
هدف ترامپ از سفر به عربستان چیست؟

به گزارش گروه بینالملل خبرگزاری دانشجو؛ بازدید رئیسجمهور آمریکا، دونالد ترامپ، از منطقه عربی اهمیت زیادی دارد زیرا نخستین سفر خارجی او پس از انتخاب دوبارهاش به ریاستجمهوری است و همچنین به دلیل مسائل مهمی که در جریان آن مورد بحث قرار خواهند گرفت. این مسائل شامل روابط دو جانبه میان ایالات متحده و عربستان سعودی، امارات متحده عربی و قطر، گسترش «توافقهای ابراهیمی»، بحث در مورد نسلکشی در غزه و آینده مسئله فلسطین میشود. اگرچه هنوز مشخص نیست که ترامپ یک دیدگاه جامع برای آینده خاورمیانه، به ویژه در شرایط جنگها و بیثباتیهای جاری، تلاشهای مربوط به پرونده هستهای ایران، موضعگیری رژیم سوریه، آینده لبنان پس از مرحله «اتحاد جبههها»، و حملات علیه «محور مقاومت» ارائه خواهد داد یا خیر، اما آنچه که به وضوح قابل مشاهده است این است که سفر ترامپ بر امضای قراردادهای اقتصادی کلان با سه کشور عربی تمرکز خواهد داشت، که ارزش آنها تریلیونها دلار خواهد بود و شامل ساخت نیروگاه هستهای صلحآمیز، قراردادهای دفاعی و امنیتی، بازارهای انرژی و فناوری، خرید سلاح، اوراق قرضه و کالاهای آمریکایی میشود.
سیاست اقتصادی فشرده و روابط با چین
به گفته برخی، «سیاست اقتصاد فشرده است»، کشورهای خلیج فارس و به ویژه عربستان سعودی نمیپذیرند که چیزی را بدون مقابله به دست آورند. این کشورها به دنبال ایفای نقش رهبری منطقهای هستند، به ویژه در شرایطی که آمریکا از آنها خواسته است روابط فزاینده خود با چین را کاهش دهند. درخواستهای ریاض شامل پایان دادن به نسلکشی در غزه به منظور فراهم کردن ثبات لازم برای دستیابی به اهداف منطقهایاش است، همراه با حفظ افق سیاسی باز برای ایجاد یک دولت فلسطینی، بدون آنکه ترامپ را به خشم آورد.
مهمترین نکته این است که عربستان سعودی و سایر کشورهای عربی باید تنها یک گیرنده منفعل از تصمیمات آمریکا نباشند، بلکه باید نقش مؤثری در شکلدهی به سیاستها و اجرای آنها ایفا کنند و از ابزارهای قدرت خود برای دفاع از منافعشان و مسئله فلسطین که در معرضپکسازی قومی است، استفاده کنند. ترامپ، علیرغم اعتقاد به معاملههای اقتصادی، این خواستهها را نادیده نخواهد گرفت اگر متوجه شود که آنها کلید موفقیت در تکمیل قراردادهایش هستند.
اختلافات ترامپ و نتانیاهو
در روزهای اخیر، فضای رسانهای به بحث درباره اختلافات میان ترامپ و نتانیاهو پرداخته است که به حدی رسیده که گفته میشود ترامپ طرحی برای توقف جنگ در غزه ارائه کرده است که شامل عقبنشینی رژیم اسرائیل و شاید پذیرش باقیماندن حماس در غزه تحت شرایط خاصی میشود، اما سخنگوی کاخ سفید، کارولین لویت، این موضوع را تکذیب کرد و تأکید کرد که روابط قوی است و ترامپ تحت هیچ شرایطی به دولت فلسطینی اذعان نخواهد کرد. نتانیاهو و سفیر آمریکا در اسرائیل نیز همین موضوع را تکرار کردند.
ملاقاتهای محرمانه: حماس و دولت آمریکا در دوحه و ترکیه
با این حال، نشانههایی از ملاقاتهای میان «حماس» و دولت آمریکا در دوحه و ترکیه دیده شده که به توافقی برای آزادی سرباز دو تابعیتی آمریکایی-اسرائیلی، عیدان اسکندر، در ازای کمکهای انسانی منتهی شده است.
تکذیبهای آمریکا و رژیم اسرائیل لزوماً به معنای عدم وجود اختلافات واقعی نیست. کاخ سفید با منطق استراتژی جهانی فکر میکند، در حالی که رژیم نتانیاهو تحت فشار بقای سیاسی و ترس از حسابرسی است. این محاسبات متفاوت میتواند دو طرف را دوباره در تضاد قرار دهد، به ویژه در شرایطی که افراطگرایی رزیم اسرائیل تهدیدی برای ثبات منطقهای است که ترامپ به آن نیاز دارد تا بتواند معاملات خود را انجام دهد و شعار «اول آمریکا» را تحقق بخشد. اگرچه ترامپ حامی قوی اسرائیل است، اما او سبک متفاوتی از روسای جمهور پیشین دارد؛ او تحت تأثیر دولت عمیق قرار نمیگیرد و حمایت گستردهای از جمهوریخواهان دارد، بنابراین نیازی به لابیهای اسرائیلی به همان اندازه ندارد. همچنین اهمیت اسرائیل در استراتژی آمریکا در پی تغییرات سیاسی بزرگ در کشورهای عربی که پیشتر مخالف بودند، کاهش یافته است.
