گروه دانشگاه خبرگزاری دانشجو- محمد کارخانه؛ هوش مصنوعی، به عنوان شاخهای از علوم کامپیوتر به توسعه و مطالعه دستگاههای هوشمند میپردازد. شاید بتوان کانت را مسبب شکلگیری هوش مصنوعی دانست، چراکه کانت با فروکاستن انسان به عقل – عقل کانتی همانند یک رایانه عمل میکند. انسان را به مثابۀ دستگاهی معرفی میکند که عقل، فاهمه و عملکرد آن به صورت یک برنامه از پیش تعیین شدهاند و انسان در چهارچوب آن عمل میکند و انسان را گریزی به ماورای عقل نیست.
ریشههای هوش مصنوعی به سالها پیش برمیگردد. وقتی محققان در قرن بیستم سوالاتی دربارۀ چگونگی هوشمند شدن ماشینها مطرح میکردند، «آلن تورینگ» به عنوان یک ریاضیدان راه حلی در مقاله خود با عنوان هوش و محاسبه ماشینی ارائه کرد. چیزی که از نظر تورینگ مهم بود، فهم سازوکار هوش نبود، بلکه نشان دادن آن بود. او در توضیح این مطلب گفت که ما قادر به شناخت زندگی درونی موجودات دیگر نیستیم و از این رو تنها ابزار اندازهگیری هوش، توجه به رفتار خارجی آن است. تورینگ دیدگاهی بدیعی عرضه کرد و با معرفی «بازی تقلید» نشان داد که اگر یک ماشین چنان دقیق و درست کار کند که ناظران نتوانند تشخیص دهند که او ماشین است یا انسان، در آن صورت آن ماشین را میتوان هوشمند دانست و اینگونه آزمایش تورینگ خلق شد.
«جان مککارتی» به عنوان یک دانشمند دیگر در علوم کامپیوتر در سال ۱۹۵۶ هوش مصنوعی را ماشینهایی تعریف کرد که میتوانند کارهایی انجام بدهند که مختص هوش انسانی است. تلاشهای مککارتی و تورینگ باعث شد که به جای تأمل در ابعاد فلسفی، شناختی و عصبی عمیقتر هوش، بیشتر به کاربرد آن در عمل و حتی رفتار تاکید کنیم. اما بحث هوش مصنوعی و توضیح آن به مطالب فوق خاتمه پیدا نمیکند. از زمان افلاطون، تمام فلاسفه همواره درباره شکل عینی واقعیت و قابل لمس بودن آن صحبت کردهاند که آیا از طریق ذهن میتوان به واقعیت رسید یا نه؟
«هایزنبرگ» در کتاب فیزیک و فلسفه ۱۹۵۸ از تعامل بین این دو رشته و تلاش علم برای حل معماها سخن گفته است. به گفته «نیلز بور»، مدتها تصور میشد علم، ابزاری عینی و بیطرف برای اندازهگیری و فهم واقعیت است، در حالی که علم نمیتواند از تعامل فیزیکی ولو کوچک و محدود با موضوع شی مورد مشاهده خودداری کند و لذا آن شی یا موضوع را به بخشی از پدیده مورد مطالعه تبدیل کرده و تلاش برای توصیف آن را تحت تأثیر قرار داده و منحرف میکند، چراکه ذهن انسان ناگزیر از انتخاب یکی از جنبههای متعدد واقعیت است. هوش مصنوعی میتواند ابزاری برای شناخت بیشتر این واقعیات باشد. شاید هوش مصنوعی به ما این امکان را بدهد که به لایههای بیشتری از ادراک و فهم دست پیدا کنیم.
