آخرین اخبار:
کد خبر:۱۲۹۱۰۳۳

تمیم برغوثی؛ صدای شاعرانه مقاومت در نبرد صفر و یک

تمیم برغوثی، با نگاهی به گذشته و حال، تحلیل خود از نبرد جاری را با پیش‌بینی‌هایی آغاز می‌کند که ریشه در دیدگاه‌های پیشین او دارند. او که در سال ۲۰۲۱ از امکان آزادسازی کامل فلسطین سخن گفته بود، با آغاز عملیات «طوفان الأقصی» در سال ۲۰۲۳ این روند را آغازشده تلقی کرد. اکنون، در سال ۲۰۲۵، برغوثی با قاطعیت اعلام می‌کند که آزادسازی فلسطین نزدیک است.
مرتضی ابراهیم‌پور

تمیم برغوثی؛ صدای شاعرانه مقاومت در نبرد صفر و یک

به گزارش گروه فرهنگ و هنر خبرگزاری دانشجو، در میان هیاهوی اخبار و تحلیل‌های پرشمار پیرامون تحولات اخیر خاورمیانه و حملات رژیم صهیونیستی به ایران، صدای شاعری فلسطینی، تمیم برغوثی، با صراحتی بی‌پرده و تحلیلی متفاوت، طنین‌انداز شده است. تمیم برغوثی، متولد قاهره در سال ۱۹۷۷، فرزند مرید برغوثی (شاعر و روزنامه‌نگار برجسته فلسطینی) و رضوی عاشور، رمان‌نویس و نویسنده سیاسی مصری است. او خود نیز از چهره‌های برجسته و تاثیرگذار ادبیات عرب به‌شمار می‌رود و به‌واسطه سرودن قصاید حماسی، از جمله «فی القدس»، به شهرتی گسترده دست یافته است. برغوثی تحصیلات عالی خود را در رشته علوم سیاسی تا مقطع دکترا در دانشگاه‌هایی، چون قاهره و بوستون به پایان رسانده و سوابق آکادمیک او شامل سمت‌هایی، چون استادیاری علوم سیاسی در دانشگاه آمریکایی قاهره، عضویت در موسسه مطالعات پیشرفته برلین و استادیار مدعو در دانشگاه جورج‌تاون است.

از آثار برجسته او می‌توان به «مقام عراق» اشاره کرد که در اعتراض به حمله آمریکا به عراق در سال ۲۰۰۳ سروده شد. اثر دیگر او «فی القدس» است که برایش لقب «شاعر قدس» را به ارمغان آورد؛ لقبی که تنها جنبه افتخاری ندارد، بلکه نشان‌دهنده تاثیر عمیق او در شکل‌دهی به روایت هویت و مقاومت فلسطینی است.

او همچنین آثاری در حوزه نظریه سیاسی نوشته است که از جمله آنها می‌توان به کتاب الأمّه والدوله اشاره کرد. ستون‌های منظم او در روزنامه‌های عربی و مصری، جایگاهش را به‌عنوان یک تحلیل‌گر سیاسی تثبیت کرده‌اند.

تمیم برغوثی در پیام اخیر خود که در چند روز گذشته و در بستر تشدید رویارویی رژیم صهیونیستی با محور مقاومت و به‌ویژه ایران، بازتاب گسترده‌ای یافته است، نه‌تنها آینده فلسطین را در پرتو نبرد کنونی پیش‌بینی می‌کند، بلکه نگاهی ژرف به ظرفیت‌های مقاومت و نقش حیاتی ایران در این معادله ارایه می‌دهد.

او به‌صراحت این درگیری را یک نقطه عطف تاریخی توصیف کرده و می‌گوید: «این جنگی است که در آن میانه‌روی معنا ندارد؛ باید در کنار ایران بایستیم، چرا که دفاع از آن، دفاع از امت اسلامی است.» این فراخوان صریح برای همبستگی با ایران، تقابل موجود را فراتر از یک اختلاف دوجانبه تلقی می‌کند و آن را مبارزه‌ای فراگیر می‌داند که سرنوشت آن، بر کل جهان اسلام تاثیرگذار خواهد بود.

