آخرین اخبار:
کد خبر:۱۲۹۳۱۵۴
یادداشت|

مسیر ترامپ در قفقاز؛ از بازی ترانزیتی تا تهدید ژئوپلیتیکی برای ایران

پروژه «مسیر ترامپ» در قفقاز، طرحی به ظاهر ترانزیتی، اما با پیامد‌های امنیتی و ژئوپلیتیکی جدی برای ایران است.
مسیر ترامپ در قفقاز؛ از بازی ترانزیتی تا تهدید ژئوپلیتیکی برای ایران

به گزارش گروه بین الملل خبرگزاری دانشجو هیراد مخیری، مدیر گروه بررسی سیاست خارجی روسیه و مسائل قفقاز، مرکز پژوهش های علمی و مطالعاتی استراتژیک خاورمیانه، در یادداشتی که در اختیار خبرگزاری دانشجو قرار داد نوشت: تحولات شتابان قفقاز جنوبی، به‌ویژه امضای تفاهم‌نامه واشنگتن میان ارمنستان، آذربایجان و ایالات متحده در قالب پروژه موسوم به «مسیر ترامپ» (TRIPP)، صحنه رقابت قدرت‌های منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای را وارد مرحله‌ای تازه کرده است. این پروژه، که در ظاهر یک ابتکار ترانزیتیاقتصادی معرفی می‌شود، در واقع بخشی از راهبرد «مهندسی امنیتی» ایالات متحده برای بازآرایی ژئوپلیتیکی اوراسیاست؛ راهبردی که به‌طور مستقیم موقعیت ژئواکونومیک و ژئوپلیتیک ایران و روسیه را هدف قرار می‌دهد.

۱. چرخش استراتژیک ارمنستان و فروپاشی چارچوب سه‌جانبه

نیکول پاشینیان، نخست‌وزیر ارمنستان، طی سال‌های اخیر سیاست خارجی کشورش را از مدار همکاری‌های منطقه‌ای و چارچوب ۳+۳ (ایرانروسیهترکیهآذربایجانارمنستانگرجستان) به سوی پیوندهای امنیتی با غرب هدایت کرده است. این تغییر، از منظر نظریه «ائتلاف‌سازی با قدرت‌های فرامنطقه‌ای»، به معنای ترک تدریجی ترتیبات منطقه‌ای و پیوستن به معادله امنیتی ناتو است.

با چنین چرخشی، نشست‌های سه‌جانبه ایرانروسیهارمنستان دیگر نه از نظر محتوایی و نه از نظر سیاسی کارکردی ندارد. این تحول، در داخل ارمنستان نیز به شکل «تحقیر غرور ملی» دیده می‌شود، زیرا به جای اتکا به همسایگان تاریخی، ایروان خود را به بازیگری واگذار کرده که در جنگ ۲۰۲۰ قره‌باغ کمکی به آن نکرد.

۲. واکنش روسیه: تغییر داخلی مبتنی بر ملی‌گرایی

از منظر واقع‌گرایی تدافعی، روسیه در برابر این تغییر موازنه به دنبال راهبردی دوگانه است:

۱. فشار خارجی بر پاشینیان از طریق کاهش همکاری‌های اقتصادی و امنیتی.

۲. مهندسی تغییرات داخلی با تکیه بر جریان‌های ملی‌گرای ارمنی که نگاه منفی به غرب دارند.

مسکو به خوبی می‌داند که ارمنستان، به‌ویژه پس از شکست در قره‌باغ، از نظر روانی مستعد پذیرش گفتمان «بازگشت به امنیت اوراسیایی» است. هرج‌ومرج‌سازی محدود، ایجاد بحران‌های سیاسی داخلی، و استفاده از رسانه‌های همسو بخشی از این راهبرد است.

۳. تهدید چندلایه برای ایران

در چارچوب نظریه «امنیت پیچیده»، تهدیدهای ناشی از مسیر ترامپ برای ایران را می‌توان در سه بُعد طبقه‌بندی کرد:

امنیتی: نزدیک شدن حضور اطلاعاتینظامی آمریکا و اسرائیل به مرزهای شمالی ایران.

ژئوپلیتیکی: تضعیف نقش ایران به عنوان حلقه اتصال قفقاز جنوبی به خلیج فارس و آسیای جنوبی.

ژئواکونومیک: تهدید مسیرهای ترانزیت شمالجنوب و کاهش دسترسی ایران به بازارهای اوراسیا.