لودویگ ویتگنشتاین، فیلسوف اتریشی که هیچگاه دانشگاه نرفت و تحصیلات دانشگاهی هم نداشت، این باور را که اشیاء و چیزها ذات واحدی دارند که میتوان با عقل شناخت، رد کرد. در حالی که فلاسفه از زمان افلاطون در پی شناخت ذات اشیاء بودند، اما در عوض تعریف بسیار جالبی از دانش ارائه کرد و گفت: «دانش از تعمیم شباهت میان پدیدهها که شباهت خانوادگی نام دارد یافت میشود و نتیجه چنین آزمونی آن است که ما با شبکه پیچیدهای از شباهتها مواجهایم که همپوشانی دارند و درهم تنیدهاند. گاهی شباهتها زیاد و گاهی فقط در جزئیات است.»
ویتگنشتاین میگفت تلاش برای تعریف و دستهبندی همه اشیاء و چیزها، آن هم با رعایت دقیق مرز میان آنها، کاری خطا و اشتباه است. به جای این کار باید تلاش کنیم این و چیزهای مشابه را تعریف کنیم و به مفاهیم حاصل از این کار دست یابیم، حتی اگر این مفاهیم مبهم باشند و نتوان آنها را کاملا از یکدیگر تفکیک کرد.
در نتیجه، بر اساس نظریههای گفته شده، قابلیت هوش مصنوعی در این است که میتواند حجم عظیمی از دادهها را اسکن کند و الگوهایی استخراج کند مانند دستهبندی کلماتی که اغلب کنار هم به کار برده میشوند یا مشخصات اصلی تکرار شونده در عکس یک گربه. هوش مصنوعی سپس با شناسایی شبکههای شباهتها با آنچه قبلا آموخته است، میتواند به درکی از واقعیت برسد و اینجاست که نقش نظریههای مختلف از جمله شباهت خانوادگی ویتگنشتاین نیز مشخص میشود حتی اگر هوش مصنوعی نتواند چیزها را مثل ذهن آدم بشناسد، اما با انباشتن الگوهای واقعیت میتواند به او امکان دهد که پراز اطلاعات مثمر ثمر برای انسان باشد.
برای ارزیابی پیشرفت جاهطلبانۀ چین در زمینۀ هوش مصنوعی، لازم است که ظرفیت کشور برای نوآوریها و جاهطلبیهای آن را درک کنیم. به نقل از «ولادیمیر پوتین»، هر کسی که در این زمینه رهبر شود، بر همه جهان حاکم خواهد شد. «کوین راد»، نخستوزیر استرالیا که پیش از آن سالها به عنوان سفیر این کشور در چین فعالیت داشته است، کتابی با نام جنگ قابل اجتناب دارد و در خصوص هوش مصنوعی در چین مینویسد: «در این زمینه، چین دارای طیفی از نقاط قوت و ضعف است که به خودی خود با در دسترس بودن دادههای خالص شروع میشود. چین با توجه به جمعیت گسترده خود، حجم دادههای قابل جمعآوری از شبکه چینی موجود در ارتباطات دیجیتال، تراکنشهای اقتصادی و اجتماعی و سایر اطلاعات شخصی که محدودیتهای حریم خصوصی اندکی در آن وجود دارد که مانع از دسترسی مؤثر دولت به آنها به بهانه اهداف ملی میشود، نسبت به همه غرب به صورت دستهجمعی مزایای بیشتری دارد.
در سالهای ۱۹۷۸، زمانی که «دنگ شیائوپینگ»، سیاست درهای باز و اصلاحات اقتصادی را آغاز کرد، چین از یک کشور که کشاورزی بسته داشت، به دومین اقتصاد بزرگ دنیا تبدیل شد. دولت چین امیدوار است با اجرای «ساخت چین ۲۰۲۵» پیشرفتهترین قدرت صنعتی ممکن شود. دولت چین امیدوار است که ساخت چین دیگر برای تقلید و تولید کالاهای ارزانقیمت و با حجم انبوه کارایی نخواهد داشت، بلکه برای محصولات با کیفیت بالا و نوآوریها خواهد بود. این برنامه بخش مهمی از اهداف گسترده چین برای تبدیل شدن به «ملت خالق» است که در سال ۲۰۰۶ در برنامه بلند مدت و میانمدت ملی توسعه و علم و تکنولوژی اعمال شده است. سیزدهمین برنامه توسعه ۵ ساله «۲۰۲۰-۲۰۱۶» نمونهای است که نشان میدهد هوش مصنوعی در بالاترین سطوح حزبی اولویتبندی شده است.