مزیت‌های ایران در نبرد تحمل

تمیم برغوثی، با نگاهی به گذشته و حال، تحلیل خود از نبرد جاری را با پیش‌بینی‌هایی آغاز می‌کند که ریشه در دیدگاه‌های پیشین او دارند. او که در سال ۲۰۲۱ از امکان آزادسازی کامل فلسطین سخن گفته بود، با آغاز عملیات «طوفان الأقصی» در سال ۲۰۲۳ این روند را آغازشده تلقی کرد. اکنون، در سال ۲۰۲۵، برغوثی با قاطعیت اعلام می‌کند که آزادسازی فلسطین نزدیک است و شانس پیروزی ایران ـ حتی با وجود حمایت آمریکا از اسرائیل ـ بیش از شانس رژیم صهیونیستی است؛ مشروط بر آنکه «برخی از ما به برخی دیگر خیانت نکنند».

برغوثی این رویارویی را اساسا یک «جنگ تحمّل» می‌داند؛ جایی که ظرفیت مقاومت و پایداری، عامل تعیین‌کننده سرنوشت خواهد بود. از نگاه او، ایران در این میدان، از برتری‌های چشم‌گیری نسبت به رژیم صهیونیستی برخوردار است. او این برتری را بر پایه چند عامل کلیدی چنین تحلیل می‌کند.

برغوثی بر پایداری جمعیتی ایران تاکید دارد. به باور او، ایران با وسعت سرزمینی بیشتر و جمعیت بومیِ مستقر، در برابر فشار‌های نظامی دچار تغییرات دموگرافیک نمی‌شود. او تصریح می‌کند که مردم ایران، مهاجران وارداتی نیستند که صرفا به‌دلیل شرایط امنیتی بهتر به آن کشور رفته باشند؛ این ویژگی، انسجام و ثبات داخلی را در مواجهه با تهاجمات خارجی تضمین می‌کند.

در مقابل، برغوثی به شکنندگی جمعیتی اسرائیل اشاره می‌کند و می‌گوید: تنها دو روز بمباران کافی بود تا دولت رژیم صهیونیستی ناچار شود شهروندانش را از ترک کشور بازدارد. او پیش‌بینی می‌کند که بسیاری از اسرائیلی‌ها، کشور را ترک خواهند کرد و با خروج آنها، قدرت نظامی و اقتصادی رژیم صهیونیستی به‌طور جدی تضعیف خواهد شد. او با اشاره به فرار اسرائیلی‌ها از طریق دریا به‌سوی اروپا، این آسیب‌پذیری را برجسته می‌سازد.

برغوثی همچنین تفاوت تاثیر سیاسی جنگ در ایران و اسرائیل را عامل مهم دیگری می‌داند. او معتقد است در سرزمین‌های ما، مقابله با دشمن به مشروعیت بیشتر نظام‌ها منجر می‌شود؛ در ایران، حتی مخالفان نیز در مواقع بحران، حول رهبری نظام گرد هم می‌آیند. این در حالی است که در اسرائیل، مردم موضع خود نسبت به دولت را با نتایج جنگ گره زده‌اند؛ مساله‌ای که به‌زعم او نشان‌دهنده نبود انسجام و شکنندگی داخلی رژیم صهیونیستی در مواجهه با چالش‌های نظامی است.

بر همین اساس، برغوثی نبرد کنونی را نه صرفا یک تقابل نظامی، بلکه مبارزه‌ای میان ظرفیت ملت‌ها و ساختار‌های سیاسی برای تحمل فشار، حفظ انسجام داخلی و ایستادگی در برابر تهدید‌ها می‌داند. در این میان، او ایران را برخوردار از مزیت‌های راهبردیِ قابل توجهی می‌بیند.

ایران و محور مقاومت، وزنه تعادل منطقه‌ای

تمیم برغوثی، در بخش دوم تحلیل خود، به بررسی عمق روابط راهبردی ایران با متحدان منطقه‌ای و جهانی‌اش می‌پردازد و آن را نسبت به روابط رژیم صهیونیستی با متحدانش، از جمله ایالات متحده، برتر می‌داند. از نظر او، متحدان ایران بیش از آنکه ایران به آنها نیاز داشته باشد، به بقای جمهوری اسلامی وابسته‌اند؛ در حالی که رابطه رژیم صهیونیستی با متحدانش چنین ضرورتی ندارد.

