کد خبر:۱۴۶۲۵۵
بررسی و تحلیل تاریخ انقلابهای جهان - 2
انقلاب فرانسه؛ انقلابي كه پايههاي سلطنت را لرزاند- بخش اول
انقلاب فرانسه اولين جنبش مردمي اروپا بود که به فروپاشي حکومت 1500 ساله خاندان سلطنتي فرانسه از کلويس اول 451 ميلادي تا لويي شانزده 1792 انجاميد و پايه هاي حکومت هاي سلطنتي اروپايي را لرزاند.
گروه سياسي «خبرگزاري دانشجو»؛ بررسی و تحلیل تاریخ انقلاب های جهان همواره پند آموز بوده و هست، خصوصا وقتی ما در یک جامعه انقلابی زندگی می کنیم، اين در حالي است كه مطالعه انقلاب های معاصر آگاهی و درس های بی نظیری برای حفظ، استمرار و صدور انقلاب اسلامی به ما می دهد و در همين راستا نيز مقام معظم رهبری در دیدار اخیرشان با دانشجویان، آنها را به مطالعه انقلاب های جهان توصیه کردند و ثبات و استمرار موجود در انقلاب اسلامی را بی نظیر خواندند.
ایشان در این باره می فرمایند: «در تحولاتى كه در طول دو سه قرن اخير، كه قرن انقلاب هاى بزرگ است، اتفاق افتاده، هرچه من نگاه كردم - حالا شما مطالعه كنيد، شايد مواردى را شما پيدا كنيد - موردى را پيدا نكردم كه مثل انقلاب اسلامى، تحولى كه در دورهى اول پديد آمد، در دورههاى بعد يا دهههاى بعد، با همان شكل، با همان هدفها، به سوى همان آرمانها و با همان جهتگيرىها ادامه پيدا كند.» (19/5/90)
ایشان در این باره می فرمایند: «در تحولاتى كه در طول دو سه قرن اخير، كه قرن انقلاب هاى بزرگ است، اتفاق افتاده، هرچه من نگاه كردم - حالا شما مطالعه كنيد، شايد مواردى را شما پيدا كنيد - موردى را پيدا نكردم كه مثل انقلاب اسلامى، تحولى كه در دورهى اول پديد آمد، در دورههاى بعد يا دهههاى بعد، با همان شكل، با همان هدفها، به سوى همان آرمانها و با همان جهتگيرىها ادامه پيدا كند.» (19/5/90)
در این گزارش ابتدا ریشه ها و زمینه های انقلاب فرانسه با ذکر تاریخچه ای مختصر از این انقلاب می آید، سپس به بیان اهداف و آرمان های انقلاب می پردازیم و در قسمت دوم مقاله انحراف از اهداف انقلاب را بررسی مي كنيم.
انقلاب فرانسه (۱۷۹۹-۱۷۸۹) زاييده شورش توده مردم ناشي از مشکلات، نابرابري ها، فشارها، ظلم و ستم و استبداد حکومت سلطنتي و اشراف بود.
در فرانسه آن روز هم مثل ديگر کشورهاي اروپاي غربي مشکلاتي وجود داشت و انقلاب فرانسه مجموعه حوادثي است که بعد از بيداري مردم به دنبال رنسانس تا اوايل قرن نوزدهم ادامه داشت و تحول بزرگي در ساختار اجتماعي، سياسي، تاريخي فرانسه و اروپاي آن روز بوجود آورد.
انقلاب فرانسه اولين جنبش مردمي اروپا بود که به فروپاشي حکومت 1500 ساله خاندان سلطنتي فرانسه از کلويس اول 451 ميلادي تا لويي شانزده 1792 انجاميد و پايه هاي حکومت هاي سلطنتي اروپايي را لرزاند.
انقلاب با شروع کار مجلس طبقاتي عامه مرکب از نمايندگان اشراف، کليسا و توده مردم آغاز شد، اما در ميانه راه، از مسير خود منحرف شد و مردم كه خود از عوامل اصلي انقلاب بودند، به دنبال نابساماني هاي اجتماعي، بيکاري و سوء استفاده سلطنت طلبان از قدرت، ظلم و ستم را مجددا بر مردم آغاز شد و حتي در اين راه از کشورهاي اروپايي هم کمک گرفته شد.