در فوریه ۲۰۰۶، سیاستگذاری چین در هوش مصنوعی شروع میشود و شورای دولتی برنامههایی برای توسعه علم و تکنولوژی منتشر کرد. این برنامه توسعههایی مانند سنسورهای هوشمند، رباتهای هوشمند و تکنولوژی واقعیت مجازی تا سال ۲۰۲۰ را شامل میشد که از زمان «هو جینتائو» آغاز شد. نگارش این طرح، سه سال طول کشید و ۲۰۰۰ دانشمند با سرگروهی رئیسجمهور روی آن کار کردند. این طرح ۱۵ ساله قلمداد میشد و به صورت کلی دارای چهار مرحلهی طرح، شرح، مؤلفه و اهمیت است. برای مثال میتوانیم اینترنت پالس را به عنوان یک طرح در نظر بگیریم که شرح و توصیف آن به صورت مشترک توسط کمیسیون ملی توسعه و اصلاحات و وزارت علوم و فناوری چین مورد توجه است.
مؤلفههای آن به عنوان مرحله سوم، رشد هوش مصنوعی در چین و مقیاس اندازه بازار هوش مصنوعی به صدها میلیارد است و مرحله چهارم آن که اهمیت آن است، اینگونه ارائه میشود که در نهایت اهمیت این طرح چیست؟ اهمیت اینترنت پالس پیوند هوش مصنوعی با سیاستگذاری اینترنت پالس است که هدف آن تبدیل شدن چین به نیروگاه فناوری است. در نهایت، برنامه پنجساله چین از سال ۲۰۱۶ تا ۲۰۲۰ نشاندهنده این است که هوش مصنوعی جایگاه بسیار ویژهای در اولویتبندی سیاستگذاری چین دارد. در همین راستا، شورای دولتی که اهمیت اساسی در تدوین و اجرای سیاستگذاری چین دارد چندین دستورالعمل سیاستگذارانه درباره فناوریهای مربوط به هوش مصنوعی صادر کرده که خلاصهای از مؤلفهها و اجزای هر کدام از این اسناد مرتبط با هوش مصنوعی در زیر آورده شده است:
برنامه ساخت چین ۲۰۲۵
می ۲۰۱۵، در این برنامه، زیرساختهای هوشمند به عنوان مؤلفه کلیدی آینده چین به عنوان یک قدرت زیرساختی جهانی معرفی شده است.
جولای ۲۰۱۶ خطوط راهنمای شورای دولتی در خصوص ابتکار اینترنت پالس هوش مصنوعی به عنوان یکی از یازده حوزه اولویت برای اجرای استراتژی دولت برای استفاده از فناوری اطلاعات و ارتباطات در صنایع متعارف شناسایی و معرفی شده است.
اگوست ۲۰۱۶، سیزدهمین برنامه پنجساله برای نوآوری علم و تکنولوژی ملی و رباتیک هوش مصنوعی به عنوان نسل جدید تکنولوژیهای اطلاعاتی و فناوریهای زیرساختی پیشرفته معرفی شده است.
دسامبر ۲۰۱۶ سیزدهمین برنامه پنجساله برای توسعه صنایع نوظهور و استراتژیک ملی توسعه هوش مصنوعی به عنوان ششمین وظیفه اصلی از میان ۶۹ وظیفه برای حکومت مرکزی شناسایی شده و ارزش استراتژیک آن برای توسعه ملی دیده شده است.