۴. سناریوی دومرحله‌ای بی‌ثبات‌سازی

پروژه مسیر ترامپ را می‌توان مقدمه یک زنجیره بحران دید:

مرحله اول: بی‌ثبات‌سازی قفقاز جنوبی از طریق تغییر آرایش امنیتی، کنار زدن روسیه، و جایگزینی ترتیبات غربی به جای ساختارهای منطقه‌ای.

مرحله دوم: انتقال بحران به قفقاز شمالی و دامن زدن به جریان‌های رادیکال در جمهوری‌های مسلمان‌نشین روسیه.

این مسیر، عمق استراتژیک ایران را کاهش داده و هم‌زمان روسیه را درگیر بحران امنیتی داخلی می‌کند.

۵. تغییر پارادایم بحران از خاورمیانه به قفقاز: ایده‌ای که نخستین‌بار توسط نگارنده مطرح شد

مفهوم «انتقال کانون بحران» از خاورمیانه به قفقاز، در سطح تحلیلی و علمی، نخستین‌بار توسط نگارنده این یادداشت در سال‌های گذشته ارائه شد و در مقالات متعددی تشریح گردید. این ایده بر این فرض استوار است که راهبرد غرب، پس از فرسایش نسبی کارکرد بحران‌های خاورمیانه، به سمت گشودن جبهه جدیدی در قفقاز جنوبی حرکت خواهد کرد؛ جبهه‌ای که هم‌زمان می‌تواند ایران و روسیه را درگیر یک محیط امنیتی چندلایه و پرهزینه سازد.

امروز شواهد میدانی تأیید می‌کنند که این سناریو در حال تحقق است: عقب‌نشینی نسبی تنش‌ها در برخی نقاط خاورمیانه، هم‌زمان با افزایش فعالیت‌های آمریکا، ترکیه و اسرائیل در قفقاز جنوبی، نشان‌دهنده تغییر جهت‌گیری استراتژیک به‌سوی این منطقه است. در این طرح، ترکیه به‌عنوان مسیر و شریک لجستیکی، اسرائیل در مقام بازوی اطلاعاتیعملیاتی، و ایالات متحده به‌عنوان معمار اصلی امنیتی عمل خواهند کرد.

۶. راهبردهای چندلایه ایران برای مهار بحران

الف) بُعد منطقه‌ای: محور همگرایی ایرانروسیه

کنار گذاشتن چارچوب ۳+۳ به شکل فعلی و تمرکز بر ائتلاف امنیتی کوچک و همسو شامل ایران، روسیه و جریان‌های ملی‌گرای ارمنی مخالف پاشینیان.

بهره‌برداری از شکاف امنیتی باکومسکو: استفاده از هماهنگی اطلاعاتی و عملیاتی برای ایجاد فشار غیرمستقیم بر آذربایجان، از جمله محدودسازی پروژه‌های لجستیکی و نظامی باکو که به ناتو یا اسرائیل متصل هستند.

موازنه‌سازی اقتصادی هدفمند: مشروط‌سازی همکاری اقتصادی و ترانزیتی با آذربایجان به کاهش پیوندهای امنیتی آن با ترکیه و اسرائیل، به‌گونه‌ای که هزینه ادامه سیاست‌های فعلی برای باکو افزایش یابد.

مهندسی فضای رسانه‌ای و افکار عمومی: همسویی روایت‌های رسانه‌ای ایران و روسیه برای القای پیام «باکو به امنیت منطقه خیانت کرده» و برجسته‌سازی تبعات حضور اسرائیل و ناتو بر ثبات آذربایجان.

ب) بُعد فرامنطقه‌ای

تقویت همکاری با چین در قالب کمربندراه و مسیرهای جایگزین ترانزیتی برای دور زدن مسیر ترامپ.

استفاده از بریکس و شانگهای به‌عنوان تریبون فشار سیاسی و محدودسازی حضور ناتو در قفقاز.

بهره‌گیری از ظرفیت دیپلماسی چندجانبه برای مقابله با نفوذ آمریکا، ترکیه و اسرائیل در قفقاز.

ج) بُعد ژئوکالچر (Geo-Culture)

توجه ویژه به نقش مولفه‌های فرهنگی و هویتی در تقویت یا تضعیف ثبات منطقه.

