به گزارش گروه فرهنگ و هنر خبرگزاری دانشجو-سیدرضا میرجعفری، شهید آیتالله رئیسی همواره نسبت به فرهنگ دغدغهمند بوده و ارتباط نزدیکی با هنرمندان و اهالی فرهنگ کشور داشت. از این رو در پی حادثه سقوط بالگرد و شهادت رئیس جمهور کشور و همراهان ایشان، مصاحبهای داشتیم با افشین علا، شاعر و نویسنده کشور.
علا در ابتدا پیرامون میزان آشنایی خود با این شهید اظهار داشت: من آقای رئیسی را تا پیش از قبل از دوران ریاست جمهوری، خیلی نمیشناختم. اما تعریفهای بسیاری از ایشان از سوی شخصیتهای معتمد در مورد ساده زیستی، مردمی بودن و روحیه جهادی ایشان شنیده بودم. وقتی با تعداد قابل توجهی از قضات و کارکنان دستگاه قضایی صحبت کردم، به تحولات خوبی که شهید رئیسی در این قوه ایجاد کرده و نیت خیری که داشتند و قدمهای بزرگی که برداشتند، اشاره میکرند.
وی افزود: دوستان اهل مشهد نیز خاطرات بسیار شیرینی از دوران تولیت ایشان نقل میکردند. اینکه آقای رئیسی به طور کل، تمام آن پروتکلهای تشریفاتی و منشهای اشرافی را کنار گذاشته بودند و در صفوف مردم عادی رفت و آمد میکردند.
این نویسنده تصریح کرد: اینها تعاریفی بودند که از دور به گوش ما رسیده بود تا اینکه ایشان به ریاست جمهوری رسیدند. آنچه که برای من بسیار قابل ستایش بود، ادب و تواضع آقای رئیسی بود. در تبلیغات و مناظرات انتخاباتی، بداخلاقیها و شیطنتهایی هم صورت میگیرد. ایشان نیز از این تخریبها بیبهره نماندند. اما من هرچه دقت کردم، دیدم که آقای رئیسی برآشفته نشده و هرگز به اهانتهایی که به شخص ایشان شد، پاسخ ندادند. بلکه از گرایش خود دفاع میکردند.
علا در پاسخ به سوالی در مورد وضعیت خاص کشور و وظیفه ایرانیها، بویژه اصحاب فرهنگ و هنر برای ایجاد همبستگی بین ملت ایران گفت: من ده ساله بودم که انقلاب پیروز شد و از همان زمان به خوبی تمام فراز و نشیبهای نهضت اسلامی را بخاطر دارم. چون از همان کودکی به مطالعه مسائل سیاسی، اجتماعی و فرهنگی جامعه علاقهمند بودم.
وی ادامه داد: خود جنگ که در سال ۱۳۵۹ آغاز شد، یک فاجعه بود و شنیدن خبر حمله ناگهانی صدام حسین به ایران، ملت را در بهت عظیمی فرو برد. اما همینکه حضرت امام(ره) به تلویزیون آمدند و با متانت و آرامش عجیبی گفتند هیچ اتفاقی نیفتاده است، بلکه فقط دیوانهای، سنگی پرتاب کرده و جواب خواهد گرفت، آرامش بر کشور حاکم شد. ما شاهد بودیم جنگی که هشت سال به درازا کشید و خانمانسوز بود، چقدر در درون خود، نعمتها و موهبتهایی را نصیب کشور کرد. یکی از آنها، همین شهیدان بودند.
این شاعر خاطرنشان کرد: همینطور شهادتهایی که در بین مسئولین کشور روی داد و در راس آن، شهادت شهید بهشتی بود. گروهکهای برانداز، چنان فضای پر التهابی را در کشور ایجاد کرده بودند که بخش قابل توجهی از افکار عمومی، شهید بهشتی را مسبب همه تلخیها و گرفتاریها جامعه میدانستند. شهید بهشتی نیز در مقابل هجمههایی که به شخص خودشان میشد، کاملا سکوت کردند و به هیچ وجه از خودشان دفاع نمیکردند و دفاع ایشان، صرفا از امام(ره) و انقلاب بود. تا اینکه شهادت ایشان رخداد. در ظاهر این اتفاق، بهت آور بود اما به شکل معجزهآسایی این شهادت مظلومانه، آحاد ملت را زیر تابوت شهید بهشتی دور هم جمع کرد. گویی وجدان عمومی به خودش آمده و همه آگاه شدند که چه مقدار دروغ و تهمت به این شهید عزیز نسبت داده شد. شهید بهشتی نماد مظلومیت و اقتدار نظام ما شد.
علا ضمن بیان اینکه از نظر او شهادت آقای رئیسی در مسیر شهادت آقای بهشتی قرار میگیرد، اظهار داشت: آقای رئیسی در زمان حیات خود بخاطر اینکه در یکی از سختترین دورههای تاریخ انقلاب، سکان دولت را در دست گرفتند، در معرض دشواریهای فراوانی قرار داشتند. خصومت جبهه غرب با جمهوری اسلامی به اوج خود رسید، تحریمها شدت بیسابقهای به خود گرفت و مشکلات معیشتی ناشی از آنها، گریبانگیر مردم شده بود. همچنین خیلی از مشکلاتی که پیش از دولت آقای رئیسی در کشور ایجاد شده بود، در این دوره نیز مردم را آزار میداد.
وی ادامه داد: این باعث شد که خیلی از رسانهها چه در داخل و چه در خارج، شخص آقای رئیسی را مورد آماج همه تهمتها و اهانتها قرار دهند؛ گویی این سید نجیب و بزرگوار، مسئول همه مشکلاتی است که در این دهههای اخیر، بر انقلاب اسلامی تحمیل شده است.
این نویسنده افزود: در حالی که آقای رئیسی بدون تقید به تشریفات و اینکه خودش را در نظر بگیرد، شبانه روز برای رفع مشکلات کشور در تلاش بود و اینها، دیده نمیشد. اما من احساس میکنم وقتی این شهادت مظلومانه برای ایشان پیش آمد، وجدان عمومی به درد آمده است. حتی کسانی که به ایشان رای ندادند و همراه نبودند، یک همدردی و غم مشترک را تجربه میکنند و همه احساس میکنند یک خلا بزرگ ایجاد شده است.
علا در پایان بیان داشت: آقای رئیسی از معدود افرادی بود که با رفتن خود، جامعه را غافلگیر کرد. البته این از صفات مردان مخلص خدا است؛ کسانی که در طول عمر خود، هیچ زمانی را صرف شناساندن خود به مردم نمیکنند، تکبر نمیورزند و چیزی برای خود نمیخواهند.