درسهایی از اردوگاه؛ اسارت بهمثابه مدرسهای برای زندگی

به گزارش گروه سیاسی خبرگزاری دانشجو به نقل از خانه اندیشهورزان، نشست «مکانیسمهای آموزشی در اردوگاههای اسرا» از سلسلهنشستهای «آموزش در بند؛ روایتهای مقاومت و معنابخشی در اسارت»، در خانه اندیشهورزان برگزار شد. در این نشست، علی علیلو و حسن بهشتیپور از آزادگان دوران دفاع مقدس، به همراه محمدرضا حشمتی، پژوهشگر تجارب آموزشی آزادگان، و عباس صفاییمهر، پژوهشگر تاریخ معاصر، به بیان وجوه کمتر شنیدهشدهای از تجربه آموزش در اردوگاههای اسرا پرداختند.
محمدرضا حشمتی در سخنرانی خود با تأکید بر خاصبودگی تجربه اسارت، آن را عرصهای بینظیر برای معناجویی، مقاومت و یادگیری دانست. او تصریح کرد که برخلاف تصور رایج، اسارت صرفاً یک وضعیت تحمیلی نبود بلکه برای بسیاری از آزادگان فرصتی بود برای بازتعریف مفاهیمی، چون زندگی، آموزش و حتی آزادی. به گفته حشمتی، جریان یادگیری در اردوگاهها به شکلی پویا و خارج از قالب رسمی شکل گرفت و آموزش در آن شرایط نه در قالب مدرسه، بلکه در بستر تجربه زیسته و نیازهای واقعی ادامه یافت. او با اشاره به فاصله موجود میان آموزش رسمی امروز و تجربههای آموزشی دوران اسارت، بر لزوم بهرهگیری از این گنجینه پنهان برای تحول در نظام آموزشی تأکید کرد.
حسن بهشتیپور نیز با اشاره به ساختار آموزش در دوران اسارت، آن را ضرورتی حیاتی برای حفظ کرامت انسانی، هویت جمعی و انگیزه ادامه زندگی دانست. او گفت: «در سه مرحله طراحی و اجرای آموزش صورت میگرفت: قبل از شروع رسمی، در حین دوره، و بعد از اتمام آن. ابتکاراتی، چون استفاده از سیم خاردار برای نوشتن روی خاک، ساخت مداد از زغال باتری و تولید کاغذ از پاکت سیگار تنها نمونههایی از تلاش خلاقانه اسرا برای ساخت فضاهای یادگیری بودند.»
به گفته بهشتیپور، جلسات منظم میان مربیان و تبادل تجربهها موجب ارتقاء سطح کلاسها میشد و بسیاری از آموزشگیرندگان به نوبه خود به مربی تبدیل میشدند. او تأکید کرد که آموزش در اسارت تنها به انتقال دانش محدود نبود بلکه نقشی کلیدی در مقابله با یأس، حفظ عزت نفس و استمرار امید ایفا میکرد.
عباس صفاییمهر در ادامه این نشست، تجربه آموزش در اردوگاههای اسرا را نمونهای الهامبخش برای بازآفرینی در نظام آموزش و پرورش امروز دانست. او گفت: «روایتهای آزادگان فقط خاطره نیستند، بلکه گنجینهای از روشها، الگوهای رفتاری و بینشهای قابل تبدیل به مدلهای کاربردیاند.» صفاییمهر پیشنهاد داد با طراحی یک نقشه پژوهشی منسجم، تولید محتوای چندرسانهای و گفتوگوهای بینرشتهای، این تجربیات به ابزارهای نوین آموزشی و فرهنگی تبدیل شوند.
وی با اشاره به خلاقیتهای آموزشی در دل محدودیت، آن را شکلی از «فناوری نرم» دانست که قابلیت تبدیل شدن به ابزار هویتسازی برای نسل آینده را دارد. او تأکید کرد که این میراث صرفاً متعلق به تاریخ جنگ نیست، بلکه بخشی از هویت ملی ماست و باید به زبان زمانه بازگویی شود تا اثرگذاری آن استمرار یابد.
علی علیلو نیز در این نشست با اشاره به شرایط دشوار اردوگاهها، اسارت را نهتنها تجربهای تلخ بلکه نمونهای درخشان از مدیریت جمعی و مقاومت برنامهریزیشده دانست. او گفت: «در شرایط سخت، اسرا ساختاری منسجم و چندبخشی ایجاد کردند که آموزش، فرهنگ، بهداشت و ورزش را در بر میگرفت. کلاسهای آموزشی مخفیانه برگزار میشد، جزوه تهیه میکردند و حتی سطوح مختلف آموزش را با امکانات حداقلی سازماندهی میکردند.»
او افزود که فعالیتهای فرهنگی همچون تئاترهای عرفانی، مراسم مذهبی و برنامههای مناسبتی بهگونهای تأثیرگذار اجرا میشد که گاه جای خالی خانواده را برای اسرا پر میکرد. به گفته علیلو، در کنار فعالیتهای فرهنگی، برنامههای ورزشی منظم از جمله جودو و کونگفو نیز با هدف حفظ سلامت جسمی و ارتقاء همبستگی جمعی انجام میشد که برخی از آزادگان پس از بازگشت به کشور نیز آن را در سطح حرفهای ادامه دادند.
نشست «مکانیسمهای آموزشی در اردوگاههای اسرا» با هدف بازخوانی تجربه آموزشی آزادگان در شرایط بحرانی، کوشید تا این روایتها را نه صرفاً بهعنوان بخشی از تاریخ دفاع مقدس، بلکه بهعنوان الگویی برای تحول در آموزش امروز معرفی کند. الگویی که در دل بند، امید را زنده نگه داشت و زیستن را آموزش داد.