کد خبر:۱۶۰۶۶۴
نگاهی به فیلم «خانواده ارنست» ساخته محسن دامادی؛

آیا می‌شود با شعار، سینما را ملی کرد؟

«خانواده ارنست»، ظاهرا قرار بوده به نوعی حدیث بازگشت به خویشتن و یافتن آنچه در کوزه است به جای گشتن گرد جهان و چیزهایی از این دست را در یک مدل سینمایی به ما عرضه کند اما ...
گروه فرهنگي «خبرگزاري دانشجو»؛ فیلم سینمایی «خانواده ارنست» بی تردید یکی از ورسیون های متأخر سینمای ایران در حوزه کژفهمی و کج گویی و کج بینی در حوزه فهم مسئله ای به نام «سینمای ملی» و از آن مهم تر، «هویت ملی» و بومی گرایی و... و چیزهایی از این دست است.

فیلمی مشحون و مملو از شعارهای پرطمطراق به ظاهر فرهنگی، بدون کارکردهای حداقلی تصویری، آنهم در قالب و مدیومی مثل سینما.

ماريا از انگلستان و كامران از تهران به اصفهان مي روند تا مهمان خانواده ارنست در يكصد و پنجاه سال قبل باشند و ... .

و همین موقعیت تخت و لخت، باعث می شود که فیلم در فضایی ملهم از شعار و نه قصه و سینماورزی درست و ناب، به بدترین شکل ممکن پیش برود و با ریتمی کشدار و پرداختی معیوب و باسمه ای، در روندی به شدت غیر قابل دفاع، به آخر برسد.

فیلم ظاهرا قرار بوده به نوعی حدیث بازگشت به خویشتن و یافتن آنچه در کوزه است به جای گشتن گرد جهان و چیزهایی از این دست را در یک مدل سینمایی به ما عرضه کند اما اتفاقی که افتاده این است که تمام این حرف ها و مفاهیم «خوب» و «مهم» و «جدی»، بی آنکه راه به هنر سینما و تصویر و قصه و میزانسن و فضاسازی و حس برانگیزی و چیزهایی از این دست ببرد، در حد همان شعارها و ادا و اطوارهای دمده و زورکی و سنبل و کلیشه ای باقی می ماند و به شدت مخاطب گریز می شود.

بازی های دم دستی، انبوه شعارهای دهان پرکن، تصاویر کارت پستالی از اصفهان و کلی بیانیه و سخنرانی و... اقلام دیگر اینچنینی، شاکله معیوب و زمخت و دافعه برانگیز فیلم خانواده ارنست را تشکیل داده است که ابدا نمی تواند کوچکترین راهی به دل مخاطب ببرد.

شاید بهتر باشد سازنده فیلمی همچون «یک اشتباه کوچولو» ، با آن سطح از ابتذال و کلیشه و سنبلیات، دست از سر سینمای روشنفکری و بدنه بردارد و راه متناسب با خود را ادامه دهد و به این حرکت زیگزاگی میان «یک اشتباه کوچولو» و «خانواده ارنست» خاتمه دهد، چه بسا به نتیجه بهتری منجر شود!

خب طبیعی است وقتی این کارگردان محترم نتواند حرفش را در فیلم سینمایی اش بزند و بیانش در مدیوم سینما، الکن و باسمه ای از آب درآید، چاره ای ندارد به جز اینکه قلم به دست بگیرد و برای فیلمش توضیح و خطابه بنویسد و آن را سنجاق کند به فیلمش!

اما متاسفانه باید گفت که دوره اینجور کارها به سر آمده و یک اثر سینمایی باید خودش و بر روی پرده سینما، از خودش دفاع کند نه اینکه نوشته هایی بروشوری، به آن الصاق گردد.

به قول معروف مشک آن است که خود ببوید، نه آنکه عطار بگوید!

این هم یک نمونه از بیانات الصاق شده کارگردان فیلم «خانواده ارنست» به فیلمش که واقعا عبرت آموز است؛ فاعتبروا یا اولی الابصار!
ارسال نظر
captcha
*شرایط و مقررات*
خبرگزاری دانشجو نظراتی را که حاوی توهین است منتشر نمی کند.
لطفا از نوشتن نظرات خود به صورت حروف لاتین (فینگیلیش) خودداری نمايید.
توصیه می شود به جای ارسال نظرات مشابه با نظرات منتشر شده، از مثبت یا منفی استفاده فرمایید.
با توجه به آن که امکان موافقت یا مخالفت با محتوای نظرات وجود دارد، معمولا نظراتی که محتوای مشابهی دارند، انتشار نمی یابد.
پربازدیدترین آخرین اخبار