کشورهاي اروپايي هم از ترس ايجاد شورش هاي مشابه و انقلاب در کشور خود به آنها کمک کردند و فرانسه به طور غيرمستقيم دچار جنگ هاي خارجي شد به اين ترتيب اين انقلاب از اهداف خود منحرف شد و به دنبال آن سياسيون و مردم به انقلاب هاي بعدي دست زدند.
ريشه و تاريخچه انقلاب فرانسه
در فرانسه آن روز هم مثل ديگر کشورهاي اروپاي غربي مشکلاتي وجود داشت و انقلاب فرانسه مجموعه حوادثي است که بعد از بيداري مردم به دنبال رنسانس تا اوايل قرن نوزدهم ادامه داشت و تحول بزرگي در ساختار اجتماعي، سياسي، تاريخي فرانسه و اروپاي آن روز بوجود آورد.
انقلاب فرانسه اولين جنبش مردمي اروپا بود که به فروپاشي حکومت 1500 ساله خاندان سلطنتي فرانسه از کلويس اول 451 ميلادي تا لويي شانزده 1792 انجاميد و پايه هاي حکومت هاي سلطنتي اروپايي را لرزاند.
انقلاب با شروع کار مجلس طبقاتي عامه مرکب از نمايندگان اشراف، کليسا و توده مردم آغاز شد، اما در ميانه راه، از مسير خود منحرف شد و مردم كه خود از عوامل اصلي انقلاب بودند، به دنبال نابساماني هاي اجتماعي، بيکاري و سوء استفاده سلطنت طلبان از قدرت، ظلم و ستم را مجددا بر مردم آغاز شد و حتي در اين راه از کشورهاي اروپايي هم کمک گرفته شد.
کشورهاي اروپايي هم از ترس ايجاد شورش هاي مشابه و انقلاب در کشور خود به آنها کمک کردند و فرانسه به طور غيرمستقيم دچار جنگ هاي خارجي شد به اين ترتيب اين انقلاب از اهداف خود منحرف شد و به دنبال آن سياسيون و مردم به انقلاب هاي بعدي دست زدند.
ريشه و تاريخچه انقلاب فرانسه
يکي از مشکلات اساسي و عوامل اساسي جامعه فرانسه قبل از انقلاب مشکلات اقتصادي بود. طبقه کشاورز و صنعتگر زحمت مي کشيد، توليد مي کرد و اشراف و کليسا از دسترنج آنها بهره مي بردند و در رفاه بودند.
در فرانسه با شروع هزاره دوم ميلادي سه طبقه اجتماعي وجود داشت؛ فئودال ها، کشيش ها و کشاورزان که از نابرابري مطلق برخوردار بودند. تعداد زيادي از شهرنشينان در اواخر قرن هفده و اوايل قرن هجده ميلادي به خاطر گسترش صنعت و تسلط بر کشورهاي مستعمره به دنبال تجارت صاحب مال و ثروت فراواني شدند و طبقه بورژواي شهري را به وجود آوردند که با اشراف برابري مي کرد.
در همين زمان طبقه کشاورز که مجبور به پرداخت يک دهم درآمد خود به کليسا و کار بي اجر و مزد براي ارباب بود، به زحمت مي توانست زندگي خود را اداره کند
يكي ديگر از علل اقدامات مردم بر عليه حكومت، اقدامات اقتصادي كليساي كاتوليك بعنوان بزرگترين مالك كشور با اقداماتي نظير وضع ماليات هاي سنگين به اسم امرار معاش كليسا آتش ديگري بر خشم مردم فرانسه بود.
ماليات هاي سنگين هم از علل ديگر بود كه بر اساس آن رعایا و مزرعه داران تنگدست می بایست مالیات های سنگینی پرداخت می کردند و کارگرانی که در شهرها زندگی می کردند نیز همانند آنان در فقر و فلاکت می زیستند.
اشراف زادگان و کشیشان مالیات اندکی پرداخت کرده و اغلب یا کار نمی کردند و یا بسیار کم کار می کردند. در سال 1788 افزایش قیمت مواد غذایی بر اثر برداشت اندک محصولات کشاورزی، بسیاری از مردم فقیر را ناتوان از پرداخت مالیات هایشان كرده بود.
