌سوادی مردم ایران در دوره قبل از انقلاب اسلامی به‌حدی بود که نخست‌وزیر وقت رژیم شاه در سال ۴۱ اذعان داشت: "تعداد بی‌سواد‌های کشور وحشتناک است! "


همچنین امام خمینی (ره) در ۷ دی ۱۳۵۸ طی پیامی جهت «مبارزه عمومی با بی‌سوادی» فرمودند: «از جمله حوایج اولیه برای هر ملت که در ردیف بهداشت و مسکن بلکه مهم‌تر از آنهاست، آموزش برای همگان است؛ مع‌الأسف کشور ما وارث ملتی است که از این نعمت بزرگ در رژیم سابق محروم و اکثر افراد کشور ما از نوشتن و خواندن برخوردار نیستند، چه رسد به آموزش عالی. مایه بسی خجلت است که در کشوری که روزگاری مهد علم و ادب بوده و در سایه اسلام زندگی می‌کند که طلب علم را فریضه دانسته است، از نوشتن و خواندن محروم باشد».


حتی اندیشمندان و روشنفکران غربی هم نتوانستند این واقعیت را کتمان کنند؛ برای مثال یرواند آبراهامیان (استاد دانشگاه نیویورک) در کتاب تاریخ ایران مدرن می‌نویسد:
«یکی از پایین‌ترین نرخ‌های آموزش عالی مربوط به این کشور بود. افزون بر این، ۶۸ درصد از جمعیت بزرگسال بی‌سواد بودند، ۶۰ درصد از کودکان نمی‌توانستند دوره دبستان را به صورت کامل طی کنند و تنها ۳۰ درصد از داوطلبان کنکور می‌توانستند وارد دانشگاه‌ها شوند. در این میان شمار افراد متقاضی تحصیل در خارج از کشور رو به رشد بود. در دهه ۱۹۷۰ میلادی شمار پزشکان ایرانی مستقر در نیویورک بیشتر از شهر‌های غیر از تهران بود. اصطلاح «فرار مغزها» نخستین بار برای ایران به کار گرفته شد.


جان فوران جامعه شناس و استاد دانشگاه کالیفرنیا می‌نویسد:
«به رغم ایجاد مدارس روستایی توسط سپاه دانش تنها ۱۵ درصد روستاییان در سال ۱۳۵۰ از تحصیلات ابتدایی برخوردار می‌شدند و در سال ۱۳۵۴، ۶۰ درصد مردان و ۹۰ درصد زنان روستایی بی‌سواد بودند.»
خانم نیکی آر. کدی، استاد دانشگاه یو سی ال‌ای آمریکا، در مورد توجه رژیم پهلوی به بخش تعلیم و تربیت کشور می‌نویسد:
«در طول سلطنت رضا شاه تنها ۴ درصد از بودجه کل کشور صرف تعلیم و تربیت می‌گردید و این عدم کفایت بودجه آموزشی در زمان حکومت فرزندش همچنان ادامه یافت.»


در خصوص آموزش و پرورش پس از انقلاب اگر بخواهیم دقیق و منصفانه بنویسیم، یک انقلاب و دگرگونی و پیشرفت همه جانبه با کمک همه عناصر فرهنگی اتفاق افتاد، و به تعبیری دیگر یک «نهضت علمی» به وقوع پیوست که نتایج آن دیروز و امروز در کشور، منطقه و جهان در همه‌ی عرصه‌ها قابل مشاهده است.
در ادامه به برخی از این پیشرفت‌ها که دستیابی به هر کدامشان باعث ایجاد فخر و بالندگی و مباهات هر ملتی می‌شود، اشاره می‌کنیم:


۱. (درخشش در المپیاد‌های علمی)

مدال‌های کسب شده در المپیاد‌های علمی پس از انقلاب به ۶۶۹ عدد رسیده است و اکنون ما جزو ۱۰ کشور اول دنیا در المپیاد‌های علمی هستیم. این در حالی است که دانش‌آموزان ما قبل از انقلاب هیچ جایگاهی در منطقه و جهان در سطح بین‌المللی نداشتند و یکی از اصلی‌ترین دلایل آن وجود تفکر وابستگی به غرب در میان دانش‌آموزان بود. با تغییر نگرش و تفکر در مدرسه‌ها و سایر جوامع علمی توانستیم کشور را به جایگاه واقعی خود برسانیم.


