پس از تأسيس حکومت آمریکا، طراح و بنيانگذار نظام سرمايهداري آمريكا در بیان اعتقاداتش میگفت: كساني كه پول دارند و در خانواده آبرومند متولد شدهاند ميتوانند حكومت خوبي به وجود بياورند و آن را اداره كنند و قدرت دولت بايد به قدرت صاحبان پول متكي باشد.
گروه سیاسی «خبرگزاری دانشجو»؛ بررسی و تحلیل تاریخ انقلاب های جهان همواره پند آموز بوده و هست، خصوصا وقتی ما در یک جامعه انقلابی زندگی می کنیم مطالعه انقلاب های معاصر، آگاهی و درس های بی نظیری برای حفظ، استمرار و صدور انقلاب اسلامی به ما می دهد، مقام معظم رهبری نیز در دیدار امسال دانشجویان، آنها را به مطالعه انقلاب های جهان توصیه کردند.
استقلال آمریکا، حاصل پیوند مثلث مقتدري متشکل از سه ركن سرمايهداري، فراماسونري و ايدئولوژي ليبرالي بود که توانست رژيم سياسي قدرتمندی را ایجاد کند.
ریشه ها و تاریخچه مختصر انقلاب آمریکا
پس از این که قاره آمريكا توسط كريستف كلمب و امريكو وسپوسي كشف گرديد، نخستین انسان هایی که به این قاره رسیدند، بخشی از موج مردمانی بودند که به آرامی از آفریقا گذر کرده به قارههای دیگر رفته بودند.
در سالهای ۱۶۰۰ به تدریج گروههای اروپاییان به قاره جدید آمده و در آنجا زندگی تازهای را شروع کردند. اسپانیاییها در منطقه فلوریدای امروز ساکن شدند. بریتانیاییها شهر جیمز تاون در ویرجینیای امروز را آباد کردند، هلندیها نیو آمستردام را که اکنون نیویورک خوانده میشود، ساختند و فرانسویها نیز در ایالت جنوبی لوئیزیانا و اطراف رودخانه میسی سی پی ساکن شدند.
مهاجران در سرزمين بزرگ و دستنخورده آمريكا براي خود شهرها و تأسيساتي به وجود آوردند و از حدود نيمهي قرن هيجدهم، قيموميت استعمار بريتانيا بر ساكنان اين سرزمين تقريباً قطعي گرديد.
در سالهاي پس از 1763 و 1764 دولت بريتانيا حقوق گمركي بر واردات از آمريكا وضع نمود و نيز مشكلاتي براي صدور كالاهاي آمريكايي پديد آورد و ماليات زيادي بر مردمان آمريكا تصويب نمود. اين امر، مورد اعتراض مستعمرهنشينها قرار گرفت و دولت انگليس براي مقابله با شورشيان، نيروهايي را به آن سرزمين اعزام كرد.
در مقابل، دولت های اسپانیا و فرانسه که در آن دوران بزرگترین رقیب امپراتوری بریتانیا بودند، اقدام به کمک مالی و تسلیحاتی به شورشیان کردند به این امید که بتواند دست بریتانیا را از مستعمرات وسیع آمریکای شمالی کوتاه کرده، آمریکا را تبدیل به متحد خود در مقابل بریتانیا نمایند.
ساكنان مستعمرهنشين ايالات متحده در فيلادلفيا كنگرهاي تشكيل داده و در روز 4 ژوئيه 1776 اعلاميه استقلال ايالات متحده آمريكا را صادر نمود. آنان يك مزرعهدار فراماسونر را كه صاحب بردگان و مراتع بسيار بود به رهبري ارتش ايالات متحده عليه انگليس برگزيدند. اين فرد، جورج واشنگتن بود كه بعدها نخستين رئيسجمهور ايالات متحده گرديد، جنگهاي استقلال كه موسوم به انقلاب آمريكا است حدود 6 سال طول كشيد و به سال 1782 ميلادي، قولنامه صلح در پاريس تدوين گرديد.
