به گزارش گروه سیاسی خبرگزاری دانشجو، محمدجواد ظریف در این همایش گفت: «ما دوگانه «نگرش تهدیدمحور» و «نگرش فرصتمحور» را داریم. تحریم بسیار بد است، اما این مردم بودند که تحریم را تحمل کردند، نه ما و من فکر میکنم، دکتر پزشکیان، شما مردم را تهدید نمیبینید و این شروع مهمی است که ما مردم، جوانان و بانوانمان را فرصت ببینیم. اگر پزشکیان این دید فرصت نسبت به مردم را نداشت افزایش مشارکت در دور دوم اتفاق نمیافتاد. مردم با حضور و عدم حضورشان در دور اول این پیام را به ما دادند که از ما راضی نیستند و در برابر این پیام باید سه مرحله را پیش ببریم. اول؛ با مردم آشتی کنیم. دوم؛ باید از مردم پوزش بخواهیم. سوم؛ باید با مردم همدل شویم.
در حوزه بینالمللی هم نیاز نداریم تهدیدها را فراموش کنیم، اما بدانیم که همه آنها را میتوانیم به فرصت تبدیل کنیم. درست است که ما در دنیا اختلافاتی داریم، اما دنیا میتواند برای ما فرصت باشد و میتوانیم از امکانات دنیا استفاده کنیم. ما نیاز داریم سرمایه دنیا وارد کشورمان شود و جوانان ما از بهترین تکنولوژی دنیا بهرهمند شوند. نگاه تهدیدمحور ناشی از عدم خودباوری است. کسی که خود را باور دارد معتقد است که میتواند تهدیدها را به فرصت تبدیل کند. قدرت معنایی ایران که مهمترین عامل قدرت ماست، همین خودباوری است که با آن با غرور و افتخار با دنیا مذاکره کند و راه را پیش ببرد و سدها را بشکند. سد هستهای، سد FATF و همه سدها را میتوانیم بشکنیم به شرط آنکه خود را باور کنیم و بپذیریم که میتوانیم فرصت داشته باشیم؛ لذا معتقدم دولت پزشکیان دولت فرصتمحور است نه دولت تهدید».
همچنین در این نشست، عباس عبدی گفته است: «انتخابات روز ۸ یا ۱۵ تیر رخ نداد. این رخداد فرآیندی قدیمی دارد. در حقیقت از سال ۱۴۰۰ که انتخابات برگزار شد، این ذهنیت به وجود آمد که دیر یا زود سیستم سیاسی به بنبست میرسد که رسید و به دموکراسی تن داده شد تا اصلاح صورت گیرد. حدود اواسط سال گذشته سیستم به این نتیجه مشخص رسید که حکومت نه توانست یکدست شود و نه کارآمد. بنیاد این اتفاق دو شکاف عمیق در ساختار سیاسی ایران است. یکی شکاف درون ساختار قدرت و شکاف دیگر به مرور ایجاد و تشدید شده بین ساختار قدرت و مردم. صحبتهای رهبری دقیق و روشن و با ادبیات دیگری ساختار اول را توضیح میدهد. تا وقتی که با شکاف درون ساختار قدرت مواجه هستیم امکان ندارد که پروژهها پیش رود. اما شکاف بدتر بین دولت و مردم است... از سال ۱۳۹۶ رابطه مردم با این فرآیند قطع شد و تنها یک راه مانده بود، اینکه آیا سیستم سیاسی کشور حاضر میشود انتخاباتی را آگاهانه بپذیرد؟ سیستم سیاسی در سال ۷۶ و ۹۲ انتظار روی کار آمدن خاتمی و روحانی را نداشت، اما آنها روی کار آمدند؛ بنابراین آن نوع انتخابات فایدهای نداشت. انتخابات ۱۴۰۳ مبنایی برای برطرف کردن این شکافها است. صحبتها درباره انتخابات و اجرای آن معرف این اراده بود که سیستم سیاسی به نتیجه رسیده که باید این مسیر را برود، اما اینبار آگاهانه. از ابتدا گفتم که سیستم سیاسی ایران تن داده که آگاهانه پزشکیان رئیسجمهور شود، آنهم برخلاف ۷۶ و ۹۲. بارها هم در جلسات علنی و غیرعلنی گفتم اگر میخواهید زیر این انتخابات بزنید، از الان این اقدام را انجام دهید. صحبتهای رهبری کاملاً مرحله بعدی را نشان داد که مجلس نمیتواند چوب لای چرخ دولت بگذارد. ایده کلی انتخابات ۱۴۰۳ بازگشت به جامعه و مردم و همچنین حذف شکاف درون قدرت و یکدست شدن قوا برای پیشبرد پروژه توسعه و آرامش مردم، حذف شکاف بین دولت و ملت و اعتماد مردم به اقدامات دولت است».