وی برای اثبات این ادعا، به سناریویی اشاره می‌کند که طی آن، اسرائیل امیدوار بود با اجرای کودتای نظامی در ایران، یا از طریق ترور شخصیت‌های برجسته ایرانی و رهبران مقاومت فلسطین و لبنان (مشابه آنچه در گذشته تجربه شده بود)، ایران را به درگیری تمام‌عیاری بکشاند. اما این تلاش‌ها، از همان روز نخست با شکست و رسوایی مواجه شد. نتیجه این شکست، نه تضعیف برنامه‌های هسته‌ای یا موشکی ایران، بلکه تقویت آگاهی متحدان تهران نسبت به هدف واقعی اسرائیل بود؛ نه مهار فنی ایران، بلکه سرنگونی نظام سیاسی آن و جایگزینی‌اش با ساختاری وفادار به غرب. این درک مشترک، بقای نظام جمهوری اسلامی را برای متحدانش به موضوعی حیاتی‌تر از بقای رژیم صهیونیستی برای آمریکا بدل کرده است.

برغوثی با تشریح منافع راهبردی هر یک از متحدان ایران، این پیوند‌های حیاتی را چنین توضیح می‌دهد:

پاکستان: به باور او، بقای نظام کنونی ایران برای پاکستان حیاتی، بلکه «وجودی» است. اگر نظامی، وابسته به آمریکا یا رژیم صهیونیستی در تهران به قدرت برسد، به‌ناچار هم‌پیمان هند خواهد شد و در این صورت، پاکستان در میان دو «هند» گرفتار می‌شود؛ وضعیتی که تهدیدی مستقیم برای موجودیت این کشور و برنامه هسته‌ای آن به‌شمار می‌رود.

چین: برغوثی معتقد است که تسلط یک نظام غرب‌گرا بر ایران، عملا غرب آسیا را به روی چین می‌بندد و پروژه راهبردی «کمربند و جاده» را قطع می‌کند. این پروژه برای تجارت جهانی و گسترش نفوذ چین حیاتی است. همچنین، تضعیف ایران به‌عنوان یکی از متحدان کلیدی چین، موجب تقویت موقعیت هند می‌شود، کشوری که با پکن در رقابت و گاه دشمنی مستقیم است.

روسیه: برغوثی تاکید می‌کند که پس از شکست‌های روسیه در بالکان و نزدیکی به شکست در سوریه، این کشور اجازه نخواهد داد که تنها مسیر باقیمانده‌اش به‌سوی آب‌های آزاد و غیرمنجمد (خلیج فارس و اقیانوس هند) مسدود شود. افزون بر آن، نفوذ غرب بر تهران، تهدیدی برای وحدت سرزمینی روسیه در قفقاز، منطقه‌ای غنی از نفت و انرژی، خواهد بود. به گفته او، کمک ایران در جنگ اوکراین و نقش تهران در توازن‌بخشی به معادلات آسیای مرکزی نیز از دیگر زمینه‌های وابستگی راهبردی مسکو به تهران است.

در مقابل این محور قدرتمند، برغوثی به محدودیت‌های حمایت آمریکا از رژیم صهیونیستی اشاره می‌کند. او بر این باور است که وضعیت سیاسی، اقتصادی و اجتماعی ایالات متحده، آمادگی ورود به جنگی جدید در خاورمیانه را ندارد؛ جنگی که احتمال پیروزی آن، بهتر از جنگ‌های قبلی در افغانستان و عراق نخواهد بود. رییس‌جمهور آمریکا و افکار عمومی این کشور نیز، به‌ویژه در سال‌های انتخاباتی، میلی به ماجراجویی نظامی تازه ندارند.