مقابله با تلاش‌های پان‌ترکیسم و جریان‌های هویتی رادیکال که از طریق ابزارهای فرهنگی، رسانه‌ای و دینی، هم در قفقاز جنوبی و هم در قفقاز شمالی فعال هستند و می‌توانند موجبات بی‌ثباتی و تجزیه‌طلبی را فراهم کنند.

همکاری نزدیک ایران و روسیه در حوزه فرهنگی و رسانه‌ای برای ترویج روایت‌های همگرایانه، حفظ پیوندهای تاریخی و تمدنی، و مقابله با پروژه‌های نفوذ فرهنگی غرب و ترکیه.

بهره‌گیری از ظرفیت‌های فرهنگی اقوام ایرانی‌تبار منطقه، به‌ویژه تالش‌ها و تات‌ها که پیوندهای عمیق تاریخی، فرهنگی و زبانی با ایران دارند، به‌عنوان اهرمی برای تثبیت امنیت و همبستگی ملی در برابر جریان‌های تجزیه‌طلب و رادیکال.

توجه ویژه به اوستیایی‌ها که از لحاظ تاریخی، فرهنگی و نژادی ایرانی‌تبار هستند؛ هرچند بخشی از آنها در چارچوب فرهنگ روسیه ادغام شده‌اند، اما ضرورت دارد ایران در حوزه همگرایی سازنده با اوستیای شمالی و جنوبی و روسیه فعالیت بیشتری داشته باشد.

د) بُعد جغرافیای مذهبی (Geo-Religious)

مقابله با گسترش جریان‌های اسلامی رادیکال و پان‌ترکیسم ترکیه که در قفقاز شمالی (چچن، داغستان) فعال شده‌اند و می‌توانند امنیت ایران را نیز در مرزهای شمالی به چالش بکشند.

همکاری با روسیه برای مدیریت مشترک تهدیدات امنیتی و فرهنگی در جمهوری‌های مسلمان‌نشین قفقاز شمالی، به خصوص در حوزه مقابله با افراط‌گرایی دینی که پیش‌زمینه بحران‌های دهه ۹۰ میلادی بوده است.

پیشگیری از فعال شدن پروژه‌های تجزیه‌طلبانه یا بحران‌های هویتی در قالب هویت‌های مذهبی و فرهنگی منطقه.

ه) بُعد ژئواکونومیک

تسریع پروژه خط ریلی رشتآستارا و تکمیل کریدور شمالجنوب.

ارتقای نقش بندر چابهار به‌عنوان محور اتصال به آسیای مرکزی و قفقاز، برای کاهش وابستگی به مسیرهای آسیب‌پذیر.

توافقات تازه و پروژه «مسیر ترامپ» نه تنها توازن منطقه‌ای قفقاز را برهم زده بلکه به طور مستقیم منافع امنیتی، اقتصادی و فرهنگی ایران و روسیه را هدف قرار داده است. تجربه تاریخی و واقعیت‌های جغرافیایی نشان می‌دهد که تنها راه مقابله با این چالش‌ها، همگرایی عمیق‌تر ایران و روسیه در ابعاد چندگانه امنیتی، اقتصادی و فرهنگی است.

ایران باید با بهره‌گیری از ظرفیت‌های ژئوکالچر منطقه، به ویژه تعامل سازنده با اقوام ایرانی‌تبار و همکاری مستمر با روسیه، نقش خود را در تثبیت ثبات و امنیت قفقاز جنوبی ایفا کند و از هرگونه بحران‌سازی یا تجزیه‌طلبی در منطقه جلوگیری نماید.

در نهایت، این فصل جدید رقابت ژئوپلیتیکی در قفقاز، آزمونی مهم برای دیپلماسی راهبردی ایران خواهد بود که می‌تواند سرنوشت جایگاه منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای ایران را رقم بزند.

ارسال نظر
captcha
*شرایط و مقررات*
خبرگزاری دانشجو نظراتی را که حاوی توهین است منتشر نمی کند.
لطفا از نوشتن نظرات خود به صورت حروف لاتین (فینگیلیش) خودداری نمايید.
توصیه می شود به جای ارسال نظرات مشابه با نظرات منتشر شده، از مثبت یا منفی استفاده فرمایید.
با توجه به آن که امکان موافقت یا مخالفت با محتوای نظرات وجود دارد، معمولا نظراتی که محتوای مشابهی دارند، انتشار نمی یابد.
پربازدیدترین آخرین اخبار