احتمالاً ترامپ در سفر خود به منطقه توافق جامع نخواهد داشت، بلکه احتمالاً به یک چشمانداز کلی برای منطقه اکتفا خواهد کرد و توافقی انسانی جزئی (مبنی بر پیشنهاد ویتکاف) خواهد ارائه داد که شامل آزادی اسرا، ورود کمکهای انسانی، مقدماتی برای مذاکرات درباره توقف جنگ، عقبنشینی، بازسازی و تعیین آینده غزه است.
مخالفت عربستان سعودی با عادیسازی روابط با رژیم اسرائیل
براساس گزارشها و منابع مختلف، عربستان به واشنگتن اطلاع داده که از گنجاندن پرونده عادیسازی روابط با رزیم اسرائیل در دستور کار سفر ترامپ در حال حاضر امتناع دارد زیرا همچنان به تشکیل یک دولت فلسطینی متعهد است، که در شرایط کنونی با دولت نتانیاهو که حتی حاضر به صحبت در مورد مسیر سیاسی منتهی به «دولت» نیست، ممکن نیست. عربستان ترجیح میدهد تمرکز خود را بر روی توقف تجاوزات اسرائیل و آمادهسازی برای روز بعد از جنگ بگذارد که برای موفقیت در آن نیاز به تغییر دولت اسرائیل است که تحت تأثیر منافع خاص خود است و همچنین نیاز به تجدید ساختار قدرت فلسطینیها دارد تا قادر به اجرای خواستهها در قالبی جدید برای اداره غزه باشد.
۱. کاهش نفوذ آمریکا و صعود قدرتهای جدید:
روند طولانیمدت کاهش نفوذ جهانی آمریکا که از قبل آغاز شده بود، به دلیل رویکرد ترامپ تسریع یافته است. این کاهش نفوذ در خاورمیانه نیز به وضوح قابل مشاهده است، جایی که چین و روسیه به عنوان قدرتهای جدید وارد میدان شدهاند. این تحولات به شکلگیری «خاورمیانه جدید» در دنیای چندقطبی منجر شده که در آن آمریکا از جایگاه غالب خود فاصله گرفته است و دیگر بازیگران برای کسب جایگاههای خود در این منطقه در حال تلاش هستند.
۲. اعطای «آزادی عمل» به متحدان همراه با ایجاد موانع:
ترامپ به اسرائیل این اجازه را داده است که در غزه و کرانه باختری دست به اقداماتی بزند، در حالی که از هرگونه اقدام نظامی اسرائیل علیه ایران جلوگیری کرده است. او همچنین خواستار پایان دادن به نسلکشی در غزه بوده و آن را از طریق توافق برای رهاسازی گروگانها قابل حل میداند. این رویکرد نشاندهنده اعمال فشار به متحدان منطقهای و همزمان محدودسازی اقدامات خصمانه علیه منافع آمریکا است.
۳. فشار بر شرکای سنتی:
ترامپ در جهت تأثیرگذاری بر شرکای سنتی عربی خود از نفوذ آمریکا، به ویژه از کمکهای مالی، استفاده میکند. این استراتژی بهویژه در اتخاذ تصمیمات سختگیرانه علیه برخی گروههای اسلامگرا و فشار برای تغییر سیاستهای داخلی کشورهای عربی مشاهده میشود. فشار به این کشورها به منظور پذیرش شروط سیاسی و اقتصادی جدید از سوی ایالات متحده، ادامه سیاست «آمریکا اول» است.
۴. تعامل مستقیم با بازیگران غیردولتی و انعقاد قراردادها:
دولت ترامپ تمایل دارد به جای درگیر شدن در جنگهای طولانیمدت و پیچیده، قراردادهای بزرگ در خاورمیانه منعقد کند. این رویکرد به ترامپ این امکان را میدهد که بدون دخالت نظامی گسترده، توافقات تجاری و اقتصادی به دست آورد. در این راستا، ترامپ مایل است که با گروههایی همچون حماس نیز به طور مستقیم وارد مذاکره شود، که خود تغییر مهمی در سیاستهای ایالات متحده است که در گذشته حماس را به عنوان یک گروه تروریستی میشناخت.
۵. تأثیر بر رقبا و اتحادهای منطقهای:
ترامپ در مواجهه با اتحادهای سنتی همچون ناتو و برخی متحدان شرقی با تردید عمل کرده و به دنبال معاهدههایی است که بر اساس منافع متقابل بنا شده باشند. این استراتژی باعث شده که برخی از متحدان قدیمی در اروپا و شرق آسیا برای تقویت دفاعهای خود اقدام کنند و در خاورمیانه نیز اسرائیل به عنوان یک بازیگر عمده در حال مواجهه با قواعد جدیدی است که ترامپ در منطقه پیاده میکند.