برغوثی پیش‌بینی می‌کند که اگرچه مداخله آمریکا محتمل است، اما این مداخله به استفاده از نیروی هوایی و پشتیبانی اطلاعاتی محدود خواهد بود. او از این تحلیل نتیجه می‌گیرد که تغییر نظام‌های سیاسی از طریق حملات هوایی به‌تنهایی ممکن نیست.

به گفته برغوثی، تغییر واقعی نظام‌ها، مستلزم اشغال زمینی است؛ اما نه آمریکا و نه رژیم صهیونیستی آمادگی ورود به چنین جنگی را ندارند. این عدم تمایل، به‌ویژه در پی تجربه تلخ حمله به عراق و افغانستان، تشدید شده است؛ کشور‌هایی که در زمان حمله، از ایران کوچک‌تر، کم‌جمعیت‌تر و از نظر داخلی بسیار پراکنده‌تر بودند. او همچنین به دشواری‌های لجستیکی حمله زمینی به ایران اشاره می‌کند و یادآور می‌شود که ایران مرز خشکی با هیچ کشور هم‌پیمان آمریکا یا رژیم صهیونیستی ندارد که بتوان از طریق آن سربازان را گرد آورد. به‌همین دلیل، حمله زمینی، تنها می‌تواند از دریا انجام شود؛ امری که آن را تقریبا غیرممکن می‌سازد.

بدین ترتیب، تمیم برغوثی نتیجه می‌گیرد که تحقق اهداف راهبردی رژیم صهیونیستی در این مرحله از درگیری، حتی با مداخله آمریکا، عملا غیرممکن است. تحلیل او تصویری از توازن قوا ترسیم می‌کند که در آن، ایران و متحدانش از ثبات، پیوند‌های حیاتی و پشتوانه‌ای راهبردی برخوردارند که رژیم صهیونیستی و حامیان غربی‌اش فاقد آن‌اند.

جنگ صفر و یک و پیامد‌های آن برای منطقه

تمیم برغوثی، فراتر از تحلیل موازنه‌های قدرت و اتحاد‌های ژئوپلیتیکی، به ماهیت بنیادین و سرنوشت‌ساز درگیری کنونی می‌پردازد و آن را «جنگ صفر و یک» می‌خواند؛ نبردی که در آن هیچ میانه‌ای وجود ندارد. از دیدگاه او، حتی در صورت برقراری آتش‌بس یا تبادل اسرا، این جنگ متوقف نخواهد شد. او صریحا اعلام می‌کند که اگر آتش‌بس پیش از فروپاشی ساختار قدرت در اسرائیل برقرار شود، رژیم صهیونیستی با بهره‌گیری از ابزار‌های دیگر، همچون نفوذ، دسیسه، تحریکات فرقه‌ای و عملیات ترور، به تلاش خود برای سرنگونی جمهوری اسلامی ادامه خواهد داد.

این دیدگاه برغوثی، صلح با دشمن را نوعی دیگر از جنگ می‌داند؛ جنگی که شاید پیچیده‌تر، اما همچنان مرگبار است. او با اشاره به نمونه‌هایی همچون آتش‌بس در لبنان و غزه، خاطرنشان می‌سازد که در این موارد، نسل‌کشی از طریق گرسنگی و محاصره حتی در زمان آتش‌بس ادامه یافته است. از نگاه او، آتش‌بس می‌تواند ابزاری برای جنگ، خیانت و ترور باشد. برغوثی یادآور می‌شود که خود اسرائیل در اصل، از دل یک آتش‌بس در ۷۷ سال پیش شکل گرفت؛ نکته‌ای که به‌زعم او نشان‌دهنده بهره‌برداری راهبردی رژیم صهیونیستی از مفهوم آتش‌بس در طول تاریخ است.

او پیامد‌های این جنگ صفر و یک را برای کل منطقه فاجعه‌بار می‌داند و تاکید می‌کند که تنها راه نجات، پیروزی کامل ایران است؛ چراکه به باور او، جایگزین این پیروزی، یک فاجعه تمام‌عیار خواهد بود. از نظر برغوثی، این نبرد با دو تهدید وجودی برای رژیم صهیونیستی آغاز شد؛ نخست، همبستگی مقاومت به رهبری ایران و دوم، اکثریت عرب در سرزمین تاریخی فلسطین.

