به گزارش گروه فرهنگ و هنر خبرگزاری دانشجو، مستند «بهشت کوچک ما» به کارگردانی محسن اسلامزاده در نقطه صفر مرزی لبنان و اراضی اشغالی در شهر خیام میگذرد. این اثر در هجدهمین جشنواره سینما حقیقت حضور دارد. «بهشت کوچک ما» نیمه بلند که به تهیهکنندگی مشترک پیام ابراهیم پور و محسن اسلام زاده ساخته شده، در جشنواره امسال روی پرده خواهد رفت.
محسن اسلامزاده در گفتگو با دانشجو پیرامون داستان و سوژه «بهشت کوچک ما» اظهار داشت: داستان این مستند درباره پدر و پسری است که در نقطه صفر مرزی لبنان و اراضی اشغالی، در شهر خیام زندگی میکنند. این دو در روزهای نخست جنگ، زمانی که بسیاری از ساکنان جنوب لبنان به شهرهای دیگر کوچ کردند، در همان شهر باقی ماندند. خانواده آنها منطقه را ترک کردند، اما خودشان برای حفاظت از خانهای که میراث خانوادگیشان بود، در شهر ماندند. این در حالی است که شهر تحت حملات شدید قرار داشت.
وی ادامه داد: تیم تولید ما حدود دو هفته در خانه آنها و در آن شرایط جنگی حضور داشت تا سبک زندگیشان و فعالیتهایی که در زیر آتش جنگ انجام میدادند را روایت کند. من از سال گذشته، پس از آغاز عملیات طوفانی و شروع جنگ، میدانستم که باید به لبنان بروم و در جنوب این کشور مستندی درباره خانوادههایی که منطقه را ترک نکرده بودند، بسازم. اما تا مدتی نتوانسته بودم سوژه خاصی پیدا کنم. پس از رسیدنم به لبنان، حدود هفت یا هشت روز به تحقیق پرداختم و در نهایت این سوژهها را کاملاً به صورت اتفاقی پیدا کردم. آنها نیز در شرایط جنگی و خاص، با من همکاری کردند و اجازه دادند در خانهشان و در منطقه حضور داشته باشم.
اسلامزاده با تاکید بر اینکه ایده این اثر پس از عملیات طوفان الاقصی به ذهن او رسیده است، گفت: زمانی که این عملیات رخ داد، ایرانیها به هیچ شیوهای امکان سفر به غزه یا سایر مناطق سرزمینهای اشغالی را نداشتند. نزدیکترین مکانی که امکان حضور در آن وجود داشت، لبنان بود. البته لبنان نیز در ۸ اکتبر، در دفاع از مردم مظلوم فلسطین وارد جنگ شده بود و پس از حملات رژیم صهیونیستی، بخش عمدهای از جنوب این کشور تخلیه شده بود. در همان روزهای ابتدایی جنگ، ما به شهر خیام رفتیم که آنجا نیز تقریباً تخلیه شده بود. اما سوژههای ما همچنان در شهر حضور داشتند.
این مستندساز در پاسخ به سوال دانشجو در مورد اینکه این اثر، روی کدام جنبه از زندگی مردم جنگزده تمرکز داشت تصریح کرد: فیلم من به طور کلی درباره مواجهه یک خانواده لبنانی با جنگ است و بسیاری از تصورات ما نسبت به مردم لبنان و بهویژه افراد جنگزده را به چالش میکشد. در فرآیند تولید این مستند، دیدگاه ما نسبت به این موضوع بهشدت تغییر کرد، چرا که به نظر من مواجهه لبنانیها با جنگ بسیار منطقی است. دلیل این امر را میتوان در تاریخ این مناطق جستوجو کرد؛ مناطقی که بیش از چهارده سال است به دلیل حضور صهیونیستها و تجاوز به خاک لبنان درگیر آتش جنگ بودهاند.
وی افزود: امروز نسل سوم لبنانیهایی که با جنگ مواجهاند به دنیا آمدهاند، و به نوعی زندگی مردم این منطقه با جنگ عجین شده است. خانهای که ما در آن حضور داشتیم، طی ۴۲ سال گذشته سه بار تخریب شده بود. بعد از پایان فیلمبرداری نیز شرایط بهقدری خاص و دشوار شد که چند ماه بعد سوژههای مستند مجبور به ترک خانه خود شدند و تاکنون نیز به آن بازنگشتهاند. البته ما همچنان با آنها در ارتباط هستیم، اما هنوز مشخص نیست که خانهشان آسیب دیده یا سالم مانده است.
