به گزارش گروه فرهنگ و هنر خبرگزاری دانشجو، فیلم کمدی «زودپز» ساخته جدید رامبد جوان از اواسط مهرماه در 617 سالن سینما به روی گیشه رفته، به گفته منصور سهرابپور؛ تهیه کننده فیلم برای تولید آن 75 میلیارد تومان هزینه شده است. «زودپز» تا به حال فروش 85 میلیارد تومانی داشته و به گزارش سامانه سینما تیکت در حالی که همچنان بر روی پرده سینماها هست در رده ششم پرفروش ترین آثار سال 1403 قرار گرفته است.
«زودپز» داستان خانوادهای در دهه شصت داخل شهر زیر باران موشک قرار گرفته تهران را روایت میکند؛ خانوادهای که از اولین سکانس تلاش خود را برای نمایش هویت پوچ خود به تماشاگر آغاز میکند: شاهین (با بازی نوید محمدزاده) و سیروس (با بازی محسن تنابنده) دامادهای این خانواده هستند که هر دو برای قدرت (با بازی محمود جعفری) که پدرزنشان هست کار میکنند.
ستارهها همیشه نمیدرخشند.
یکی از علل اصلی فروش در سینمای این روزهای ایران حضور، نامهای آشنا یا به اصطلاح «ستارهها» در میان بازیگران یا عوامل اصلی فیلمها است، همچون دیالوگی که در خود فیلم گفته میشود: «وقتی این همه نخود رو تو زودپز بریزی معلومه میترکه». تا به جایی که میتوان گفت رقابت در گیشه کمدی را فیلمی برنده میشود که زوج کمدی پرفروشتری داشته باشد و «زودپز» با زوجی جدید وارد این رقابت شد.
رامبد جوان کارگردان نام آشنای کمدی ایران با تولید آثاری محبوب و پرفروش همچون «ورود آقایان ممنوع»، «پسرآدم دختر حوا»، سریال تلویزیونی «مسافران» و برنامه تلویزیونی «خندوانه» و چندین اثر دیگر در دو دهه اخیر یکی از نام آشناترین افراد کمدی سینما و تلویزیون ایران است و حالا «زودپز» ششمین تجربه کارگردانی وی در سینماست.
در کنار نام رامبد جوان، نوید محمد زاده بازیگری با سوابق درخشان در آثار اجتماعی که حالا برای اولین بار در فیلم کمدی با شخصیت «شاهین» ظاهر میشود قرار دارد. البته این شخصیت، در نبود «سیروس» محتوایی برای ارائه در فیلم نداشت. شخصیت سیروس با بازی محسن تنابنده که سالها است بعد از ایفای نقش «نقی معمولی» در سریال «پایتخت» در عرصه کمدی نقش آفرینی میکند، به واسطه توانایی خود در نمایش شخصیتی کمدی، بخش قابل توجهی از دیالوگهای «زودپز» را برعهده گرفته است. تنابنده همچنین به همراه مهدیه نادری نویسندگان فیلمنامه «زودپز» بود.
سیروس و شاهین شخصیتهای سناریو تکراری «خنگ و خنگتر» هستند و تفاوت اینبار در فضای خلق شده اثر است؛ شهری که زیر بمب باران دشمن است و خنگها به دنبال کسب منفعت خود در آن شرایط هستند.
دامادهای قدرت تماشاگران نمایش را در سالن نگه داشتند تا نشان دهند که نمیتوانند از شرایط ایجاد شده پس از ترکیدن یک زودپز به سودی برسند. سایر شخصیتها در فضای فیلم باقی ماندند و به تماشگران حتی به طور کامل معرفی هم نشدند و تنها به عنوان اسم توسط سیروس و شاهین روایت شدند.
در حقیقت، «زودپز» برای ایجاد سرگرمی، فضاها و تکنیکهای فانتزی زیادی را خلق کرد ولی تمامی آنها را نیمه تمام کنارگذاشت، مخاطب فقط باید ترکیدن زودپزی پر از آبگوشت و ماجراهای آن را ببیند و اینکه سرنوشت شخصیتها چه میشود، سوالی فراتر از دادههای فیلم است و جهان فیلم غیر قابل لمس باقی میماند.
