انقلاب روسیه بدلیل اینکه موجب ظهور ابرقدرت شوروی شد و توانست ایدئولوژی مارکسیسم و مرام سیاسی کمونیسم را به بسیاری از کشورهای جهان صادر کند از اهمیت خاصی برخوردار است، این انقلاب که پس از قریب 40 سال جنگ سرد ....
گروه سیاسی «خبرگزاری دانشجو»، رامین شمسایی نیا*؛ بررسی و تحلیل تاریخ انقلاب های جهان همواره پند آموز بوده و هست، خصوصا وقتی ما در یک جامعه انقلابی زندگی می کنیم اين در حالي است كه مطالعه انقلاب های معاصر آگاهی و درس های بی نظیری برای حفظ، استمرار و صدور انقلاب اسلامی به ما می دهد، مقام معظم رهبری نیز در دیدار اخیرشان با دانشجویان، آنها را به مطالعه انقلاب های جهان توصیه کردند، و ثبات و استمرار موجود در انقلاب اسلامی را بی نظیر خواندند.
ایشان در این باره می فرمایند: «در تحولاتى كه در طول دو سه قرن اخير، كه قرن انقلاب هاى بزرگ است، اتفاق افتاده، هرچه من نگاه كردم - حالا شما مطالعه كنيد، شايد مواردى را شما پيدا كنيد - موردى را پيدا نكردم كه مثل انقلاب اسلامى، تحولى كه در دورهى اول پديد آمد، در دورههاى بعد يا دهههاى بعد، با همان شكل، با همان هدفها، به سوى همان آرمانها و با همان جهتگيرىها ادامه پيدا كند.» (19/5/90)
انقلاب اکتبر 1917روسیه بدلیل اینکه موجب ظهور ابر قدرت شوروی شد و توانست ایدئولوژی مارکسیست و مرام سیاسی کمونیست را به بسیاری از کشور های جهان صادر کند از اهمیت خاصی برخوردار است. انقلاب روسیه که منجر به تشکیل اتحاد جماهیر شوروی شد پس از قریب به 40 سال جنگ سرد با آمریکا، از درون فروپاشید اما درس و عبرت های این انقلاب همچنان باقیست.
در این مقاله ابتدا ریشه ها و زمینه های انقلاب روسیه با ذکر تاریخچه ای مختصر از این انقلاب می آید، سپس به بیان اهداف و آرمان های انقلاب کمونیستی روسیه می پردازیم. در قسمت دوم مقاله انحراف از اهداف انقلاب را بررسی کرده و در نهایت به تحلیل چرایی انحراف انقلاب روسیه از اهداف و آرمان های خود می پردازیم.
1) ریشه ها و تاریخچه مختصر انقلاب روسیه
برای بررسی ریشه ها و علل انقلاب روسیه ابتدا نظری کوتاه به تاریخ معاصر این کشور می اندازیم، خاندان رومانف ها از سال 1613 میلادی در روسیه حکومت می کردند و لقب تزار را به خود اختصاص داده بودند، در این دوران تنگناهای اقتصادی در زندگی مردم و تضاد طبقاتی باعث بروز نارضایتی های گسترده در طبقه دهقانان و کارگران شده بود.
شکست روسیه در سال 1905 در جنگ با ژاپن و جان دادن بسیاری از سربازهای روسی در این جنگ، فضای پرتنشی را در این کشور بوجود آورد و نیکلای دوم (آخرین تزار) نیز از کنترل این تنش ها ناتوان بود، در این هنگام بسیاری از سربازان روسیه خصوصاً در شهر پتروگراد(سن پترزبورگ امروزی) به جنبش های اعتراضی علیه تزار پیوستند.
بنابراین می توان نارضایتی بدنه ارتش روسیه تزاری را یکی از کاتالیزورهای انقلاب روسیه دانست. ضعف نیکلای دوم در مدیریت کشور پهناور روسیه سبب شد نابسامانی ها در کشور روسیه توسعه یابد و بیشترین فشار به کارگران و دهقانان وارد شود.از سویی دیگر گسترش یافتن تفکرات روشنفکری و تمایل به مارکسیست که آن روزها مُد روز شده بود، فضا را برای تحول در عرصه سیاسی روسیه آماده کرده بود.
انقلاب روسيه در سال1917دو تحول عمده به خود دید، نخست در تحولات فوريه مبارزات با اعتصاب ها و اعتراضات گسترده كارگران آغاز شد. با شورش نظاميان ناراضي روسی، درگيري هاي وسیعی در مسكو و سن پترزبورگ رخ داد. در این درگیری ها بسیاری از انقلابیون و هوادارن تزار جان دادند. در نهایت درگیری های ماه فوریه باعث شد بلُشویک ها(شاخه تندرو ومسلح حزب سوسیال دمکرات روسیه به رهبری لنین) بتوانند دولت موقت خود را تشکیل دهند، در تحولات دوم سال 1917 یعنی تحولات ماه اکتبر بلشويك ها به رهبری «لنین» با امتداد درگيري هاي نظامي، اغتشاشات كارگران و تبليغات خود قدرت را به طور کامل به دست گرفتند.