اهداف و آرمان های انقلاب آمریکا
جنگهاي استقلال آمریکا، به رهبري سرمايهداران فراماسونر - ليبرال آمريكايي صورت گرفت و هدف آن رهايي از استعمار بريتانيا و دفاع از منافع بازرگانان و سرمايهداران ايالات متحده در مقابل منفعتطلبي انگليسيها بود. اكثريت قاطع رهبران انقلاب آمريكا از جمله كساني مثل جورج واشنگتن، جان آدامز، توماس جفرسون، بنيامين فرانكلين و جان لافايت همگي فراماسونر و مدافع گرايشهاي سرمايهدارانه بودند.
جان لاك، ايدئولوگ ليبراليست انگليسي را الهامبخش اصلي ايدهها و آرمانهاي انقلاب آمريكا دانستهاند. نويسندگان اعلاميه استقلال آمريكا، باورهاي شديد ليبراليستي داشتند و تحت تأثير آراي فيلسوفان عصر روشنگري بوده و به همراه اعلاميه استقلال، نظريه حقوق بشر بر پايهي آراي «جان لاك» را نيز طرح كردند.
انحراف انقلاب آمریکا در انتخاب بنیان های اولیه
جمهوري ايالات متحده آمريكا كه از پي جنگهاي استقلال تأسيس گرديد را ميتوان جمهوري سرمايهداران و فراماسونرها ناميد؛ زيرا بنيانگذاران آن يا جزو يكي از دو دسته و يا هر دو بودند. ايدئولوژي رهبريكننده انقلاب آمريكا، ليبراليسم بود و لذا در ذات آن ترويج سرمايهسالاري نهفته بوده است.
پس از تأسيس نظام جدید، الكساندر هميلتن به عنوان طراح و بنيانگذار نظام سرمايهداري آمريكا برگزیده می شود. الكساندر هملتن آشكارا مدافع نظام سرمايهداري ليبرالي بود و ميگفت: «كساني كه پول دارند و در خانواده آبرومند متولد شدهاند ميتوانند حكومت خوبي به وجود بياورند و آن را اداره كنند.» او صراحتاً ميگفت: «قدرت دولت بايد به قدرت صاحبان پول متكي باشد.»
يكي ديگر از بنيانگذاران جمهوري آمريكا يعني جيمز مديسن كه دو دوره رئيسجمهور ايالات متحده نيز گرديد، صراحتاً ميگفت: «مجلس سناي آمريكا بايد نماينده زمينداران بزرگ و مدافع آنها عليه اقدامات كساني باشد كه در زير فشار فقر و بيچارگي، در سر، هواي برخورداري از خوشبختي را به نحوي عادلانهتر ميپرورند.»
گورنور موريس، وكيل مدافع و نماينده استقلالطلبان آمريكا در فرانسه ميگويد: «مجلس سنا بايد محل تجمع ثروتمندان و روحيه اشرافيت باشد.»
جانجي، اولين رئيس ديوان عالي ايالات متحده آمريكا صراحتاً ميگويد: «حكومت بايد در دست كساني باشد كه سرمايههاي كشور در دست آنهاست.»
در واقع بنيانگذاران جمهوري آمريكا - كه اكثراً فراماسونر و پيرو ايدههاي ليبراليستي و مدافع صريح سرمايهسالاري بودند - از آغاز آرزوي تحقق يك قدرت فراگير و جهانخوار و يك امپراطوري را در سر ميپروراندند.
از اواخر قرن نوزدهم و در سراسر قرن بيستم نیز صهيونيستها نفوذ گستردهاي در جامعه و هيئت حاكمه ايالات متحده به دست آوردند كه در طول نفوذ هميشگي فراماسونرها در اين كشور بود.
اتفاقات سال های اخیر نظیر رکود در حوزه اقتصاد و افزایش فریادهای حق طلبی مردم در حوزه سیاسی و اجتماعی نشان می دهد نظام سرمایه داری به گردنه ای رسیده که ناکارآمدی اش آشکار شود و اشتباه موسسان نظام آمریکا در اتخاب اولیه بنیان های حکومت نزدیک است که به نابودی کامل این ابرقدرت قدیمی منتهی شود.
* در این متن، از یکی از مقالات آقای شهریار زرشناس استفاده شده است.