
سیاستهای غلط در دورهی ریاست جمهوری شما عامل اصلی شکاف میان حکومت و مردم است


به گزارش خبرنگار دانشگاه خبرگزاری دانشجو، اخیرا اظهاراتی از حسن روحانی رئیس جمهور سابق کشور منتشر شد. سخنانی که در دوران پسا جنگ که در جامعه بیشترین میزان از انسجام و اتحاد میان مردم غالب است، رنگ و بوی تفرقه میدهد.
در این راستا اتحادیه جنبش عدالتخوه دانشجویی خطاب به روحانی در پاسخ به اظهاراتش نامهای منتشر کرد. متن نامه به شرح زیر است:
جناب آقای روحانی
سلام علیکم
بعد از شنیدن سخنان اخیرتان، بر آن شدیم که چند کلمهای با شما سخن بگوییم.
در ابتدا، وقتی سخنانتان در رابطه با نیات تاریخی غرب در رابطه با کشورمان را شنیدیم، امیدوار شدیم که شاید بالاخره بناست از تجربیات شکستخوردهی گذشته خود که به قیمت از دست رفتن چندین سال از زندگی جوانان ایرانی به دست آمد، درس بگیرید. اما گویا برای شما و همفکرانتان، درب همچنان بر همان پاشنهی سابق میچرخد!
ما نیز معتقدیم که در هنگامه فعلی نیاز به تغییرات جدی در حوزههای مختلف حکمرانی وجود دارد. تغییراتی برای حرکت به سمت عدالت؛ چراکه تنها حرکت بهسوی عدالت با توسل به جمهوریت است که میتواند باعث ایجاد امید در میان جامعه و افزایش انسجام ملی شود. تغییراتی که خلأ آن در تمام دولتهای جمهوری اسلامی تا به حال احساس شده و موقف فعلی فرصت مهمی برای ایجاد آن در کلان حکمرانی کشور است.
اما در این میان، تکرار بعضی از مواضع و فرصتطلبی برخی افراد برای تکرار ایدههای شکستخورده پیشین و تخلیه جمهوری اسلامی از بار ایدئولوژیک آن به واسطه خلق دوگانههای کاذب، چیزی است که ما را بیش از گذشته نگران کرده و به همین دلیل بر آن شدیم تا در رابطه با سخنان اخیرتان چند کلامی با شما صحبت کنیم.
شما در سخنانتان دم از فاصلهی ایجاد شده بین مردم و حکومت میزنید و معتقدید که عامل آن اتفاقات سال ۱۴۰۱ است. اما باید به شما یادآوری کنیم که عمدهی این فاصله، نتیجهی هشت سال سیاستهای اقتصادی غلط در دورهی ریاست جمهوری شما و با مرکزیت جمعهی سیاه آبان ماه ۹۸ است.
از بین بردن فاصلهی مردم با حاکمیت و جلب اعتماد دوبارهی مردم، امر به شدت مهم و لازمی است؛ اما این انسجام ملی از دل عدالت است که رقم میخورد. همان ارزش مهمی که شما و دولتتان کشور را در زمینهی آن چندین سال به عقب بازگرداندید و با استفاده از دوگانهی دروغین «توسعه یا عدالت» به سمت تضعیف عدالت اجتماعی گام گذاشتید. این دولت شما بود که هرجا دستش رسید، ضربات مهلکی بر سفرهی مردم وارد ساخت؛ با خصوصیسازی افسارگسیخته، حق چند هزار کارگر را پایمال کردید و چند هزار خانواده را به نابودی کشاندید. سیاستهای مبتنی بر نگاه سرمایهداری، آن هم به صورت افراطی، در دولت شما بود که باعث ایجاد تبعیض گسترده و فشار بر مستضعفین جامعه شد. نگاهی که در سخنان اخیرتان هم به خوبی موج میزند و گویا همچنان برایتان تبدیل به درس عبرت نشده است.
آقای روحانی، این دولت شما بود که در تنگناها سادهترین راهحل، یعنی چنگ زدن به سفرهی مستضعفین مانند آنچه در آبان ماه ۹۸ با قیمت بنزین رخ داد، را انتخاب کردید. پس قبول کنید که امروز شما بگویید ما باید نوکر مردم باشیم، برایمان عجیب است.
از سوی دیگر، آقای سابقاً رئیسجمهور!
ما نیز موافق منع حضور نیروهای نظامی در امور مربوط به فضای سیاسی داخلی کشور و همچنین جلوگیری از مخدوش شدن آزادیهای مشروع به بهانهی نگاههای امنیتی هستیم، اما باید به شما یادآوری کنیم که شما صاحب یکی از امنیتزدهترین دولتهای جمهوری اسلامی بودید.
خوب است پاسخ دهید که اگر امروز حرف از خواست مردم میزنید، ایدهتان برای تحقق آن چیست؟ چه میزان در دولت شما به آزادیهای مشروع به عنوان ابزارهایی برای احصای خواست مردم و مشارکت آنها در امر حکمرانی بها داده شد؟
نقد جدیای که به خیلی از دولتهای جمهوری اسلامی وارد است و باید هرچه سریعتر با بازگشت و عمل به قانون اساسی آن را حل کنیم، اما شما که به ظاهر دغدغه ملت دارید، باید پاسخ دهید که خودتان چه گامی در این راستا برداشتهاید؟ سرکوب اعتراضات و تجمعات کارگران در مقابل خصوصیسازیهای افسارگسیخته را مجدد به خاطر آورید.
