جلوه گر شدن اتحاد ملی در برابر دشمن صهیونیست

گروه دانشگاه خبرگزاری دانشجو- محمدرضا دهایی، با تعریف نظام سیاسی جمهوری اسلامی بر پایه نظریه امت و امامت در قانون اساسی و تبدیل ارزشهای دینی به گفتمان عمومی حاکم، راه برای افراط نیروهای ملی و دینی باز شد تا با ایجاد تقابل میان ایران و اسلام، تکثرات فکری فرهنگی جامعه ایران را از فرصت به تهدید مبدل کرده و تحقق جامعه مطلوب انقلاب اسلامی را با چالشهایی جدی رو به رو کنند که آخرین بروز و ظهورش در حوادث سال ۱۴۰۱ رقم خورد. تجربه جنگ اخیر با اسرائیل و جلوه گر شدن اتحاد ملی در برابر دشمن صهیونیست نشان داد که همچنان عواملی در راستای یکدل نمودن جامعه ایران و رفع تهدید از اختلاف میان عقاید و سلایق وجود دارد. یادداشت پیش رو تلاش دارد تا بر مبنای تجربیات تاریخی، انواع مواجهه عناصر ملی و دینی در جامعه ایران را مورد بررسی قرار داده و صورت صحیح تعامل میان این دو عنصر نهادینه شده در بافت ایران را توضیح دهد.
پس از چند دهه شکاف و تبعیض طبقاتی در دوره ساسانیان، اسلام با وعده برابری و برادری میان مومنین، ایرانیان را به خود جذب نمود و طی خدمات متقابل میان این دو، ارزشهای دینی به عنصری نهادینه شده در بافت جامعه ایرانی مبدل شد. پس از مواجهه ایرانیان با غرب، شکل گیری هویت ملی بر پایه مرزهای اعتباری لازمه توسعه قلمداد شد و روشنفکران به تقابل میان دین و توسعه دامن زدند. اما از آنجا که توسعه انسان محور غربی ذاتا با بافت جامعه ایران در تعارض بود و ظرفیت تبدیل شدن به گفتمان عمومی را نداشت موجب شد تا حکومت پهلوی با پوششی ملی و ارائه روایتی بر پایه احیای تاریخ با شکوه ایران باستان که سویههای ضد دینی داشت، هویت ملی جامعه ایرانی را ترسیم نموده و قدم در مسیر توسعه بگذارد. بدین ترتیب، نوعی تقابل غیر مستقیم میان ارزشهای غربی و دینی ایجاد شد. جدا از این تقابل، نوعی پارادوکس میان احیای تاریخ باستانی ایران که محل حکومتهای مستقل قدرتمندی همچون هخامنشیان بود با توسعهی وابسته حکومت پهلوی که از ایران نه یک ابرقدرت، که نیرویی در راستای منافع دیگر ابرقدرتها میساخت وجود داشت. لذاست که نیروهای اجتماعی به واکنش علیه این برنامه توسعه وابسته پرداختند. نهضت ملی شدن صنعت نفت اولین گامی بود که بر علیه وابستگی ایران برداشته شد؛ دکتر مصدق در دوران نخست وزیری خود سیاست موازنه منفی را مبتنی بر عدم اعطای امتیاز به قدرتهای خارجی در پیش گرفت و با خلع ید از شرکت نفت ایران و انگلیس، اداره صنایع نفت را به شرکت ملی نفت ایران سپرد. در مجموع و با در نظر گرفتن جدا شدن راه مصدق و همفکرانش در جبهه ملی از آیت الله کاشانی و همچنین دامن زدن به جدایی دین از سیاست در مقاطعی، طرح آنها را میتوان بر پایه ملی گرایی تعریف کرد که نهایتا با کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ و تشکیل کنسرسیوم بین المللی که منافع حاصل از نفت ایران را به صورت ۵۰-۵۰ با دولت ایران تقسیم میکرد به شکست انجامید. شکستی که نشان داد آرمان استقلال ایران، با طرحی صرفا ملی و بر پایه ناسیونالیسم تحقق نمییابد. اما دومین واکنش مهم علیه توسعه وابسته رژیم پهلوی آنجا بود که امام خمینی، نهضت خود را با مخالفت با لایحه کاپیتولاسیون در آبان ماه ۱۳۴۳ آغاز کرد و آن را سند استعمار و بردگی ملت ایران معرفی نمود. نهضتی که سرانجام پس از ۱۵ سال مبارزه خونین و جان فشانی مردمان حق طلب، نه تنها توسط قدرت حاکم سرکوب نشد بلکه با سرنگونی آن، نظمی جدید را بنیان گذاشت. با آنکه نهضت امام، مضمونی دینی داشت، اما از آنجا که استقلال ایران در برابر بیگانه را نیز بطور جدی در گفتمان خویش دنبال میکرد در پیوندی کامل با مضامین ملی قرار داشت. لذاست که از ملی گرایان جبهه ملی تا اسلام گرایان خط امام و... را حول خود یکدل ساخت. پیروزی در این تجربه نشان داد آنجا که عنصر دینی و ملی، همسو با یکدیگر برای ایران مبارزه کنند همانا موفقیت حاصل شده و دست استعمارگران از منافع این ملت کوتاه خواهد ماند.
