گروه دانشگاه خبرگزاری دانشجو- فاطمه مظهری، دبیر انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه آزاد بندر عباس: حوزه و دانشگاه؛ دو نهاد مهم آموزشی تربیتی عصر حاضر در جوامع اسلامی شناخته میشوند و مهمترین ارکان نخبگانی اجتماع به شمار میروند. بدیهیست که نقش تعیین کنندهای در تعیین ساختار اجتماعی، راهبردهای پیش برنده جامعه و روابط اجتماعی موجود داشته باشند و علاوه بر پیشگام بودن در این زمینهها، نقش رقم زنندهای در تحولات ایفا کنند.
حضرت امام خمینی رحمة الله علیه، حتی از سالها پیش از انقلاب، علاوه بر تاکید بسیار بر اهمیت این دو نهاد به عنوان دو ثقل مؤثر نظام اسلامی، همواره بر وحدت نظری و عملی این دو ساختار تاکید داشتند. از دیدگاه حضرت امام، حوزه و دانشگاه نه تنها میتوانند دو مرکز برای تمام ترقیات کشور باشند که میتوانند عامل اصلی انحراف اجتماعی و حتی مرکز همه انحرافات هم باشند! همانطور که در سبقه دانشگاهی ما در قبل از انقلاب این امر ثابت شد. امام معتقد بودند که: «دانشگاه باید انسان ایجاد کند.»، اما همانطور که شاهد بودیم، آن دانشگاه در آن زمان به نوعی ابزار فنای کشور و ملت ما به حساب میآمد. چرا که نه تنها در همان عرصه علم و عمل که مدعی بود لنگ میزد، که خروجیهای آن دانشگاه افرادی میشدند خدمتگزار غرب و آمریکا و همانها بودند که کشور ما را به آن سمت و سو کشاندند؛ و یا حتی هیچکدام از ما از اثر سوء و مخرب حوزههای علمیه فاسد و غیر متعهد به دستورات اسلامی ناآگاه نیستیم؛ لذا لزوم «تهذیب» در کنار علمآموزی در اینجا مشخص میشود. امام، خطر دانشگاه و حوزهای که دانشگاهیان و حوزویان آن در پی تهذیب نفس نباشند را خطرناکتر از بمب خوشهای قلمداد میکردند! و میفرموند «اگر تخصصها و علمها منفصل باشد از اخلاق، منفصل باشد از تهذیب، منفصل باشد از انسان آگاه، انسان متعهد» شاهد مصیبتهایی غیر قابل جبران خواهیم بود. همانطور که اشاره کردند: «الْعِلْمُ هُوَ الْحِجابُ الْاکْبَرْ» هر چه انباشتهتر بشود علم، حتی توحید که بالاترین علم است، انباشته بشود در مغز انسان و قلب انسان، انسان را اگر مُهذَّب نباشد، از خدای تبارک و تعالی دورتر میکند.»
مراد از گفتمان «وحدت حوزه و دانشگاه» که امام بزرگوار نقل به مضمون فرمودند حتی اگر ثمره این نهضت و انقلاب ما، جز پیوند این دو نهاد نبود، باز هم ارزش داشت (که اهمیت و مرتبت این امر را میرساند.) این است که نهاد حوزه و نهاد دانشگاه نباید خود را از هم جدا ببینند و میبایست با حفظ حیطه فعالیتها، با یکدیگر ارتباطی صحیح برقرار کنند. ایشان در یکی از سخنرانیهایشان اینگونه ایراد میکنند که فرهنگ دانشگاه: لمس واقعیات است و فرهنگ حوزه: استفاده از مباحث فلسفی و نظری. این دو باید با هم تلفیق شوند حتی به طرزی که در هم ذوب شوند. یعنی ما نباید علمآموزیِ صرف را در مراکز خودمان هدف قرار دهیم. باید این دو نهاد، به مثابه دو بال یک پرنده خود را موظف به هم علمآموزی و هم تهذیب بدانند و در این امور به یکدیگر کمک کنند. سابقا اینگونه بوده که دانشگاهیان و حوزویان حتی با هم دشمنی داشتند و یک حالت گریزگونه نسبت به یکدیگر پیش گرفته بودند و دیواری مثالی بین این دو قشر بود. اما به برکت انقلاب اسلامی این گارد برداشته شد و باید روز به روز بیشتر به آن کمال گفتمانی مد نظر سوق پیدا کنیم و بیش از پیش با سکولار کردن نهادهای علمی مقابله کنیم. به تعبیر حضرت امام، اگر این دو نهاد متحد شوند، کل ملت متحد میشوند و این یکی از اثرات ارزنده این وحدت است. چرا که وحدت، رکن جدا نشدنی انسجام اجتماعیست. باید مراقب خطر آن دستهای پلیدی که به دنبال فاصله انداختن بین این دو گروه هستند باشیم و بدانیم این جدایی ثمره کار استعماری دشمن است.
یکی دیگر از برکات روشن و پیشبرنده این وحدت، تامین نیروی پیشرو برای جامعه اسلامی است که کمال مطلوب این ماجرا، رسیدن به یک جنبش عظیم و پیشرفته نرمافزاری، و زمینه سازی هر چه بیشتر برای ساخت یک تمدن متعالیست و در واقع تحقق یکی از کلانآرمانهای جمهوری اسلامی. در نگاه امام، بعد اجتماعی وحدت آنجا متجلی میشود که حوزه و دانشگاه، با یکدیگر و در عین کمترین اصطکاک، بتوانند شرایط را به سمت کامل کردن کشور و ملت ایران سوق دهند و یک جامعه اسلامی پیشرفته و الگو بسازند.
با ذکر همه این تفاصیل، امام بزرگوار از همان روزهای ابتدایی انقلاب بارها اهمیت این امر را گوشزد کردند و جلسات متعددی با دانشگاهیان و حوزویان برگزار کردند
و مجددا بر این نکات تاکید مؤکد کردند. پس از شهادت آیت الله دکتر مفتح، این بزرگوار حوزویِ دانشگاهی، امام با نامگذاری آن روز به عنوان روز وحدت حوزه و دانشگاه، مجددا بر اهمیت این بحث تاکید ورزیدند تا هر سال به ما یادآوری شود که تا چه حد میبایست در جهت تحقق این امر گام برداریم.