آخرین اخبار:
کد خبر:۱۹۱۱۴۴

گروه های فكری و تدوين سياست‌هاي جنگ نرم در آمریکا

آمريكا نه تنها به برنامه ريزي در حوزه نظريه پردازي و نبرد فكري و طراحي جنگ نرم از طريق اتاق‌هاي فكر اقدام مي‌كند، بلكه براي پياده كردن و عملياتي كردن آن، وارد عمل شده و موسسات مطالعاتي وابسته به خود را مامور تهيه و تنظيم راهبردهاي لازم و پياده كردن آن راهبرد مي‌كند.
گروه بین الملل «خبرگزاری دانشجو»؛ تدوين سياست‌ها و برنامه ريزي‌های مرتبط با جنگ نرم در ایالات متحده آمریکا، عموماً برعهده نخبگان و انديشمنداني قرار مي‌گيرد كه در نهادهايي به نام اتاق فكر حضور دارند و در خدمت اهداف و برنامه‌هاي صاحبان قدرت كه عموماً كارتل‌ها و صنايع بزرگ همچون صنايع پيچيده نظامي، شركت‌هاي نفتي بزرگ و احزاب و لابي‌هاي قدرتمند مي‌باشند، قرار مي‌گيرند.
 
 در كشور آمريكا متجاوز از 2700 اتاق فكر وجود دارد. نقش اين اتاق‌هاي فكر اين است كه مسائل مهم مرتبط با سياست‌هاي داخلي و خارجي را مورد مطالعه و بررسي قرار داده و ضمن ارائه جمع بندي در مورد موضوعي خاص، به ارائه راهكارها و راهنمايي‌هاي عملياتي مي‌پردازند.

 اين نهادها نوعاً به مديران اجرايي و دستگاه‌هاي تصميم‌گيري متصل هستند و بعضاً هم افرادي كه عضو يك اتاق فكر هستند، در هيئت حاكمه نيز حضور داشته و عنصر تاثيرگذاري در ساختار تصميم‌گيري نظام آمريكا مي‌باشند.

 آمريكا نه تنها به برنامه ريزي در حوزه نظريه پردازي و نبرد فكري و طراحي جنگ نرم از طريق اتاق‌هاي فكر اقدام مي‌كند، بلكه براي پياده كردن و عملياتي كردن آن، وارد عمل شده و موسسات مطالعاتي وابسته به خود را مامور تهيه و تنظيم راهبردهاي لازم و پياده كردن آن راهبرد مي‌كند.

 در سطوح سياست‌گذاري مي‌توان از شوراي روابط خارجي آمريكا، نهادهاي تحقيقاتي وابسته به پنتاگون و وزارت خارجه و سازمان سيا نام برد.

 اين نهادها و موسسات، نقش مستقيمي در سياست‌گذاري و برنامه ريزي كلان دارند.

 مروري بر گزارش‌هاي اين موسسات و نهادها نشان مي‌دهد كه چگونه براي تحقق جنگ نرم در ايران فعال بوده و نه تنها تصميم‌هاي لازم را اتخاذ كرده‌اند، بلكه به صورتي متمركز، مديريت و فرماندهي سطوح عالي را برعهده داشته و هزينه‌هاي لازم را براي عملياتي كردن آن پرداخت مي‌كردند.

 در عين حال در سطوح راهبردي، اين موسسات و نهادهاي مطالعاتي به ظاهر مستقل و غيردولتي هستند كه تحت يك فرماندهي، وظايف خود را انجم مي‌دادند ما در اين بخش به عملكرد هر دو گروه از نهادهاي فعال كه در راه‌اندازي جنگ نرم عليه جمهوري اسلامي نقش داشته‌اند، مي‌پردازيم.

 شيوه عملي اتاق‌هاي فكر به روال معمول بدين صورت است كه با انجام پژوهش‌ها و ارائه پيشنهاداتي در خصوص مسائل مهم، به انتشار آنها از طريق كتاب يا مقاله و رسانه‌هاي مجازي اقدام كرده و آن‌گاه به دولت‌ها كمك مي‌كنند تا نسبت به جلب نظر نهادهاي تصميم‌گير به ويژه كنگره اقدام كنند.

 در اين حال اعضاي اتاق‌هاي فكر به عنوان كارشناس حوزه‌هاي گوناگون وارد شده و مطالب مورد نظر خود و يا دولت‌هاي حاكم را در كنگره جا مي‌اندازند.