مردم فرانسه خسته و عاصي از سلطنت استبدادي، خواهان سلطنت مشروطه پارلماني، تقليل قدرت شاه و شرکت در اداره امور کشور شدند و با ايجاد درگيري با حكومت به مقابله آنها پرداختند.
به دستور لويي شانزدهم چند هنگ نظامي در پاريس موضع گرفتند و فضاي حکومت نظامي ايجاد شد و اين امر باعث افزايش تشنج عمومي شد؛ زيرا برخي از اين سربازان آلماني يا سوئيسي بودند که احتمال مي رفت به مردم حمله کنند.
شايعه تيراندازي سربازان آلماني به سوي فرانسويان کافي بود که مردم براي دفاع از خود به اسلحه خانه ها حمله کرده و تفنگ هاي بدون باروت به دست آورند.
قلعه «باستيل» با هفت زنداني و 110 نگهبان انبار باروت بود. جمعيت به سوي قلعه حرکت کرد و انقلاب با فتح باستيل جرقه خورد.
در فرانسه با شروع هزاره دوم ميلادي سه طبقه اجتماعي وجود داشت؛ فئودال ها، کشيش ها و کشاورزان که از نابرابري مطلق برخوردار بودند. تعداد زيادي از شهرنشينان در اواخر قرن هفده و اوايل قرن هجده ميلادي به خاطر گسترش صنعت و تسلط بر کشورهاي مستعمره به دنبال تجارت صاحب مال و ثروت فراواني شدند و طبقه بورژواي شهري را به وجود آوردند که با اشراف برابري مي کرد.
در همين زمان طبقه کشاورز که مجبور به پرداخت يک دهم درآمد خود به کليسا و کار بي اجر و مزد براي ارباب بود، به زحمت مي توانست زندگي خود را اداره کند
يكي ديگر از علل اقدامات مردم بر عليه حكومت، اقدامات اقتصادي كليساي كاتوليك بعنوان بزرگترين مالك كشور با اقداماتي نظير وضع ماليات هاي سنگين به اسم امرار معاش كليسا آتش ديگري بر خشم مردم فرانسه بود.
ماليات هاي سنگين هم از علل ديگر بود كه بر اساس آن رعایا و مزرعه داران تنگدست می بایست مالیات های سنگینی پرداخت می کردند و کارگرانی که در شهرها زندگی می کردند نیز همانند آنان در فقر و فلاکت می زیستند.
اشراف زادگان و کشیشان مالیات اندکی پرداخت کرده و اغلب یا کار نمی کردند و یا بسیار کم کار می کردند. در سال 1788 افزایش قیمت مواد غذایی بر اثر برداشت اندک محصولات کشاورزی، بسیاری از مردم فقیر را ناتوان از پرداخت مالیات هایشان كرده بود.
مردم فرانسه خسته و عاصي از سلطنت استبدادي، خواهان سلطنت مشروطه پارلماني، تقليل قدرت شاه و شرکت در اداره امور کشور شدند و با ايجاد درگيري با حكومت به مقابله آنها پرداختند.
به دستور لويي شانزدهم چند هنگ نظامي در پاريس موضع گرفتند و فضاي حکومت نظامي ايجاد شد و اين امر باعث افزايش تشنج عمومي شد؛ زيرا برخي از اين سربازان آلماني يا سوئيسي بودند که احتمال مي رفت به مردم حمله کنند.
شايعه تيراندازي سربازان آلماني به سوي فرانسويان کافي بود که مردم براي دفاع از خود به اسلحه خانه ها حمله کرده و تفنگ هاي بدون باروت به دست آورند.
قلعه «باستيل» با هفت زنداني و 110 نگهبان انبار باروت بود. جمعيت به سوي قلعه حرکت کرد و انقلاب با فتح باستيل جرقه خورد.
لینک کپی شد
گزارش خطا
۰
ارسال نظر
*شرایط و مقررات*
خبرگزاری دانشجو نظراتی را که حاوی توهین است منتشر نمی کند.
لطفا از نوشتن نظرات خود به صورت حروف لاتین (فینگیلیش) خودداری نمايید.
توصیه می شود به جای ارسال نظرات مشابه با نظرات منتشر شده، از مثبت یا منفی استفاده فرمایید.
با توجه به آن که امکان موافقت یا مخالفت با محتوای نظرات وجود دارد، معمولا نظراتی که محتوای مشابهی دارند، انتشار نمی یابد.