۲. (عدالت آموزشی)

از دستاورد‌های دیگر انقلاب اسلامی می‌توان به عدالت آموزشی درخصوص زنان و مناطق دوردست اشاره کرد که همه‌ی ایرانیان و با هرگونه سطح درآمد و هر سنی می‌توانند آموزش ببینند و به پیشرفت خود و جامعه‌ی خود کمک کنند.
زنان در استادان و هیئت علمی دانشگاه‌های کشور، از حدود ۱۴ درصد در دهه ۵۰ به حدود ۳۰ درصد در دهه ۹۰ رسیده است.
میزان با‌سوادی جمعیت ایران از سال ۱۳۳۵ تا سال ۱۴۰۲ به این صورت بوده است: آمار با‌سوادی در سال ۱۳۳۵ در آقایان ۲۲.۴، در بانوان ۸ درصد. آمار باسوادی در سال ۱۳۵۵ در آقایان ۵۸.۹ درصد، در بانوان ۳۵.۵ درصد. آمار باسوادی بعد از انقلاب و در سال ۱۳۹۵ در آقایان ۹۱ درصد، در بانوان ۸۴.۲ درصد؛ و در زمان حال مجموع و میانگین این آمار به ۹۷.۱ درصد رسیده است.


۳. (نرخ سواد و آموزش فراگیر)
انقلاب اسلامی ایران، کشوری با ۵۳ درصد بی‌سواد را به پرشتاب‌ترین سرعت علمی جهان تبدیل کرد.
نرخ ۹۶ درصدی باسوادی در مقایسه با نرخ ۴۸ درصدی سال ۵۷، افزایش سرانه آموزشی کشور از ۱.۵ متر مربع به ۵.۲ متر مربع برای هر دانش آموز، افزایش تعداد کلاس‌های درسی از ۱۰۰ هزار در سال ۵۷ به ۵۴۰ هزار کلاس و همچنین افزایش تعداد مدارس از ۵۲ هزار مدرسه به ۱۱۳ هزار مرکز آموزشی را از جمله اقدامات و دستاورد‌های نظام جمهوری اسلامی ایران در راستای توسعه و پیشرفت نظام آموزشی می‌باشد. از مهمترین برکات انقلاب اسلامی در راستای توجه به مباحث زیرساختی و زیربنایی فیزیکی در نظام آموزشی کشور، این است که در طول ۴۰ سال گذشته مدارسی که به تدریج فرسوده شده اند با اختصاص اعتبارات لازم مقاوم سازی و بازسازی شدند.

نتیجه گیری
مطالعه سیاست‌های آموزشی رژیم پهلوی و آمار‌های ارائه شده نشان می‌دهد که جهت گیری‌ها و سیاست گذاری‌های غلط کشور عموما در جهت توسعه نیروی انسانی «کارگر» در سطح مهارت‌های عادی و عدم حضور نیرو‌های آموزش دیده در «تولید و پیشرفت علم، نظریه و فن آوری» بوده است و این مساله در حقیقت یک طرح استعماری و ورود به آن نیز «تابو» یعنی گفتار‌ها یا رفتار‌هایی که برطبق رسم و آیین یا مذهب، ناپسند، ممنوع و نکوهش‌پذیر به حساب می‌آیند، بشمار می‌رفته و انقلاب اسلامی دقیقا نقطه مقابل چنین طرح‌هایی ایستاد و به جوانان و نوجوانان فرصت و جرات ورود به همه مرز‌های دانش بشری را داد و آنان را تا رسیدن به سر منزل مقصود که قطع وابستگی از بیگانه و رسیدن به خودکفایی است همراهی و همفکری کرد.

منابع:
۱. مقاومت شکننده: تاریخ تحولات اجتماعی ایران، جان فوران، ص ۴۷۷.
۲. ریشه‌های انقلاب ایران، نیکی آر. کدی، ص ۱۵۳.
۳. سخرانی امام در ۷ دی ۱۳۵۸.
۴. تاریخ ایران مدرن، یرواند آبراهامیان (استاد دانشگاه نیویورک)، ص ۲۵۳_۲۵۵.
۵. مهدی یزدانی کیان، نشریه دبیران جوان

 

* امیرحسین مفیدی؛ فعال بسیج دانشجویی دانشگاه فرهنگیان آیت الله خامنه ای گرگان واحد شهید بهشتی گنبدکاووس

انتشار یادداشت به معنای تأیید تمامی محتوای آن توسط «خبرگزاری دانشجو» نیست و صرفاً منعکس کننده نظرات گروه‌ها و فعالین دانشجویی است.

ارسال نظر
captcha
*شرایط و مقررات*
خبرگزاری دانشجو نظراتی را که حاوی توهین است منتشر نمی کند.
لطفا از نوشتن نظرات خود به صورت حروف لاتین (فینگیلیش) خودداری نمايید.
توصیه می شود به جای ارسال نظرات مشابه با نظرات منتشر شده، از مثبت یا منفی استفاده فرمایید.
با توجه به آن که امکان موافقت یا مخالفت با محتوای نظرات وجود دارد، معمولا نظراتی که محتوای مشابهی دارند، انتشار نمی یابد.
پربازدیدترین آخرین اخبار