این شما بودید که برای هر مشکل کشور، شورای عالی، ستاد ملی یا اختیارات فراقوهای طلب میکردید و با محفلی کردن حکمرانی به دنبال ذبح جمهوریت بودید. این موارد است که میتواند موجبات مشارکت مردم در امر حکمرانی را تسهیل کند که متأسفانه برای تمام آنان که به دنبال نرمالسازی جمهوری اسلامی هستند، فارغ از هر جناحی، گویا اهمیتی ندارد.
حال با این تجربهی تاریخی از کنش سیاسی شما و همفکرانتان که در آن عدالت و جمهوریت اولویتی نداشته و ندارد، مشخص است که امروز، بعد از دیده شدن نتیجهی چندین سال ایدهورزیهای غلط و دوگانهسازیهای کاذب شما در کشور، به کلماتی مانند انسجام ملی چنگ میزنید. اهداف دیگری پشت آن دارید. به کار بردن کلمهی انسجام ملی بدون عمل و توجه به عدالت اجتماعی که حتی در سخنان اخیرتان هم اشارهای به آن نکردید، تنها این گمان را در اذهان زنده میکند که شما و جریان مطلوبتان از انسجام ملی تنها به عنوان لغلغهی زبانی برای احیای چهرهی سیاسیتان در فضای کشور استفاده میکنید.
اینکه امروز همفکران شما عامل ایجاد اتحاد در ملت را آزادی زندانیان سیاسی میدانند، اما توجهی به مصادیق عدالت اجتماعی ازجمله عدالت مزدی، عدالت در حوزهی درمان، کنترل قیمت مسکن و... ندارند، خود گواه بر این موضوع است.
آقای روحانی، شما و دولتتان یکی از اصلیترین عوامل رسیدن جنگ به درون مرزهای کشور هستید. اینکه امروز مقاومت در وضعیت بحرانی است و کشور مورد هجوم همهجانبهی دشمن قرار گرفته، نتیجه اشتباهات و استراتژی غلط دولت شما در دهه ۹۰ است. همان سیاستهایی که به بهانهی ایدهی نرمالسازی کشور، باعث از دست رفتن فرصتهای طلایی برای رسیدن به یک سیاست خارجی مبتنی بر عقلانیت و ثبات شد. این دولت شما بود که با خلق دوگانهی کاذب «مقاومت یا زندگی»، تمام همت خود را برای تضعیف مقاومت به کار بست و با تضعیف نقش کشور در منطقه، امروز وطنمان را به ورطهی جنگ مستقیم در درون مرزهای کشور کشاند. عجیب است که بعد از رؤیت دومین جنگ تحمیلی بر کشور، همچنان نفهمیدید که زندگی بدون مقاومت غیرممکن خواهد بود.
زمانی که شما در ابتدای صحبتتان از غافلگیری کثیف آمریکایی در حین مذاکره میزنید، عجیب است که در انتها با ادبیاتی پارادوکسگونه به دنبال جدا کردن آمریکا و اسرائیل از یکدیگر برای انداختن کشور در تلهی دوباره کاهش تنش با آمریکا هستید. قطعاً شمایی که چندین سال برای رسیدن به توافق با آمریکا به هر دری زدید و نتیجهاش را با پاره کردن برجام مشاهده کردید، بهتر از هر کسی میدانید که هدف آمریکا چیزی جز تضعیف کامل کشور نیست و معطل کردن کشور به مسیر کاهش تنش با آمریکا، آن هم با ایدههایی، چون نرمالسازی کشور، عایدیای جز تضعیف بیشتر، غافلگیری مجدد و فاصلهی بیشتر مردم با حاکمیت نخواهد داشت.
جناب آقای روحانی، امروز بعد از وارد شدن جنگ تحمیلی دوم به کشور و بعد از چشیدن طعم تصمیمات غلط شما و همفکرانتان از هر جناحی، که امروز با گفتمان وفاق در جناحهای مختلف سیاسی، چه اصولگرا و چه اصلاحطلب، در حال تکرار است، فرصت بزرگی برای کشور پیش آمده است تا از سیاستها و دوگانهسازیهای غلط گذشته عبرت بگیرد. فرصتی که به قیمت خون دهها شهید عزیز کشورمان در جنگ تحمیلی دوم به دست آمده است. امروز اتخاذ سیاستهای مبتنی بر نگاه سرمایهداری و استراتژی سیاست بینالمللی مبتنی بر نگاه غربگرایی جز تبعیض و فشار بیشتر به مردم و سوق دادن مردم به لبهی جنگ مستقیم دیگر، حاصلی نخواهد داشت.
جناب روحانی، موارد قید شده جزو مواردی است که نقد آن تقریباً به تمامی دولتها وارد است و به معنای آن نیست که تمامی مسائل ایجاد شده و اتفاقات فعلی بر عهدهی شخص شماست؛ اما قطعاً شما و دولتتان در آن نقش مهمی داشتهاید و وقتی دوباره در مواضع اخیرتان به آنها اشاره میکنید، ما را وادار میکنید تا دوباره تجربیات هشت سال ریاست شما بر قوهی مجریه کشور را یادآور شویم که تازه گوشهای از مسئولیتهای شما در کشور بوده است.
پس بهتر است شما هم از اشتباهات گذشته خود شرم کرده، عبرت گیرید و امروز سکوت پیشه کنید!
ما شما را نماینده همان سیاسیون ورشکستهای از هر دو جناح میدانیم که سالها به دلیل خلأ ایده برای حکمرانی کشور، ملت را معطل کرده و در مواقع حساس به دنبال فرصتطلبیهای سیاسی هستید.