ژانویه ۲۰۱۷ کاتالوگ راهنمای تولیدات و خدمات مهم در صنایع نوظهور و مهم برای اولین بار، هوش مصنوعی جزء الزامات تخصیص منابع هم از بخش خصوصی و هم از بخش دولتی قرار گرفت و حمایتهای مالی و کلیدی مهمی به سیاستگذاری عالی سطح این حوزه تخصیص داده شد. این یک پیشرفت حیاتی نه تنها در حوزه اقتصاد بلکه در حوزه مدرنسازی ارتش آزادیبخش خلق نیز محسوب میشود. به عنوان مثال، در مراسمی که در جمع قانونگذاران و مقامات ارتش آزادیبخش خلق در سال ۲۰۱۷ برگزار شد، رئیسجمهور «شی جین پینگ» تأکید کرد که علم و نوآوری کلیدهای پیشرفت نظامی چین بوده است. در تکمیل صحبتهای رئیسجمهور «شی جین پینگ»، به عنوان مثال، پکن در حال توسعه سیستمهای هوش مصنوعی برای پشتیبانی از عملیات نظامی خود در دریای جنوبی چین است، منطقهای که تنشهای ژئوپلیتیکی زیادی در آن وجود دارد. بر اساس گزارشهای منتشر شده، چین در حال استقرار زیردریاییهای خودکار و پهپادهای جاسوسی برای نظارت و احتمالا مختل کردن فعالیتهای نظامی خارجی در این منطقه است. به عقیده کارشناسان، این استفاده استراتژیک از هوش مصنوعی در کاربردهای نظامی، تمرکز چین بر استفاده از فناوریهای موجود برای دستیابی به اهداف خاص ژئوپلیتیکی را برجسته میکند.
روند ۲۰۰۶ تا ۲۰۲۰ نشان داد که رویکردهای ایدئولوژیک نیز در هوش مصنوعی به کار میآید. نمونۀ بارز این امر، چتبات «Xi Xue» محسوب میشود که توسط پژوهشگران دانشگاه سینگ هوا، برترین دانشگاه فنی چین، توسعه یافته است. برخلاف مدلهای هوش مصنوعی غربی که مدعی عدم وابستگی جناحی و بیطرفی هستند، «Xi Xue» بخشی از آموزش خود را بر پایه اندیشه «شی جین پینگ» دریافت کرده است تا کاربران را با مبانی ایدئولوژی حزب کمونیست این کشور آشنا کند و به عنوان یک دستگاه فرهنگی نیز مورد استفاده قرار بگیرد.
عصر حال حاضر تکنولوژی در چین نشان میدهد استراتژی هوش مصنوعی چین به شدت با اهداف اقتصادی این کشور در هم تنیده است. پکن با توجه به کند شدن روند رشد اقتصادی، فناوری را به عنوان ابزار اصلی برای پیشرفت بهتر میداند. این امر به ویژه در بخشهایی نظیر تولید و لجستیک، جایی که هوش مصنوعی برای افزایش کارایی و حفظ رقابت چین در زنجیرههای تأمین جهانی به کار گرفته میشود، مشهود است.
علاوه بر این، سیستم اعتبار اجتماعی چین نیز موضوع بسیار مهم و جذابی است که در هوش مصنوعی در چین وجود دارد. این سیستم شهروندان را بر اساس رفتار مدنی و مالی آنها رتبهبندی میکند. این سیستم برای نظارت و تاثیرگذاری بر رفتار شهروندان در قیاس گسترده طراحی شده است. اگرچه هوش مصنوعی هنوز به طور کامل در سراسر سیستم اعتبار اجتماعی پیادهسازی نشده، اما در حال ادغام برای ردیابی و تحلیل مقادیر زیادی از دادهها، نظیر تراکنشهای مالی، تعاملات آنلاین و روابط اجتماعی به صورت بلادرنگ و در لحظه است. دادهها سپس برای تخصیص امتیازاتی که میتواند بر جنبههای مختلف زندگی تأثیر بگذارد، از تأیید وام گرفته تا اجازه سفر، مورد استفاده قرارمیگیرند.