کارگردان مستند «بهشت کوچک ما» بیان داشت: در مجموع، هدف ما در این مستند روایت مواجهه عادی و روزمره لبنانیها با جنگ بود؛ اینکه چگونه زندگیشان زیر آتش جنگ ادامه دارد. این موضوع برای ما بسیار شگفتآور بود. حتی برای تیم تولید، چنین آرامشی غیرعادی به نظر میرسید. برخی اوقات، ما ترس زیادی را تجربه میکردیم، اما آرامش و خونسردی آنها باعث میشد که ما نیز آرامتر شویم.
اسلامزاده ضمن بیان اینکه تیم او به دنبال روایت متفاوتی بوده و معتقد است که تا حدودی در این زمینه موفق عمل کردهاند، تصریح کرد: تقریباً ۸۰ تا ۹۰ درصد مستند ما در داخل خانه میگذرد، خانهای که اهالی آن تمایلی به ترک آن ندارند. این موضوع با جزئیاتی همراه است که اگر فیلم را مشاهده کنید، احتمالاً برایتان جذاب خواهد بود. در مجموع، مستند «بهشت کوچک ما»، اثری با درونمایههای اجتماعی است که به بررسی جنگ از دیدگاه یک خانواده لبنانی میپردازد. همانطور که اشاره کردم، به نظر من این مستند متفاوت است و به خوبی یک مقطع مهم از تاریخ را از دریچه دید یک خانواده لبنانی روایت میکند.
این مستندساز در ادامه به چالشهای ساخت مستند «بهشت کوچک ما» اشاره کرده و توضیح داد: زمانی که یک مستندساز وارد نقاط بحرانی میشود، چالشهای بسیار زیادی پیش روی او قرار میگیرد. از جمله این چالشها میتوان به اخذ مجوز ورود به کشور و مجوزهای کاری اشاره کرد. بهطور خاص، در جنگ لبنان، مجوز کار برای مستندسازان صادر نمیشد و تنها به خبرنگاران روزنامهها یا خبرنگاران شبکههای تلویزیونی برای انجام کار خبری مجوز داده میشد. علاوه بر این، رفتن به مناطق جنوبی لبنان مستلزم اخذ مجوز از ارتش و حزبالله بود. در این مناطق به دلیل مسائل امنیتی، حفاظت از جان خبرنگاران که بارها توسط رژیم هدف قرار گرفته و شهید شدهاند، و همچنین مسائل امنیتی مرتبط با حزبالله و نگرانی از نفوذ ستون پنجم و جاسوسان، محدودیتهای شدیدی برای حضور خبرنگاران و مستندسازان وجود داشت.
وی ادامه داد: این محدودیتها بهویژه در مقطعی که تقریباً ۱۳ ماه پیش در آنجا حضور داشتم، بسیار شدید بود. بسیاری از مستندسازانی که به منطقه رفتند، یا مجوز حضور در جنوب را نداشتند، یا مجبور بودند قبل از تاریک شدن هوا بازگردند. خوشبختانه به لطف خدا و کمک برخی از دوستانی که در منطقه تردد داشتند، توانستیم اعتماد آنها را جلب کرده و اجازه حضور در منطقه به مدت دو هفته را دریافت کنیم. در این مدت، تلاش میکردیم بیشتر در خانههای سوژههای خود حضور داشته باشیم، چرا که هر زمان که بیرون میرفتیم، حساسیتها نسبت به حضور ما افزایش مییافت و گاهی اوقات به ما گفته میشد که باید به دلیل خطرات زیاد بازگردیم. از طرف دیگر، بمبارانهای مداوم رژیم در آن مناطق و حملات وحشیانهای که به روستاها صورت میگرفت، وضعیت را پیچیدهتر میکرد. بهطور مثال، یکبار یک راکت از بالای سر تیم تولید ما رد شد و به یک نقطه در روستای خیام اصابت کرد. شرایط بهطور کلی جنگی و پرخطر بود، اما به لطف خدا توانستیم پروژه خود را پیش ببریم.
اسلامزاده در پایان خاطرنشان کرد: از سوی دیگر، در خصوص شکل دادن به درام مستند نیز با چالشهایی روبهرو بودیم. یکی از دشواریها این بود که شخصیتهای فیلم ما بهطور غیرمنتظرهای جنگ را امری عادی میدیدند. این موضوع باعث شد که کار برای ما پیچیدهتر شود، چرا که شاید مردم انتظار داشتند که مستندهای جنگی نمایانگر ترس و وحشت بیشتری از جنگ در شخصیتها باشند، اما این خانواده بهطور کاملاً طبیعی در همان شرایط جنگی به زندگی روزمره خود ادامه میدادند. این حالت برای خود من هم جالب بود، اما در عین حال چالش جدی برای شکل دادن به یک درام مستند محسوب میشد.