 نفوذ لابي صهيونيستي ايپك در عموم اين اتاق‌هاي فكر كاملاً هويدا و علني مي‌باشد آنها سعي مي‌كنند كه در تدوين و ارائه هر راهبرد و سياستي، منافع رژيم صهيونيستي را در نظر داشته و حتي بر منافع ملي آمريكا مقدم دارند و به ويژه در مورد ارائه و تداوم كمك‌هاي مالي و تسليحاتي به اين رژيم، منافع آن را ملحوظ بدارند.

 اعضاي اين اتاق‌هاي فكر در كنگره حضوري فعال پيدا مي‌كنند حضور آنها در جلسات استماع كنگره درباره موضوعي خاص مانند ايران كه ماهانه يا دوماه يك بار برگزار مي‌شود، امري عادي است و يقيناً نظرات و راهنمايي‌هاي اعضاي برجسته اين اتاق‌هاي فكر در تصميم‌گيري اعضاي كنگره نقش عمده‌اي دارد در طول سي‌سال گذشته، حتي يك مورد مشاهده نشده است كه جلسات استماع كنگره درباره ايران، بدون حضور اين افراد برگزار شده باشد.

 بسياري از كارشناسان و تحليلگران ساختار تصميم‌گيري در آمريكا بر اين عقيده مي‌باشند كه سيستم تصميم‌گيري و قدرت در آمريكا برپايه سه ضلع قرار دارد كه عبارتند از:
1- سرمايه‌داران بزرگ و لابي‌هاي قدرتمند،
2- اتاق‌هاي فكر
3- نهادهاي رسمي تصميم‌گير همچون دولت و كنگره
در اينجا به صورتي اجمالي و مختصر به شرح برجسته‌ترين اين اتاق‌هاي فكر كه درباره ايران كار مي‌كنند، مي‌پردازيم.

1- شوراي روابط خارجي
اين نهاد از مهم‌ترين اتاق‌هاي فكر در آمريكا مي‌باشد كه در سال 1921 پايه‌گذاري شد و عموماً چهره‌هاي معروف و مشهور آمريكا در حوزه روابط خارجي در آن عضويت دارند و ظاهراً مستقل از هر يك از نهادهاي تاثيرگذار و لابي‌ها مي‌باشد در عين حال نهادي است كه هم مقام‌هاي دولتي و هم مديران تجاري و انديشمندان دانشگاهي و نخبگان و روزنامه نگاران، در آن حضور داشته و هدف خود را بر اين قرار داده‌اند كه به تصميم‌گيرندگان و سياست‌گذاران دولتي كمك كنند تا درك بهتري از جهان خارج پيدا كنند تا در انتخاب‌هاي خود در سياست خارجي ايالات متحده، نظرات آنها را مورد استفاده قرار دهند.

 شخصيت‌هاي معروفي همچون:كسينجر، برژينسكي، هانتينگتون، فوكويوما و .... در اين اتاق فكر عضويت داشته و دارند و رياست فعلي آن برعهده ريچاردهاس مي‌باشد.

 در سپتامبر 2006(شهريور 1385)، اين شورا ميزبان دكتر احمدي نژاد رئيس جمهور ايران بود كه يك جلسه پرسش و پاسخ را با 19 نفر از اعضاي شورا ترتيب داده بودند.

2- انستيتو تحقيقاتي بروكينگز
انستيتو تحقيقاتي بروكينگز از جمله اتاق‌هاي فكر است كه براي حزب دمكرات آمريكا تصميم‌سازي مي‌كند.

 يكي از اصلي‌ترين محورهاي كاري اين انستيتو طي دو دهه گذشته، بررسي مسائل ايران بوده است.

 از جمله اين موسسه اخيراً گزارشي در مورد ايران تهيه و ذيل عنوان زير منتشر كرد:
كدام راه به سوي ايران: راهكارهاي پيشنهادي براي يك راهبرد جديد آمريكا در قبال ايران.

 راهكاري كه اين اتاق فكر براي مقابله با ايران پيشنهاد كرد، انقلاب رنگين (مخملين) بود. در اين رابطه، رالف فوريس طي مقاله‌اي با عنوان «نخبگان جهاني سيا در پشت جنگ كثيف عليه ايران» با اشاره به پيشنهاد بروكينگز در هفته نامه امريكن فري پرس منتشر كرد، او نوشت:
بروكينگز يك جنگ وكالتي را در فضاي سايبر عليه ايران كليد زده است كه ايرانيان را غرق در اطلاعات غلط با پيام‌هاي توئيتري متضاد و عكس‌هاي تقلبي كند.