بر اساس «گزارش شاخصهای مالکیت فکری جهان»، چین در سال ۲۰۲۲ رتبه اول را در ثبت حق اختراعات مرتبط با هوش مصنوعی کسب کرده است. این نشاندهندۀ یک نیروی علمی و فناوری قدرتمند و همچنین سطوح بالاتر جنب و جوش صنعتی است. این باور وجود دارد که پژوهش اساسی در حوزه هوش مصنوعی یکی از حیاتیترین عوامل قدرت گرفتن توسعه اقتصادی ملی با توجه به چشماندازهای متمایز آن است.
به نقل از SCMP، طبق پیشبینی یک مرکز تحقیقاتی متعلق به چین، هوش مصنوعی مولد در این کشور ظرف ۱۰ سال آینده ۴.۲ تریلیون دلار امریکا از ۹۰ تریلیون دلار ارزش اقتصادی این کشور نقش مستقیم خواهد داشت. یافتهها حاکی از آن است صنایع تولیدی خردهفروشی، مخابرات و مراقبتهای بهداشتی در پذیرش این فناوریها پیشرو بوده و در کشور چین در حال گسترش هستند. بنا بر ادعای کارشناسان این اندیشکده، ارزش بازار هوش مصنوعی مولد در چین در کوتاهمدت به ۱۰ تریلیون و تا سال ۲۰۳۵ به ۳۰ تریلیون یوان خواهد رسید. بر اساس ادعای مطرح شده از سوی ژو دبائو، یکی از اعضای گروه تحقیقاتی «CCID»، بازیگران جدید همچنان در حال ورود به هوش مصنوعی این کشور هستند و بیش از ۳۶۸ استارتاپ جدید مرتبط با هوش مصنوعی در سال جاری در چین تأسیس شده است. به عبارت دیگر، به طور میانگین روزانه بیش از یک شرکت جدید هوش مصنوعی فعالیت خود را در این کشور آغاز میکند. همه این مثالها نشان میدهد که هوش مصنوعی در چین به عنوان عامل پیشروی رشد اقتصادی به شمار میرود.
در ماه ژوئیه ۲۰۱۷، شورای دولتی جمهوری خلق چین، طرح توسعه نسل بعدی هوش مصنوعی را که یک استراتژی جامع و همهجانبه برای پیشبرد توسعه هوش مصنوعی در سه مرحله بود، ارائه کرد: مرحله نخست، رسیدن به غرب تا سال ۲۰۲۰؛ مرحله دوم، فراتر رفتن از غرب تا سال ۲۰۲۵؛ مرحله سوم، تبدیل شدن به رهبری جهان و مرکز جهانی نوآوری تا.۲۰۳۰ حال، چین نشان داده است که از حیث اختراعات و مقالات و مدلهای هوش مصنوعی، حکمران این زمینه در آیندهای نه چندان دور خواهد شد.
چین در بسیاری از زمینههای هوش مصنوعی، ایالات متحده را پشت سر گذاشته است، با اینکه هنوز به واردات برخی از تکنولوژیها به آن نیاز دارد. عرصه رقابت بین ایالات متحده و جمهوری خلق چین در زمینههای فناوری و تراشهها، در زمینه توسعه تکنولوژی، بسیار بیشتر از قبل خواهد بود. البته با این تفاوت که چین ماهیت انحصار را در فناوری از بین میبرد و صادرات فناورانه را همچنان در اولویت قرار میدهد. همین موضوع است که جمهوری خلق چین را حتی در نوع برخورد با رقابت با ایالات متحده در وضعیت متفاوتی قرار میدهد. چرا که توسعه فناوری در چین، به عنوان ابزار سلطه توسط حزب کمونیست به آن نگاه نمیشود، بلکه زمینهای مهم برای شروع انقلاب صنعتی دیگر است.
*انتشار یادداشتها به معنای تأیید تمامی محتوای آن توسط «خبرگزاری دانشجو» نیست و صرفاً منعکس کننده نظرات گروهها و فعالین دانشجویی است.