برغوثی هشدار می‌دهد که اگر رژیم صهیونیستی پیروز شود، یا حتی به آتش‌بسی دست یابد که به آن فرصت «نفس کشیدن» دهد، بی‌درنگ برای حذف تهدید دوم، یعنی اکثریت عرب، اقدام خواهد کرد. او غزه را نوک پیکان این پروژه می‌داند و پیش‌بینی می‌کند که اسرائیل با نقض توافق صلح مصر و اسرائیل، تلاش خواهد کرد مردم غزه را به سوی مصر کوچ دهد. در صورت موفقیت، گام بعدی اخراج ساکنان کرانه باختری به اردن خواهد بود.

او بی‌پرده می‌گوید: «اگر اسرائیل از شر مقاومت‌کنندگان خلاص شود، بی‌تردید به صلح‌طلبان نیز حمله خواهد کرد؛ چرا که تنها از این طریق می‌تواند بقا یابد.» او این تحلیل را به سخنان نخست‌وزیر رژیم صهیونیستی پیوند می‌زند که هدف خود را «تغییر نقشه منطقه» اعلام کرده است.

برغوثی دامنه تهدید اسرائیل را محدود به فلسطین نمی‌داند. به باور او، مصر نخستین کشوری است که به‌دلیل نزدیکی جغرافیایی به غزه در معرض خطر قرار دارد. او معتقد است اسرائیل هرگز از تلاش برای کوچ اجباری فلسطینی‌ها دست نخواهد کشید، چرا که تبعید را شرط بقای خود می‌داند، مادامی که نام «اسرائیل» باقی است.

پس از مصر، نوبت به اردن می‌رسد و سپس سوریه، که به گفته او اسرائیل تلاش خواهد کرد با تجزیه آن، دو دولت فرقه‌ای در شمال و جنوب ایجاد کند. پس از سوریه، ترکیه هدف قرار خواهد گرفت، چرا که اسرائیل با ایجاد دولتی هم‌پیمان در نزدیکی رود فرات، وحدت سرزمینی ترکیه را در جنوب شرقی تهدید خواهد کرد. او این نکته را به گفته رییس‌جمهور ترکیه ارجاع می‌دهد که مقاومت فلسطین در غزه از آناتولی دفاع می‌کند. او نتیجه می‌گیرد که معادله میان رژیم صهیونیستی و کشور‌های منطقه، از جمله مصر، اردن، سوریه و ترکیه، دقیقا همان معادله میان اسرائیل و ایران، غزه، لبنان، عراق و یمن است؛ معادله‌ای صفر و یک. به‌بیان دیگر، خطر برای مقاومت‌کنندگان و صلح‌طلبان، یکسان است. از نظر برغوثی، امروز، تمامی اعراب فلسطینی هستند، خواه بخواهند، خواه نخواهند.

او حتی کشور‌های خلیج فارس را نیز در امان نمی‌داند. به باور برغوثی، گسترش سلطه رژیم صهیونیستی برای متحدان آمریکا نیز خطرناک است و میانجی‌گری میان دشمنان اسرائیل و خود آن، امنیتی ایجاد نخواهد کرد. اسرائیل، به‌عنوان یک دشمن سلطه‌طلب، نه به متحد نیاز دارد و نه به میانجی؛ آنچه می‌خواهد، پیرو است.

این تحلیل‌گر فلسطینی هشدار می‌دهد که در صورت سقوط نظام جمهوری اسلامی و روی کار آمدن نظامی وابسته به غرب، ایران به شریک نزدیک‌تری برای رژیم صهیونیستی و آمریکا از تمام کشور‌های منطقه بدل خواهد شد. در این صورت، ایرانِ جدید، با نفت و گاز و موقعیت ژئوپلیتیک بی‌نظیر خود، وزن استراتژیک باقی کشورها، حتی متحدان و میانجی‌ها را کاهش خواهد داد. از این منظر، برغوثی نتیجه می‌گیرد که حمایت از ایران نه تنها وظیفه‌ای اخلاقی، دینی یا میهن‌پرستانه، بلکه ضرورتی استراتژیک برای حفظ موجودیت سایر کشورهاست. او مشارکت کشور‌های عربی در مقابله با رژیم صهیونیستی را تنها راه تضمین بقای آنها می‌داند.