درباره اظهارات ظریف و عبدی گفتنی است هر دو نفر به تناسب اعوجاجات شخصیتی روایتی تحریف شده به دست میدهند. آقای ظریف در حالی ادعا میکند گفتمان دولت پزشکیان فرصت محور است و جریان تهدید محور را تخطئه میکند که شخصاً مجسمه فرصت سوزی و جلب بیسابقهترین تهدیدهاست. مواضع او و دیگرانی مانند آقای روحانی در همان سال ابتدائی تشکیل دولت یازدهم، ارسال پیام ضعف به دشمنان تاریخی ملت ایران بود و روشن است که باب مذاکره متوازن با همین ادبیات اظهار ضعف بسته شد و باب تهدید و طلبکاری تروئیکای اروپایی قبل و بعد از برجام گشوده شد تا آن تحقیرهای تاریخی در پایمال کردن حقوق برجامی ایران و افزایش سیستماتیک تحریمها در سه دولت اوباما و ترامپ و بایدن، تحقیر ظریف در مونیخ، تحقیر حمید ابوطالبی از سوی آمریکا، ممانعت انگلیس از افتتاح حساب بانکی و. سپس توسعه تهدید داعش در پشت مرزهای ایران و نهایتاً ترور سردار سلیمانی در اثر پیامهای ضعف پیاپیای که از سوی تیم روحانی و ظریف ارسال شد و موجب شد دولت روحانی چهار سال دوم کاملاً به توپ فوتبال میان آمریکا و اروپا تبدیل شود و با بدترین کارنامه اقتصادی و امنیتی و دیپلماتیک، در حالی به پایان برسد که ناتوان از فروش نفت و واردات واکسن است و قادر به تأمین حداقل درآمد ارزی نیست و بایدن به واسطه خروج ترامپ از برجام از این دولت باج مضاعف میخواهد و فشار حداکثری را ابزار طلبکاری خویش قرار داده است. در چنین فرآیندی، محبوبیت روحانی تکرقمی شده و به زیر شش درصد رسیده بود.
عباس عبدی محکوم پرونده فروش اطلاعات به بیگانگان هم در خلاف گویی و «خودگویی و خودشگفتی»، دست کمی از ظریف ندارد. آقای پزشکیان در انتخابات اخیر چیزی حدود دو میلیون کمتر از آقای رئیسی (انتخابات ۱۴۰۰) کسب کرد (۲۵ درصد کل واجدان حق رأی) و طبق ادبیات خود همین افراطیون رئیسجمهور و دولت حداقلی محسوب میشود. اما با این وجود متهم پرونده فروش اطلاعات، انتخابات ۱۴۰۰ را موجب شکاف ملت و حاکمیت و انتخابات اخیر را موجب پر کردن آن شکاف میداند! مضحک نیست؟ یقیناً امثال عبدی سر سوزنی ارادت و احترام برای رئیسجمهور محترم و منتخب قائل نیستند همانگونه که برای خاتمی و هاشمی و روحانی قائل نبودند و هر بار که خرشان از پل گذشت، از خجالت یکایک آن سیاسیون درآمدند.
اما افراطیون همانهایی هستند که قریب بیست سال است ادعا کردهاند انتخابات مهندسی شده است، رئیسجمهور تدارکاتچی نظام و فاقد اختیار است و فلان یا بهمان نامزد، نامزد نظام در انتخابات است و نظام نمیخواهد نامزد رقیب انتخاب شود و تقلب اتفاق افتاده و انبوهی از خزعبلاتی مانند این. اما هربار هم با هیجان تمام – و با بیصداقتی مطلق- آویزان یکی از نامزدها شدهاند تا اگر پیروز شد، به دوگانگی و تقابل و ناکارآمدی در نظام دامن بزنند و مردم را طبق نقشه خارجی ناراضی کنند، و اگر رأی نیاورد دم از مهندسی و تقلب در انتخاب بزنند و مردم را بیاعتماد کنند. در همین انتخابات اخیر ادعا میشد قالیباف یا جلیلی نامزد نظام است و نمیگذارند پزشکیان انتخاب شود. برخی هم در همین حیص و بیص مدعی شدند نظام، پزشکیان را به بازی گرفته و میخواهد رئیسجمهور کند تا مشکلات را گردن او و حامیان سیاسی وی بیندازد!
این همه دروغ و دغل در حالی است که یکی از نشانههای سلامت انتخابات در اغلب دورهها غیر قابل پیشبینی نبودن نتیجه آن و انتخاب افرادی از طیفهای رقیب هم بوده است؛ که اگر غیر از این بود، بر خلاف ادعای دروغین عبدی، خاتمی و کروبی و مجمع روحانیون و ۱۶ حزب از ۳۱ حزب اصلاحطلب در انتخابات ۱۴۰۰، پشت آقای عبدالناصر همتی صف نمیبستند و آقای مهرعلیزاده را هم یار کمکی و تخریبی وی قرار نمیدادند؛ و یا در انتخابات مجلس ۱۳۹۸ به جای یک لیست با سه لیست اصلاحطلبان مواجه نمیشدیم.
نکته مهم این است که بر خلاف تحریفات متهم پرونده فروش اطلاعات، شکاف عمیق دولت و ملت در دولت روحانی، با همت شهید رئیسی تا حدود زیادی کاهش یافت و اگر آن روند خدمتگزاری و معبرگشایی در دو عرصه سیاست خارجی و داخلی با حضور شهید رئیسی تداوم پیدا میکرد، قطعاً امید و اعتماد و همدلی تار و مار شده در دولت اشرافی غربگرا بیش از آنچه اتفاق افتاد، تقویت میشد.
نهایتاً این که مسئولیت بررسی صلاحیت وزیران پیشنهادی طبق قانون اساسی با مجلس شورای اسلامی است و کسانی که دزدکی سوار قطار مردم سالاری شدهاند (و بعضاً سابقه آشوب در برابر رأی اکثریت و کارشکنی در مقابل دولتهای ناهمسو به شکل حداکثری را دارند) مطلقاً در جایگاهی نیستند که برای لوث کردن مسئولیت مجلس تعیین تکلیف کنند.