
نگاهی به موقعیت ژئوپلیتیک خلیج همیشه فارس؛ نامی که قابل جعل نیست!

به گزارش گروه بینالملل خبرگزاری دانشجو؛ خلیج فارس بهعنوان یکی از مهمترین مسیرهای ارتباطی و دریایی بین شرق و غرب، همواره نقش حلقه اتصال کشورهای جنوبغربی آسیا را ایفا کرده است. اتصال به آبهای آزاد از طریق تنگه هرمز، مجاورت با کشورهای دارای منابع غنی نفت و گاز همچون ایران، عراق، عربستان، کویت و امارات، و حضور در مرکز کریدور انرژی جهان، این منطقه را به نقطهای بیبدیل در معادلات ژئوپلیتیکی جهانی تبدیل کرده است.
خلیج فارس دربرگیرنده حدود ۵۶۵ میلیارد بشکه نفت است؛ معادل ۶۳ درصد ذخایر شناساییشده جهان. میدان گازی پارس جنوبی، بهعنوان بزرگترین میدان گازی جهان، در همین منطقه قرار دارد. رقابت قدرتهایی مانند چین، هند و اروپا برای تأمین انرژی از این حوزه، نشان از جایگاه استراتژیک خلیج فارس در آینده اقتصاد جهانی دارد.
در حال حاضر ۴۱ درصد از نفت مصرفی جهان از این منطقه تأمین میشود و پیشبینی میشود این رقم در دهههای آینده به ۶۵ درصد برسد. این وابستگی شدید، خلیج فارس را به گرهگاه منافع کشورهای مصرفکننده و تولیدکننده انرژی تبدیل کرده است.
اهمیت نظامی و امنیتی
خلیج فارس به دلیل موقعیت سوقالجیشی، از دیرباز تحت نفوذ نظامی قدرتهای جهانی بوده است. تنگه هرمز بهعنوان شاهراهی حیاتی برای صادرات نفت، جایی است که بیش از یکسوم نفت جهان از آن عبور میکند. کشورهای قدرتمند با استقرار پایگاههای نظامی در این منطقه، مانند آمریکا، انگلیس و فرانسه، به دنبال تضمین حضور استراتژیک خود هستند.
خریدهای کلان تسلیحاتی کشورهای عربی حاشیه خلیج، بهویژه عربستان، این منطقه را به انباری از تجهیزات نظامی پیشرفته تبدیل کرده است. از سوی دیگر، ایران بهعنوان قدرت منطقهای، نقش مهمی در توازن امنیتی خلیج فارس ایفا میکند و همین موضوع، رقابتهای نظامی را در این منطقه تشدید کرده است.
خلیج فارس نهفقط یک آبراه اقتصادی یا نظامی، بلکه بخشی از میراث فرهنگی و تمدنی ملتهای منطقه است. سرزمینهایی چون ایران، بینالنهرین، سند و شبهجزیره عربستان در بستر تمدنی این دریا شکل گرفتهاند. از تمدن پارس گرفته تا آموزههای اسلام، خلیج فارس همواره نقشمحوری در تبادل فرهنگی، دینی و اقتصادی بین مشرق و مغرب داشته است.
خلیج فارس در نظریههای ژئوپلیتیکی
در نظریه معروف هارتلند که توسط هالفورد مکیندر در ۱۹۰۴ ارائه شد، خلیج فارس بهعنوان قلب زمین (Heartland) در کنار سایر مناطق استراتژیک جهان شناخته شد. به اعتقاد او، هر کشوری که بر این مناطق تسلط یابد، توانایی تأثیرگذاری جهانی خواهد داشت. حضور مستمر قدرتهای جهانی و وقوع دو جنگ جهانی در خلیج فارس و مدیترانه نیز، مؤید این نظریه است.
تلاشهای ناکام برای جعل نام خلیج فارس
در دهههای اخیر، برخی کشورهای عربی با انگیزههای سیاسی، تلاش کردهاند نام تاریخی «خلیج فارس» را با عنوان جعلی «خلیج عربی» جایگزین کنند؛ اقدامی که نهتنها با واقعیتهای تاریخی همخوانی ندارد، بلکه فاقد هرگونه پشتوانه علمی، حقوقی و جغرافیایی است.
از دوران پیش از اسلام تا سده ششم هجری، این پهنه آبی در متون جغرافیایی مسلمانان با عنوان «بحر فارس» شناخته میشد. حتی در اسناد باقیمانده از دولتهای اروپایی، از جمله آثار لرد کرزن، لانْس دان، برژینسکی و دیگر مقامات غربی، نام رسمی «خلیج فارس» بارها ذکر شده است.
در تاریخ ۵ مارس ۱۹۷۱، سازمان ملل متحد طی یادداشتی رسمی تمامی نهادهای بینالمللی را موظف کرد در مکاتبات خود فقط از عنوان رسمی و ثبتشده Persian Gulf استفاده کنند. حتی در قراردادهای منعقدشده با کشورهای عربی، به صراحت از «خلیج فارس» نام برده شده است.
واقعیت این است که «خلیج فارس» نهفقط یک نام جغرافیایی، بلکه نماد هویت تاریخی و تمدنی ایران و بخشی از میراث مشترک فرهنگی منطقه است که باید با دقت و جدیت از آن صیانت شود.
اهمیت خلیج فارس تنها محدود به منابع انرژی نیست، بلکه موقعیتی استراتژیک، فرهنگی و سیاسی دارد که آن را در مرکز تصمیمگیریهای ژئوپلیتیکی جهان قرار میدهد. هرگونه ناامنی یا بیثباتی در این منطقه، میتواند آثار عمیقی بر اقتصاد و امنیت جهانی داشته باشد. دفاع از جایگاه خلیج فارس، دفاع از ثبات منطقه، هویت تاریخی، و منافع مشترک ملتهاست.