 ولي نصر معاون ارشد مطالعات خاورميانه‌اي شوراي روابط خارجي آمريكا هم در اين باره گفته است:
من فكر مي‌كنم كه هركس درمنطقه مي‌داند كه با حمايت آمريكا از عناصر ضد ايراني در منطقه و همچنين گروه‌هاي مخالف داخل ايران، يك جنگ وكالتي هم اكنون درجريان است.
 در انستيتو بروكينگز افرادي هستند كه سال‌ها در سياست خارجي آمريكا فعال بوده‌اند كه از جمله مي‌توان به مارتين ايندايك اشاره كرد كه سال‌ها سفير آمريكا در تل‌آويو بوده و اينك مسئول سابان، شعبه‌اي از اتاق فكر بروكينگز است.

 او همچنين به همراه كنت پولك اخيراً كتابي درباره چگونگي سرنگوني نظام جمهوري اسلامي نوشته است.

 مايكل لدين و كنت تيمرمن بنيادي را تحت عنوان «بنياد دفاع از دموكراسي‌ها» به وجود آورده‌اند كه به طور كامل روي ايران تمركز دارند.

 خصوصيت مشترك اعضاي بنياد دفاع از دموكراسي‌ها اين است كه همه از كارشناسان خبره حوزه ايران به حساب مي‌آيند.

 بروكينگز يك مركز ديگر هم دارد كه يك صهيونيست اداره آن را به عهده دارد و به طور خاص روي ايران تمركز دارد، حيم سابان مركز مطالعات خاورميانه را اداره مي‌كند سابان جمله معروفي دارد.

 تنها چيزي كه براي من مهم است اسرائيل مي‌باشد. بروكينگز با وجود اين تركيب، وانمود مي‌كند از رويه‌اي متعادل و بي‌طرفانه پيروي مي‌كند!
3- موسسه تحقيقاتي آمريكايي اينتراپرايز
يكي ديگر از اتاق‌هاي فكر آمريكا، انستيتو تحقيقاتي اينترپرايز مي‌باشد كه به عنوان اتاق فكر جمهوري‌خواهان عمل مي‌كند.

 جرج بوش در سال 2007 به اين موسسه آمد و در سخنراني خود در اين موسسه گفت: اكنون 20 نفر از اعضاي شا عضو ارشد دولت من هستند.

 اعضاي برجسته اينترپرايز در هنگامي كه جمهوري‌خواهان در حاكميت هستند به درون دولت مي‌روند و زماني كه حزب رقيب به پيروزي مي‌رسد، به اتاق فكر اينترپرايز باز مي‌گردند.

 اتاق فكر «مطالعات واشنگتن» يكي از زيرمجموعه‌هاي اينترپرايز است كه به طور خاص روي ايران كار مي‌كند و تركيبي از عناصر آمريكايي و ايراني را در خود جاي داده است.

4- موسسه سياست خاور نزديك واشنگتن
انستيتو سياست خاور نزديك واشنگتن يكي ديگر از اتاق‌هاي فكر است كه دموكرات‌هايي نظير دنيس رايس، پاتريك كلاسون و مايكل اينزستاد در آن به طور خاص روي ايران كار مي‌كنند.

 آنان نيز افرادي نظير ولي نصر را در كنار خود جاي داده‌اند البته اين دو هم زمان عضو شوراي روابط خارجي آمريكا نيز مي‌باشند.

 مايكل اينزستاد در ماه سپتامبر 2010، مقاله‌اي تحت عنوان نيروهاي امنيتي ايران و اپوزيسيون درباره سپاه پاسداران منتشر كرد.
 رند دو واشنگتن دي سي دو اتاق فكر ديگر آمريكايي‌‌هاست كه به طور خاص روي ايران كار مي‌كنند.

 اين دو اتاق فكر به طور ميانگين ماهانه بين 2 تا 5 مقاله مهم و يا كتابچه درباره ايران منتشر مي‌كنند.

 در اين ميان، بعضي از مراكز نظير بنياد دموكراسي در ايران كه كنت تيمرمن آن را اداره مي‌كند و بنياد هري تيچ هم هستند كه به طور خاص درباره ايران كار مي‌كنند و تاثيرات مهمي در نگرش آمريكايي‌ها نسبت به ايران برجاي مي‌گذارند ولي اتاق فكر خوانده نمي‌شوند.

5- موسسه هوور
اين مركز وابسته به دانشگاه استنفورد و به عنوان يكي ديگر از اتاق‌هاي فكر نومحافظه كاران است كه در سال 1919 توسط هربرت هوور، رئيس جمهور وقت آمريكا تاسيس شد.

 از جمله پروژه‌هايي كه اين موسسه در رابطه با ايران تهيه و تدوين كرد، تحت عنوان دموكراسي در ايران مي‌باشد كه از جمله پروژه‌ها مهم اين موسسه است و عباس ميلاني ومايكل مك فال مديريت آن را برعهده دارند و در سال 2005 گزارش تحقيقاتي ديگري تحت عنوان فراسوي تغييرات تدريجي يك استراتژي جديد در قبال ايران منتشر كرده‌اند.