فراخوان به عمل و اشتباه بزرگ اسرائیل

در جمع‌بندی تحلیل‌های خود، تمیم برغوثی به فراخوانی قاطع برای اقدام و اتحاد می‌رسد و بر اهمیت سرنوشت‌ساز لحظه کنونی تاکید می‌کند. او تصریح می‌کند که خطر، همگان را به یک اندازه تهدید می‌کند؛ چه نظامی و چه غیرنظامی. این، جنگی است که در آن هیچ موضع میانه‌ای وجود ندارد.

برغوثی با لحنی بی‌پرده می‌گوید: «به خدایی که جز او خدایی نیست سوگند، اگر اسرائیل در این جنگ به همه اهدافش دست یابد، هیچ‌یک از شما پایتختی برای خود نخواهید داشت، و خداوند بر سخن من گواه است.»

او معتقد است که اکنون هیچ بهانه‌ای برای تاخیر باقی نمانده است. در نگاه او، ما در لحظه‌ای سرنوشت‌ساز ایستاده‌ایم؛ یا باید دشمن را شکست دهیم، یا برای همیشه به تحمل آن تن دهیم. برغوثی همچنین نسبت به فریب آتش‌بس هشدار می‌دهد؛ زیرا دشمن، که اکنون بیش از هر زمان دیگر هراسیده است، اگر از این بحران جان سالم به‌در ببرد، دیگر هرگز به ما امان نخواهد داد. از این‌رو، او نتیجه می‌گیرد: «ما نیز نباید تا زمانی که او باقی است، به او امان دهیم.»

در مرکز پیام برغوثی، این باور قرار دارد که رژیم صهیونیستی مرتکب اشتباهی راهبردی شده است؛ اشتباهی که به‌زعم او، شاید دومین اشتباه بزرگ آن پس از تاسیسش در این سرزمین‌ها باشد

او می‌گوید، اسرائیل بقا و موجودیت خود را به نابودی هم‌زمانِ جنگ‌جویان و صلح‌طلبان گره زده است؛ اشتباهی مرگبار که از سر طمع و هراس ناشی شده. او خطاب به مخاطبانش هشدار می‌دهد: «شما اشتباه نکنید، و اسرائیل را (به هر دلیلی) از عواقب جنایاتش معاف ندانید؛ چرا که اگر او بر شما چیره شود، شما را معاف نخواهد کرد.»

برغوثی در ادامه، بر ضرورت وحدت و پرهیز از فرقه‌گرایی تاکید می‌کند و فرقه‌گرایی را تنها ابزار باقی‌مانده دشمن برای تفرقه‌افکنی در جبهه مقاومت می‌داند. به باور او، بی‌طرفی نیز نوعی حمایت از دشمن است.

در نهایت، او مخاطبان خود را فرامی‌خواند تا با تمام توان در این نبرد مشارکت کنند، چه آتش‌بسی برقرار شود و چه نه؛ چرا که در غیر این صورت، دیری نخواهد پایید که حتی حق بقا نیز از آنها سلب خواهد شد.

برغوثی پیام خود را با همان جمله‌ای به پایان می‌برد که در آغاز این جنگ به زبان آورد: آزادسازی کامل فلسطین آغاز شده است.

ارسال نظر
captcha
*شرایط و مقررات*
خبرگزاری دانشجو نظراتی را که حاوی توهین است منتشر نمی کند.
لطفا از نوشتن نظرات خود به صورت حروف لاتین (فینگیلیش) خودداری نمايید.
توصیه می شود به جای ارسال نظرات مشابه با نظرات منتشر شده، از مثبت یا منفی استفاده فرمایید.
با توجه به آن که امکان موافقت یا مخالفت با محتوای نظرات وجود دارد، معمولا نظراتی که محتوای مشابهی دارند، انتشار نمی یابد.
پربازدیدترین آخرین اخبار