
پارادایمِ رفیق دزد و شریک قافله/بازبینی نامه ۱۸۰ اقتصاددان
گروه دانشگاه خبرگزاری دانشجو-امیرمحمد خجسته؛ کسانی که یک دهه اقتصاد کشور و سفره مردم را به بهانه مذاکره معطل نگه داشته بودند؛ کسانی که انگار از حرف هایشان چیزی جز خودباختگی و نسخه پیچیهای قدیمی شکست خورده بیرون نمیآید در شرایط خاص فعلی به جای بازبینی اشتباهاتی که اقتصاد را به اینجا رسانده بیانیهای جدید دادهاند. آنچه در این بیانیه میدرخشد، نه عقلانیت اقتصادی، بلکه بازی زبانی و جابهجایی مفاهیم است: از «تغییر بنیادی رویکرد نظام حکمرانی» میگویند، اما به ساختارهای آسیب زا همچون بانکهای خصوصی اشارهای نمیکنند؛ از «شعارزدگی» گلایه دارند، اما حرفی از شعارهای فریبنده ولی پوچ نئولیبرالیستی خود نمیزنند، «تنظیم سیاستهای پولی، ارزی، تجاری و مالی بهگونهای که زمینه رانتجویی و فساد را از بین ببرد» را متذکر میشوند ولی به هنگامه صحبت از فساد شبکه بانک خصوصی و بانک آینده سکوت میکنند.
بانک آینده؛ نماد پارادایم ظالمانه
چه کسی امروز نمیداند که پروندهی بانک آینده یکی از بزرگترین رسواییهای مالی در تاریخ معاصر ایران است؟ بانکی که در سکوت ساختاری، با زد و بندهای پنهان، میلیاردها تومان دارایی مردم را به تاراجِ جیبهای عدهای مرفه سرمایه دار برده است. اگر قرار است پارادایمی تغییر کند، نخست باید ریشههای فساد در چنین مؤسساتی خشکانده شود. حال، اما هیچ اثری از سنخ این نقد در بیانیه این آقایان نیست؛ گویی انگار موضوعاتی، چون بانک آینده برایشان مسئلهای نیست یا نمیخواهند آن را برای خود مسئله بدانند.
تغییر پارادایم؟ بله؛ اما از کجا به کجا؟
ما هم موافقیم که باید پارادایم تغییر کند. اما تغییر پارادایم نه با نامهنگاریهای رسانهای، بلکه با مبارزهای بیامان علیه فساد، حذف امتیازات خاص، بازمهندسی نظام بانکی و شفافسازی مالی، در این هنگام است که تغییر پارادایم معنا مییابد. عدالت اقتصادی با تئوری محقق نمیشود؛ عدالت اقتصادی در میدان عمل و با هنگامه شجاعت در برخورد با مفسدان و اراده در اصلاح ساختارها به دست میآید.
مسئله این است: کدام پارادایم؟
بیانیه فعلی را گویی میتوان مصداق شریک دزد و رفیق قافله خواند، از یاد نخواهیم برد که ریل و الگوی غلط فعلی اقتصاد کشور، حاصل سالها مدیریت همین آقایان بر اقتصاد کشور است، از آقای آخوندی وزیر راه شهرسازی دولت یازدهم و دوازدهم تا ولی الله سیف رئیس بانک مرکزی در دولت یازدهم و آقای روغنی زنجانی که ده سال مسئولیت برنامه و بودجه کشور را به عهده داشتند تا سایر افرادی که جزء نویسندگان این بیانیه هستند.
در پایان نیز باید گفت که اگر این آقایان واقعاً به دنبال تغییر پارادایم هستند، ابتدا باید شجاعت مواجهه با ساختارهای فاسد و نمادهای تبعیض که محصول سالها مدیریت همین بزرگوران بر نهادهای مهم اقتصادی کشور است را داشته باشند؛ نه اینکه با کلیگویی و شعار، خود را ناجی و ناصح وضعیت فعلی اقتصاد که دسترنج ایشان بوده نشان دهند و خواستار بازگشت بر پای میز مذاکرهای شوند که خون شهدای ملت شریف ایران هنوز بر روی آن خشک نشده است.
*انتشار یادداشتها به معنای تأیید تمامی محتوای آن توسط «خبرگزاری دانشجو» نیست و صرفاً منعکس کننده نظرات گروهها و فعالین دانشجویی است