بر مدار عصیان/ اسپانسرهای مالی پلتفرمهای نمایش خانگی با فرهنگ و رسانه چه میکنند؟
گروه دانشگاه خبرگزاری دانشجو-امیرعلی کلانتری، امروزه دیده میشود که در سریالهای نمایش خانگی برخی عرفهای جامعه و فرهنگ ایرانی را زیر پا میگذارند. اگر به طور کلی بخواهیم تأثیرات هنجارشکنیهای شبکه نمایش خانگی را در جامعه بررسی کنیم، باید بگوییم طی سالهای اخیر در این سریالها نهاد مقدّس خانواده هدف قرار گرفته و عواملی مثل ترویج روابط آزاد خارج از ازدواج، تنزل جایگاه والای زن ایرانی، ترویج نگرش خیانت در بین افراد و پوشش نامناسب بانوان به این امر دامن میزنند. استفاده از ناسزاهای متعدد، استعمال مفرط دخانیات، به ویژه سیگار و همچنین خشونتگرایی از مهمترین ویژگیهای منفی این فیلم و سریالها هستند.
با توجه به اینکه بخش قابل توجهی از مخاطبین این فیلم و سریالها نوجوانان و جوانان هستند، نمیتوان تأثیر منفی و رواج ویژگیهای ذکر شده روی آنها که قشر مهم و تاثیر گذار جامعه هستند را نادیده گرفت، به عنوان مثال استعمال دخانیات که امروزه بین نوجوانان و جوانان رایج شده و برخی آن را نماد خاص بودن تلقی میکنند، بیتأثیر از جو حاصل از این سریالها نیست.
خوب است گریزی به ویژگیهای بازیگران این سریالها بزنیم. محمدحسن شانهساززاده، مؤسس شاتل و نایبرئیس هیئتمدیره نماوا میگوید: «بازیگران این سریالها خیلی بی اخلاقاند. بازیگران و تهیهکنندهها همه بیاخلاقیهای خاص خودشان را دارند و به قرارداد و حرفشان متعهد نیستند. من در چند صنعت مختلف بودم؛ از لوازم خانگی تا مصالح ساختمانی، کاشی سرامیک، خودرو، من به بیاخلاقی اینها هیچ جا ندیدم. اسمشان این است که هنرمندند و مثلا فرهیخته و فرهنگیاند؛ اما بسیار بیاخلاقاند ابتدا و انتهایشان پول هست. شما پول بده هر کاری میکنند.»
آری! اینها افرادی هستند که بعضا الگوی جوانان و نوجوانان ما هستند؛ سلبریتیهایی که برای پول چشم خود را روی خیلی چیزها میبندند و اینگونه به پیکره فرهنگ جامعه ایرانی ضربه میزنند.
مصرفگرایی بیرویه و تجملگرایی، نمونه دیگری از ویژگیهای منفی این سریالها است؛ به طوری که اکثر سکانسها و پلانهای این سریالها در منازل اشرافی تصویربرداری شده که از فضای رایج جامعه ایران فاصله دارد و به دور از واقعیت عرف جامعه و حتی توصیههای پیشوایان دینی ما است.
به عنوان مثال در سریالهای «قورباغه»، «گیسو»، «سیاوش»، «دراکولا» خانههای لوکس و زندگیهای اشرافی به وفور دیده میشود که به نوبه خود باعث ایجاد فضای یأس و ناامیدی و متأثر شدن قشر ضعیف جامعه از این صحنههاست.
اگر گردش مالی پلتفرمهای متولی ساخت اینگونه فیلمها مثل فیلیمو و نماوا و هزینههای نجومی ساخت این سریالها را بررسی کنیم، متوجه میشویم که چه هزینههای گزافی برای تهیه این سریالها میشود؛ اما در مقابل مشتی فیلم و سریال ضعیف، هم از منظر محتوایی و هم از منظر هنجارهای جامعه ایرانی_اسلامی تحویل اقشار جامعه داده میشود. جامعهای که برخی افراد آن از سواد رسانهای کافی برخوردار نیستند و در تحلیل فیلمها دچار اشتباه میشوند، در نتیجه به راحتی از اتفاقات درون فیلمها تأثیر میپذیرند.
