کد خبر:۱۹۹۲۲۹
یمن در انتظار موج دوم بیداری اسلامی؛
آخرین تحولات یمن؛ آیا بهار شبه جزیره رو به پائیز میرود؟
محافل سیاسی و فکری غرب برای توصیف تحولات خاورمیانه از واژه «بهار عربی» استفاده می کنند، هم اکنون این محافل بر این اعتقادند بهار عربی به اتمام رسیده و کشورهای تحتِ بهار عربی وارد فصل «پائیز عربی» شده اند.
گروه بین الملل «خبرگزاری دانشجو»، الله کرم مشتاقی؛ به فاصله کمی پس از سقوط قذافی، در طرحی که توسط شورای همکاری خلیج فارس و مشخصا محور ریاض- واشنگتن پایه گذاري شد، علی عبدالله صالح دیکتاتوری که به مدت 33سال زمام امورِ «بهشت شبه جزیره» را در اختیار داشت از قدرت کناره گیری کرد تا «الگوی یمن چهارمین الگوی خلق شده در تحولات بیداری اسلامی» نام گذاری شود.
الگوئی که طبق آن غرب و رژیم های محافظه کار عرب کمترین هزینه را در قبال تغییر حکومت هم پیمانان خود خواهند پرداخت و عملاً به جز تغییرات جزئی در نخبگان حکومتی، تحولی بنیادی در هرم سازمان سیاسی رژیم ایجاد نخواهد کرد.
محافل سیاسی و فکری غرب برای توصیف تحولات خاورمیانه از واژه «بهار عربی» استفاده می کند، هم اکنون این محافل بر این اعتقادند بهار عربی به اتمام رسیده و کشورهای تحتِ بهار عربی هم اکنون وارد فصل «پائیز عربی» شده اند.
به این معنی که قیام های مردم به ثمر رسیده و دیکتاتورها ساقط شده اند لذا مردم باید امور را به سیاسیون سپرده و به خانه های خود بازگردند. غرب بر این اعتقاد است که هر چهار کشوری که سران حکومت آن از قدرت کنار گذاشته شده اند، خصوصاً یمن، در این دوران قرار دارد، دورانی که مسیر حرکتهای مردمی و اسلامی از کنترل مردم و انقلابیون خارج شده و مسیر راه به دست سیاسیون طراحی می شود.
در خیابانها و میادین یمن که تا چند ماه پیش صحنه عظیم ترین تجمعات اعتراضی مردم علیه حکومت عبدالله صالح و روند غیربومی سیاستهای اعمالی از سوی جانشینان وی بوده است، هم اکنون اگر چه هر از چندگاهی تجمعاتی از سوی مردم شکل می گیرد، اما از تجمعات سابق خبری نیست.
اینکه مردم با کناره گیری عبدالله صالح قانع شده و به خانه برگشته اند و یا طراحی های سیاسی غربی- عربی آنها را به خانه کشانده و یا اینکه عدم حضور مردم در خیابان ها مسئله ای موقتی و برخاسته از استراتژی صبر و انتظار است، مسائلی هستند که برای روشن شدن آنها باید صحنه سیاسی یمن از اوایل اسفند ماه سال1390یعنی از دوره قدرت گیری هادی عبدربه منصور به عنوان رئیس جمهور دوره انتقالی این کشور مورد بررسی قرار گیرد.
سیاست و حکومت در یمن از اواخر 2011 تاکنون
عبد ربه هادی منصورِ 64 ساله در سوم اسفند ماه 1390 در انتخاباتی بدون رقیب با 99 درصد آراء به عنوان رئیس جمهور انتخاب شد، وی فارغ التحصیل آکادمی نظامی انگلستان است و پیش از اتحاد یمن شمالی و جنوبی سالها در یمن جنوبی به عنوان مقام نظامی و امنیتی فعالیت کرده است.
عبد ربه هادی منصور به مدت 18 سال معاون و مشاور عبدالله صالح بوده است و مدتی نیز به عنوان وزیر دفاع در دولت یمن فعالیت کرده است.
وی هم اکنون رئیس جمهور موقت یمن است و باید زمینه را برای انتخابات ریاست جمهوری اواخر سال 2013 در این کشور فراهم کند، نخست وزیری یمن نیز بر عهده محمد سالم باسنوه است که در اواسط سال2011 توسط صالح به این سمت انتخاب شد.
از سوی دیگر حزب عمده حکومت یمن یعنی حزب کنگره ملی تحت امر عبدالله صالح و همفکران نزدیک به او مشغول فعالیت در عرصه سیاسی یمن است، علاوه بر این بسیاری از نزدیکان صالح یعنی فرزندان، برادران، داماد ها و دیگر دوستان وی در مراکز حساس نظامی و سیاسی یمن حضور دارند و تقریباً هیچ حزب بزرگ و متنفذی، موضعی چالش برانگیز در مقابل تحولات یمن اتخاذ نکرده است.
