
بیبیسی چگونه در حال اعتمادزدایی از جمهوری اسلامی است؟

به گزارش گروه بین الملل خبرگزاری دانشجو، در سالهای اخیر، بهویژه در بزنگاههای دیپلماتیک و تحولات منطقهای، شبکه بیبیسی فارسی به عنوان یکی از بازوهای رسانهای سیاست انگلستان، تلاش کرده با بهرهگیری از تکنیکهای پیچیده عملیات روانی، تصویر جمهوری اسلامی ایران را نزد افکار عمومی داخلی و بینالمللی دچار خدشه و تردید کند. بررسی محتوای منتشر شده از سوی این رسانه، بهویژه در پوشش تحولات اخیر مذاکرات هستهای، نشان میدهد که رویکرد بیبیسی نه بر پایه اطلاعرسانی بیطرفانه، بلکه مبتنی بر مهندسی افکار عمومی در جهت بیاعتمادسازی نسبت به ساختار تصمیمسازی و سیاستگذاری جمهوری اسلامی است.
ترفند «پراکندهگویی هماهنگشده»
یکی از تاکتیکهای مورد استفاده در گزارشهای بیبیسی، بهویژه در بازتاب سخنان مقامات ایرانی، تکنیک «پراکندهگویی هماهنگشده» است؛ بهطوری که با نقل اظهارات مقامات مختلف جمهوری اسلامی بهصورت جداگانه، تلاش میشود تصویری از سردرگمی، تناقض و نبود انسجام در نظام سیاسی ایران به مخاطب القا شود. این تکنیک برخلاف ظاهر اطلاعرسانی، در واقع هدفی پنهان دارد: تضعیف اعتماد عمومی به توانمندی نظام در مدیریت بحرانها و روابط خارجی.
ترفند «تعارض ادراکی»
در بخشهای مختلف گزارش، بیبیسی با کنار هم قرار دادن اظهارات مختلف و سپس نتیجهگیریهای گزینشی، سعی در ایجاد نوعی «تعارض ادراکی» در ذهن مخاطب دارد. بهطور مثال، از یک سو به نقل از عراقچی تأکید میکند که ایران مذاکره را مشروط به منافع متقابل میداند، و از سوی دیگر با القای ضربالاجل اروپا، سعی در نمایش ایران به عنوان کشوری دارد که «مجبور به مذاکره» است. این نوع روایتسازی نه تنها تحریف واقعیت است، بلکه تلاشی روشن برای بذرپاشی بیاعتمادی نسبت به راهبردهای منطقی جمهوری اسلامی است.
حذف هدفمند پیشینه بحران
در اغلب گزارشهای بیبیسی، نقش کشورهای غربی – بهویژه آمریکا و اروپا – در ایجاد شرایط کنونی بهکلی حذف یا کمرنگ میشود. برای مثال، در ماجرای مکانیسم ماشه، بیبیسی هیچ اشارهای به خروج یکجانبه آمریکا از برجام، بیعملی اروپا در اجرای تعهدات اقتصادی یا حملات نظامی به تأسیسات ایرانی نمیکند. در عوض، تمرکز کامل خود را روی پیامدهای واکنش ایران قرار میدهد. این تکنیک که در مطالعات رسانهای به «فریمبندی ناعادلانه» معروف است، نمونه بارز جانبداری رسانهای علیه یک کشور مستقل و هدفمند برای بر هم زدن تصویر عدالتخواهانه جمهوری اسلامی ایران است.
تحقیر نرم با استفاده از منابع غربی
بیبیسی با استناد به مراجعی همچون «منابع دیپلماتیک آلمانی»، «وبسایت آمریکایی اکسیوس» یا «خبرگزاری فرانسه» تلاش میکند روایت خود را مستند جلوه دهد، حال آنکه این منابع هیچگاه بیطرف نبودهاند و خود بخشی از سازوکار فشار غرب علیه ایران هستند. این ارجاعهای هدفمند در حقیقت روشی برای «تلقین روایت مسلط غرب» با رنگ و لعاب گزارش خبری است. هدف اصلی آن هم چیزی نیست جز تقویت ادراک ناتوانی و انزوا برای نظام اسلامی در ذهن مخاطب.
سانسور امید، برجستهسازی تهدید
در ساختار خبری بیبیسی، امیدها، دستاوردها و دست بالای ایران در مذاکرات بهطور کامل سانسور میشود**، در حالی که هر نوع فشار، هشدار یا ضربالاجل خارجی به برجستهترین بخش گزارش تبدیل میشود. این روش، نه تحلیل واقعگرایانه، بلکه نمونهای بارز از عملیات روانی هدفمند است که مأموریت آن چیزی جز **شکستن اراده عمومی و تصویرسازی از نظام اسلامی بهعنوان نظامی شکستخورده نیست.
جمهوری اسلامی قربانی جنگ روایتهاست، نه بازنده میدان
همه این تلاشها نشان میدهد جمهوری اسلامی ایران، نه در میدان سیاست یا دیپلماسی، بلکه در میدان روایتسازی و جنگ رسانهای هدف قرار گرفته است. آنچه بیبیسی در پوشش ظاهراً بیطرفانه خود دنبال میکند، تنها یک هدف دارد: تبدیل ذهن جامعه ایرانی به جبههای در حال شکست. در حالی که واقعیت میدان دیپلماسی چیز دیگری است: ایران همچنان با اقتدار، عقلانیت و با تکیه بر منافع ملی خود در مذاکرات حضور دارد و برخلاف فشارهای ساختگی رسانهای، مسیر خود را با تدبیر و استقلال پیش میبرد.
بیبیسی فارسی، برخلاف ادعای بیطرفی، سالهاست که به بازیگری فعال در زمین عملیات روانی علیه ملت ایران بدل شده است. با بهرهگیری از تکنیکهای پیچیده رسانهای و دروغپردازیهای نرم، این شبکه تلاش میکند پایههای اعتماد عمومی را تخریب کند. اما حقیقت این است که مردم ایران، باتجربهتر از آناند که فریب بازیهای روانی رسانهای را بخورند