6- كميته خطر جاري
اين نهاد در اوج جنگ سرد در سال 1950 به عنوان تشكيلاتي در راستاي ايجاد اجماع ملي براي مقابله و به منظور آموزش و آماده‌سازي آمريكاييان با به اصطلاح توسعه طلبي اتحاد جماهير شوروي در عرصه سياسي آمريكا ظاهر شد و راهبرد جنگ نرم توسط اين كميته در سال‌هاي پاياني دهه 1980 طراحي شد، ولي در اين زمان، هدف ديگر اتحاد جماهير شوروي نبود، بلكه ايران و جهان اسلام به عنوان خطر جدي تحت نام‌هاي بنيادگرايي اسلامي و تروريسم، مطمح نظر قرار گرفت و براي تقابل با آن از طريق جنگ نرم برنامه ريزي كرد.

 اين كميته متشكل از برخي تعاملات بلندپايه سياسي- امنيتي، دانشگاهيان و محققان موسسات پژوهشي آمريكا مي‌باشد كه به جناح محافظه‌كار تعلق دارد.

 افرادي همچون جوزف ليبرمن (سناتور صهيونيست)، جيمزولسي، ايلمان برمان، معاون شوراي روابط خارجي، دانيل پلتكا، مارك پالمر، اليوت كوهن، فرانك گافني و دانيل پايپس از جمله اعضاي آن مي‌باشند.

 از جمله اتاق‌هاي فكر كه صرفاً براي برخورد با مسئله ايران ايجاد شده است، اتاق فكر كميته سياست‌گذاري ايران، مي‌باشد كه در سال 2005 با حضور مقامات دولتي سابق آمريكا از وزارت امور خارجه، وزارت دفاع (پنتاگون)، كاخ سفيد، جامعه اطلاعاتي همچون DIA و CIA و همچنين نخبگان دانشگاهي تاسيس شد.

 ماموريت اين كميته فراخواني براي تغيير در تهران به وسيله ايراني‌ها به جاي آمريكايي‌ها و تاكيد بر اتخاذ راه‌حل سوم بود.

 براين اساس توصيه مي‌كند كه راه حل‌هاي نظامي و ديپلماتيك بايد همچنان مورد توجه باشد در همان حال كه نقش مركزي را به مخالفين ايراني داده تا تغييرات به اصطلاح دموكراتيك(!) در اين كشور تسهيل شود.

 اين كميته در سال 1384، بعد از پيروزي احمدي نژاد در انتخابات رياست جمهوري، گزارشي را تحت عنوان انتخاب‌هاي سياسي آمريكا براي ايران و مخالفين سياسي ايراني، در پاسخ به پيروزي احمدي نژاد در رياست جمهوري منتشر كرد كه در آن آمده است.

 زماني كه ما با شكست ديپلماسي و غيرممكن بودن ضربه نظامي عليه ايران هسته‌اي مواجه هستيم، رئيس جمهور جرج بوش روش درستي را انتخاب كرد كه بايد مردم ايران را تقويت و قدرت بخشيده تا نسبت به تغيير رژيم اقدام كنند.

 اين گزارش به نكته جالبي كه اساس و پايه راه‌اندازي جنگ نرم مي‌باشد اشاره مي‌كند: آنچه كه تهران را به حركت درمي‌آورد و موجب دشمني و خصومت در برابر اسرائيل و آمريكا مي‌شود، ناشي از احساس تهديد از طرف آنها نيست، بلكه ناشي از ماهيت ايدئولوژي انقلابي رژيم مي‌باشد.

 برهمين اساس برنامه‌ريزي براي انجام عمليات جنگ نرم در ایالات متحده آمریکا حاصل تفکرات پیچیده و یک بوروکراسی عظیم و هزینه های فراوان است. 
ارسال نظر
captcha
*شرایط و مقررات*
خبرگزاری دانشجو نظراتی را که حاوی توهین است منتشر نمی کند.
لطفا از نوشتن نظرات خود به صورت حروف لاتین (فینگیلیش) خودداری نمايید.
توصیه می شود به جای ارسال نظرات مشابه با نظرات منتشر شده، از مثبت یا منفی استفاده فرمایید.
با توجه به آن که امکان موافقت یا مخالفت با محتوای نظرات وجود دارد، معمولا نظراتی که محتوای مشابهی دارند، انتشار نمی یابد.
پربازدیدترین آخرین اخبار