اگر بخواهیم مثالی از ارقام نجومی که در ساخت سریالها جابجا میشود بزنیم، باید به اوایل اردیبهشت ۱۴۰۳ برویم. زمانی که شانهساززاده که یکی از اعضای هیات مدیره نماوا بود، گفت: «هر قسمت یک سریال معمولی ۳ میلیارد و هر قسمت سریال سووشون ۸ میلیارد تومان هزینه داشته است.» اظهار نظر این مدیر نماوا از این جهت مهم است که از اعداد و ارقامی رونمایی کرد که تا پیش از این جایی گفته نشده بود.
بر اساس اظهارات شانهساززاده اگر کف قیمت ساخت سریال در شبکه نمایش خانگی را همان سه میلیارد تومان در نظر بگیریم، با چند ضرب و تقسیم ساده میتوان فهمید عددهایی که برای ساخت و توزیع محصولات شبکه نمایش خانگی هزینه میشود، بیش از صدها میلیارد تومان است.
یکی از سریالهایی که این روزها سر و صدای زیادی به پا کرده، سریال آبان است که توسط پلتفرم شیدا ساخته شده است؛ پلتفرمی که با سرمایهگذاری صد درصدی گروه مالی گردشگری اداره میشود که مهدی جهانگیری -برادر اسحاق جهانگیری معاون اول دولتهای یازدهم و دوازدهم- همان فردی که سال ۱۳۹۹ به جرم قاچاق حرفهای ارز توسط قوه قضاییه به حبس محکوم شده بود، آن را مدیریت میکند. باید دید ساترا که متولی اعطای مجوز به پلتفرمهای نمایش خانگی است، چگونه به چنین فرد مفسدی مجوز تأسیس این پلتفرم را داده تا در حوزه فرهنگ و رسانه ورود کند.
سریال دیگری که این روزها جنجال برانگیز شده، تاسیان به کارگردانی تینا پاکروان است که فیلیمو آن را منتشر کرده است. این فیلم به تطهیر ساواک پرداخته و مأموران ساواک را که همه افرادی که در زندانهای آن گرفتار بودند، به تندخویی آنها شهادت میدهند. افرادی آرام، مهربان و عاطفی معرفی میکند و عملاً دست به یک تحریف تاریخی بزرگ میزند.از این گذشته، کارگردان این سریال پا را حتی از اقداماتی مثل استعمال بیش از حد دخانیات فراتر گذاشته و شخصیتهای داستان به طور شفاف در سریال اقدام به شرب خمر میکنند و به راحتی این عمل زشت را عادی جلوه میدهند.
بعد از انتشار سه قسمت از این سریال و اعتراض افکار عمومی به تطهیر واقعیت تاریک ساواک و ترویج فسادهای اخلاقی در فیلم، ساترا اعلام کرده که تاسیان مجوز انتشار نداشته و صرفاً مجوز طرح تولید برای آن صادر شده است؛ اما با وجود حکم قضایی برای عدم پخش این سریال، شاهد پخش قسمت چهارم این سریال بودیم و این، نشاندهنده عدم بازدارندگی قوانین و اقدامات ساترا و قوه قضاییه در این حوزه است.
حال باید دید تا چه زمانی این وضعیت ادامه پیدا میکند و بیکفایتی ساترا که زیر مجموعه سازمان صدا و سیما است، باعث ضربه به فرهنگ ایرانی_اسلامی میشود و کارگردانان و تهیه کنندگان در این فضای بی در و پیکر اقدام به ساخت و انتشار فیلم و سریال میکنند؟
*انتشار یادداشتها به معنای تأیید تمامی محتوای آن توسط «خبرگزاری دانشجو» نیست و صرفاً منعکس کننده نظرات گروهها و فعالین دانشجویی است.