در طول چهار دهه پس از این پیروزی، گفتمان انقلاب در اثر عوامل مختلف داخلی از جمله قصور نخبگان حوزوی و دانشگاهی و همچنین دسیسههای دشمنان خارجی این همسویی میان ایدههای دینی و ملی را تئوریزه نکرد، عموما اختلافات عقیده و سلیقه را به چشم تهدید نگریست و دایره جبهه خویش را کوچک نمود. امری که نوعی شکاف میان جامعه حزب اللهی و ... را موجب گشته و دست یابی به وحدت ملی را با مشکل مواجه کرد. از یک سو عدهای بر غربال آخرالزمانی و فرایند خالص سازی جامعه ایران تاکید کرده و در دیگر سو عدهای بر لزوم حفظ وحدت میان اقشار گوناگون و تعبیر"جذب حداکثری دفع حداقلی" معتقد بودند. اتفاقی که منجر به شکل گیری دوگانه خلوص گرایی-وحدت گرایی شده و تا سالها ذهن دغدغهمند جامعه حزب اللهی را تحت الشعاع قرار میداد. با آنکه رهبر انقلاب در ۳۱ مرداد ۱۳۸۹ بدین سوال پاسخ گفتند، اما آنچه در جنگ اخیر میان ایران و اسرائیل تجربه کردیم ما را در درک ملموستر و عینیتر سخن رهبری یاری میرساند.
ایشان در پاسخ به این سوال که بعضیها میگویند وحدت، بعضیها میگویند خلوص؛ شما چه میگوئید؟ میگویند هر دو! "خلوص که شما مطرح میکنید - که ما بایست از فرصت استفاده کنیم و حالا که غربال شد، یک عدهای را که ناخالصی دارند، از دائره خارج کنیم - چیزی نیست که با دعوا و کشمکش و گریبان این و آن را گرفتن و با حرکت تند و فشارآلود به وجود بیاید؛ خلوص در یک مجموعه که اینجوری حاصل نمیشود؛ ما به این، مأمور هم نیستیم. "
ایشان با اشاره به این نکته که اگر بنای پیامبر در صدر اسلام که همه مثل ابوذر و سلمان نبوده و بعضا ضعیف الایمان بودند بر آن بود تا خالص سازی کند دیگر کسی دور پیامبر نمیماند؛ لذا آنکه به بهانه خالص سازی، افراد ضعاف الایمان را از دایره خارج کنیم صحیح نیست بلکه باید با افزایش خلوص در جمع خانواده، دوستان، تشکلها و... دایره خلّصین را توسعه داد. همچنین ایشان با تاکید بر وحدت گرایی میگویند که افراد به هر میزان که اصول را قبول دارند ما به آنها مرتبط و متصلیم و این همان ولایت میان مومنین است. این یک راهبرد روشن در خصوص دوگانه وحدت گرایی و خلوص گرایی بود. یکی از اصول انقلاب ما به تعبیر رهبر انقلاب، استقلال کشور است. تجربه جنگ اخیر به ما ثابت کرد با آنکه برخی در جامعه ایران همراه تمامی اصول و ارزشهای انقلابی نیستند و گاه در صحنههای اعتراضی علیه جمهوری اسلامی حاضر میشوند، اما آنگاه که پای استقلال ایران وسط باشد با جمهوری اسلامی همراهی کرده و حمایت خویش را اعلام میکنند. چه بسیار افرادی که در روزهای ابتدایی جنگ علیرغم آنکه خود را مخالف حجاب دانسته