«زودپز» یک محل اصلی دارد که در اکثر مدت زمان فیلم شاهین و سیروس در آنجا قرار دارند و زمانی که از آنجا خارج میشوند، ماجرایی تکراری همراه با رنگ و بوی خاک و موسیقی پراکنده، تکراری و نامنظم به سراغ تماشاگر میآید تا فضا را هیجانی و سرزنده نشان دهد؛ روندی که از اواسط فیلم برای مخاطب قابل پیش بینی میشود.
افشین علیار؛ منتقد سینما درباره «زودپز» نوشت: «زودپز فیلم چند پارهای است که مسیر ژانری خودش را فراموش میکند، بهرهگیری از دهه 60 و جنگ و ایجاد حس نوستالژیک در ژانر کمدی در سینمای ایران اپیدمی شده است. رامبد جوان هم مسیر تکراری را ادامه داده است اما جهان فیلم نه متقاعدکننده است و نه میتواند شخصیت پدید بیاورد.»
وی درباره زودپز ادامه داد: «کنار هم قرار گرفتن محسن تنابنده و نوید محمدزاده برای ایجاد کمدی کافی نیست. این تکرار مکررات استفاده از جنگ و دهه 60 تا کجا میخواهد ادامه داشته باشد؟ در فیلم زودپز به رزمندگان جنگ و شهدا هم نگاه درستی وجود ندارد که این را نمیشود نادیده گرفت. برای ایجاد کمدی چرا باید با ارزشها بازی شود؟ انگار برای رامبد جوان انسجام خط روایی مهم نبوده است.»
همچنین منصور سهرابپور؛ تهیهکننده «زودپز» در برنامه تلویزیونی هفت حضور پیدا کرد و در جواب نقدها گفت: «با استقبالی که از جانب مردم صورت گرفته، کاملا مشهود است که مردم کار را دوست داشتند و اینکه در جهت مخالف مردم صحبت شود نکته عجیبی برای من است و جای تعجب دارد.»
وی در ادامه اضافه کرد: «روایت قصه به سرعت بیان شده و کاملا ملموس و نشان دهنده دهه 60 است و مخاطب آن را پذیرفته و هیچ نقدی در بابت این از مخاطبانی که فیلم را دیده اند تا به حال نشنیدهایم.»
تلاش برای شهید نامیده شدن، سناریویی است که اثر ماندگار «لیلی با من است» را خلق کرد و حالا «زودپز» را میسازد. اینطور که پیداست، لیلی واقعا آنجا بود، بوی خاک در آن فیلم متفاوت بود، دیالوگها به هم وصل میشد، شخصیتی نیمه تمام کنارگذاشته نمیشد و تماشاگر همراه با پرویز پرستویی ساعتی زندگی میکرد؛ گویی کمال تبریزی جهانی ترسیم شده را در «لیلی با من است» به نمایش میگذاشت.
در یکی از صحنههای «لیلی با من است»، هنگامی که صادق (شخصیت اصلی با بازی پرویز پرستویی) مشغول راز و نیاز با خداست میگوید: «خدایا من نمیتونم مثل اینا باشم. مگه گناهه؟» و در ادامه پیرمردی بسیجی به کمک میآید و میگوید: «هیچ کدوم از ما شبیه هم نیستیم». در همین سکانس فضای فیلم به خوبی بیان میکند که حتی قهرمان داستان را هم نمیخواهد خوب و یا بد مطلق بیان کند و این روند داستان که میتواند شخصیت کاراکتر ها را پرورش دهد.
البته کنار هم گذاشتن «زودپز» تولید شده در سال 1402 و «لیلی با من است» در سال 1374 ممکن نیست و تغییرات فضای جامعه در طول سی سال بر خلق آنها تاثیر گذار است اما نکتهای که قابل بیان، ارزش قائل شدن برای نگاه مخاطب است.
تماشاگر سینمایی که روزی شخصیت داستان را لحظه به لحظه در حال پردازش میدید، امروز برای تجربه ساعتی خنده و دورشدن از دنیای واقعی به سینما میآید و خانوادهای بیارزش، دروغگو و معتاد را درحال انجام ناهنجاریهای اجتماعی میبیند و به تلاش پوچ و بی ثمر آنها میخندد. این همان تفاوتی است که برآمده از فیلمنامه بوده و سینمای کمدی ایران را در چند سال اخیر به گفته کارشناسان و منتقدان تکراری و مبتذل کرده است و هنوز ادامهدار است.
نویسنده: امیرحسین پورزاد