بلشویک های روس پس از پیروزی در انقلاب و پایان جنگ های داخلی نام «اتحاد جماهیر سوسیالیستی شوروی» را برای خود انتخاب کردند و مارکسیسم-لنینیسم(مارکسیسم به روایت روسی) را ایدئولوژی رسمی آن اعلام کردند، مصادرة کارخانهها و زمین های سرمایهداران و زمینداران، ملی کردن بانک ها، تأسیس ارتش سرخ، وقوع جنگ داخلی، دستگیری و اعدام ده ها هزار نفر از مخالفین دولت بلشویکی، سیاست های اقتصادی متمرکز و دولت محور، مقابله با دخالت ارتشهای خارجی در امور کشور، وقوع مبارزه قدرت شدید میان دو تن از رهبران بلشویکها یعنی تروتسکی و استالین که نهایتاً منجر به پیروزی دومی گردید و فراهم شدن بسترهای تأسیس یک نظام سرمایهسالاری دولتی متمرکزِ مبتنی بر اقتصاد با برنامهای تحت عنوان «ساختمان سوسیالیسم در شوروی» همه و همه از تحولات دوران حاکمیت کمونیسم بر شوروی بود. رژیم کمونیستی که با انقلاب بلشویکی اکتبر 1917 و به رهبری لنین تاسیس شد، نهایتاً در سال 1991 م توسط گورباچف رسماًَ فروپاشید.
انقلاب روسيه با انقلاب های معاصر دیگر یک تفاوت داشت، و آن هم بهره گیری از یک ایدئولوژی نوین بنام مارکسیسم بود، مارکسیسم که توسط یک یهودی آلمانی تبار بنام «کارل مارکس» به همرا «انگلس» پایه گذاری شده بود بعنوان یک تفکر وارداتی و بیگانه با جامعه و فرهنگ روسیه وارد این کشور شد اما بدلیل نابسامانی های اجتماعی موجود در جامعه روسیه، توسط روشنفکران روسی با استقبال مواجه شد.
بررسی و نقد مارکسیسم در این مجال نمی گنجد و نیاز به بحثی جداگانه دارد، اما بطور خلاصه می توان عمده تفکرات مارکسیسم را در چند جمله توضیح داد. مارکسیسم به اصالت ماده معتقد بوده وبه شدت ضد دین است و دین را افیون توده ها می داند. مارکسیسم معتقد به برتری طبقه کارگر(طبقه پرولتاریا) بوده و به اصالت جمع معتقد است. مارکسیسم مخالف مالکیت خصوصی و طرفدار اقتصاد دولتی و متمرکز است و خود را دشمن سرمایه داری می داند.
2) اهداف و آرمان های انقلاب روسیه
فئودال ها صاحبان زمین بودند که دهقانان و رعیت را به کار می گرفتند و در مقابل پرداخت دستمزدی اندک کاری بسیار سنگین از آن ها می کشیدند و بدلیل نیاز دهقانان به این دستمزد، فئودال ها که صاحب زمین بودند، ظلم های زیادی به این دهقانان می کردند، درصنعت نیز وضع به همین گونه بود و کلان سرمایه دارانی بودند که کارگران را به بهایی اندک به کار می گرفتند، کارهایی بعضاً طاقت فرسا در مقابل حق الزحمه ای اندک، ظلم و ستم فئودال ها و سرمایه دارها باعث بوجود آمدن خشمی در میان طبقه دهقان و کارگر یا پرولتاریا شد، یکی از اهداف انقلاب اکتبر1917روسیه مقابله با این فئودال های وکلان سرمایه دارها بود.
کمونیست ها معتقد بودن باید مالکیت خصوصی منع شود و تنها دولت مالک باشد، طیفی از آن ها نیز معتقد بودند باید زمین های فئودال ها ضبط و میان دهقانان توزیع شود و همینطور ثروت کلان سرمایه دار ها در اختیار طبقه کارگروزحمتکش قرار بگیرد.
طبقه روشنفکر انقلابیون مارکسیست نیز معتقد بودند نیاز توده های جامعه روسی تنها زمین و معیشت نیست بلکه آنها نیاز به آزادی وعدالت اجتماعی نیز دارند. شعارهای که تحت عناوینی «برابری و برادری» و «عدالت اجتماعی» به کرات از سوی احزاب چپگرای جهان هنوز هم شنیده می شود.
خوب است در اینجا اين نکته ذکر شود؛ بسیاری گمان می برند مخالفت دولت کمونیستی شوروی با غرب با تمامیت مانیفست سیاسی آن است، در صورتی که کمونیست ها(حداقل در شعار) به دمکراسی و تفکرات دمکراتیک علاقه نشان می دادند و با امپریالیسم و سرمایه داری در غرب مخالف بودند. هرچند که دولت شوروی نه تنها سرمایه داری را از بین نبرد بلکه سرمایه داری شخصی را تبدیل به سرمایه داری دولتی کرد! در قسمت بعد به بررسی علل انحراف انقلاب روسیه از اهدافش می پردازیم.