و یا از زندانیهای سابق سیاسی یا... بودند تمام قد از نظام حمایت کرده و خود را تابع شخص اول ممکلت دانستند؛ جلوهای از این اتحاد را در فضای حقیقی و شبکههای اجتماعی دیدیم. اتحادی که در حقیقت افقی تازه را به روی ما گشود؛ افرادی که تا پیش از این مورد طرد و مخالفت جامعه حزب اللهی قرار میگرفتند امروز بر سر یکی از اصول انقلاب که همان استقلال ایران بود با ما یکدل شدند و لذا به تعبیر رهبر انقلاب به واسطه آنکه خود را پایبند به این اصل نشان دادند ما به آنها مرتبط و متصل میشویم و نوعی ولایت میان ما برقرار میشود. زین پس نوع مواجهه ما با این اشخاص متفاوت از گذشته بوده و آنها را علیرغم اختلافات عقیدتی و سیاسی و... نه در صف مقابل که جزئی از خود میدانیم. البته ما همچنان خود را در قبال رفتارهای ناصحیح مردم مسئول میدانیم لکن با ترمیم پیوند میان یکدیگر و ایجاد رابطهای بر مبنای حب به اصلاح امور یکدیگر خواهیم پرداخت؛ بدین ترتیب قدر کسانی که هرچند اندک، اما در اصول با ما اشتراکاتی دارند را میدانیم و سعی میکنیم تا به تدریج و از سر دلسوزی بر میزان خلوص آنها بیفزاییم.
اعلام حمایت گسترده معترضین نظم سیاسی موجود از رهبر انقلاب در برابر مستکبرین از یک سو و ورود کلیدواژههای ملی به روضههای مداحان در محرم در دیگر سو، نشان میدهد که اکنون فرصت خوبی است تا با مطالعه آنچه بر دولت و ملت ایران در جنگ با اسرائیل گذشت، به تلاشی برای همسویی هرچه بیشتر ایدههای دینی و ملی در گفتمان انقلاب بپردازیم و آرمان ایران قوی و مستقل را پیگیری کنیم. تاکید رهبر انقلاب بر خواندن مداحیای ایران در شب عاشورا نشانه روشنی بر امکان تعامل میان ارزشهای دینی و ملی است. حقیقت آن است که حمایت و پشتیبانی بخش قابل توجهی از مردم نسبت به جمهوری اسلامی بر مبنای اندیشههای ملی بود. حمایتی که اگر رخ نمیداد پیروزی اخیر حاصل نمیشد. لذاست که گفتمان انقلاب موظف است تا با توجه به ارزشهای ملی، آرمانهای دینی را بر اساس عقاید و سلایق گوناگون مردم ترجمه نماید. بدین ترتیب بخشی با ایده امت و بخشی با ایده ملت همراه جمهوری اسلامی میشوند؛ مهم آن است که هردو ایران را قوی میسازند و قوی شدن ایران جز قوی شدن اسلام نیست. در این راستا مقابله با جریانات تندروی اسلام گرا و ملی گرا که سعی در ایجاد تقابل میان این دو عنصر و مصادره پیروزی جنگ اخیر به گفتمان خود دارند نیز ضروری میگردد.
محمدرضا دهایی، عضوبسیج دانشجویی دانشگاه امام صادق
انتشار یادداشتها به معنای تأیید تمامی محتوای آن توسط «خبرگزاری دانشجو» نیست و صرفاً منعکس کننده نظرات گروهها و فعالین دانشجویی است