با این وجود احزاب و جریان های متعددی که محل تجمع انقلابیون و جوانان تحول خواه یمنی هستند و عموماً بیرون از قدرت و پس از بیداری اسلامی شکل گرفته اند، کماکان در مقابل تک روی های سیاسیون و انحراف در مسیر انقلاب مقاومت می کنند.
هم اکنون برکناری کامل صالح و خانواده وی عمده ترین خواسته احزاب مخالف و مردم یمن است که به عنوان پیش شرط برخی از گروه ها و احزاب یمنی براي حضور در طرح گفتگوی اتحاد ملی که 2ماه دیگر برگزار خواهد شد عنوان شده است.
بازیگران میدان سیاسی یمن
-دولت و هیأت حاکمه:
چینش و ماهیت دولت یمن به گونه ای است که عملاً اجرا کننده طرح و برنامه هایی است که در ریاض یا واشنگتن طراحی می گردد. پس از کناره گیری صالح، ترور مقامات نظامی و عملیات های نظامی از سوی گروه های منتسب به القاعده در یمن شیوع یافته است و فضای یمن به گونه ای در رسانه ها ترسیم می شود که محور تحولات به جای چگونگی سر انجام انقلاب و خواسته های مردمی به سمت اخبار مربوط به زد و خوردهای میان ارتش و القاعده پیش می رود.
-عربستان و آمریکا:
ریاض اساساً به یمن به عنوان حیاط خلوت خود می نگرد، سران وهابی عربستان همواره خواهان یمنی تحت امر و کم قدرت بوده است حتی برای تثبیت وابستگی یمن به خود، طرح حضور آن در شورای همکاری خلیج فارس را در دستور کار قرار داده است، یمنِ قدرتمند معضلات متعددی را برای سعودی به همراه دارد که از مسائل مرزی تا قدرت گیری شیعیان عربستان و اختلافات ایدئولوژیک را به دنبال دارد و همین مسائل موجب می شود که عربستان سعودی حتی اگر به قیمت حضور نظامی در یمن باشد، حاضر به از دست دادن «بهشت شبه جزیره» نیست.
آمریکا نیز پس از خروج اجباری از عراق و افغانستان مایل نیست تمام نیروهای خود را در ناوهای خود و یا در کویت، قطر، بحرین و امارات نگهداری کند. علاوه بر این به بهانه ای نیاز دارد که حضور خود را در منطقه مشروع جلوه دهد، حضور القاعده در یمن و مبارزه با تروریسم این بهانه را فراهم می آورد که بخش عمده ای از نیروهای ارتش آمریکا در یمن حضور یابند، علاوه بر این موقعیت استراتژیک یمن موجب شده است که آمریکا نسبت به آینده حکومت صنعا نگران باشد و از طرق گوناگون به نفوذ در یمن دست بزند. آمریکا به تازگی قراردادی به مبلغ 112میلیون دلار با یمن به امضاء رسانده است که بر اساس آن ایالات متحده موظف به تهیه عدوات سنگین نظامی برای دولت صنعا برای مبارزه با تروریسم و برقرای امنیت شده است.
-القاعده:
بافت قبیله ای یمن همراه با رشد تفکرات وهابی در میان این قبایل توسط وهابیان عربستان سعودی و فقر شدید مردم حاصل از فساد گسترده دولتی باعث شده است که القاعده به راحتی به جذب نیرو از میان قبایل دست بزند.
آمریکا تمایلی به حذف کوتاه مدت القاعده یمن ندارد و مایل است تا رسیدن به وضع مطلوب، نقش بالانس را در یمن بازی کند تا برای حضور گسترده نیروهای نظامی خود در این کشور بهانه ای برای اقناع داخلی و بین المللی داشته باشد.
-احزاب
حزب به معنای واقعی کلمه در یمن وجود ندارد. آنچه تحت عنوان حزب در این کشور مشغول به فعالیت است در واقع جمعیتی کوچک از نخبگان سیاسی است که وجهه مردمی آن بسیار محدود است، احزاب یمنی عمدتاً محافظه کار هستند و با دولت همنوایی دارند و عمده مخالفت آنها با حکومت نه به خاطر تحولات بیداری اسلامی و انحراف و فساد دولت بلکه به خاطر سهم خواهی آنها در قدرت است. د
در این میان جنبش های مذهبی و احزاب کوچکی وجود دارند که متشکل از دانشجویان و جوانان انقلابی می باشند که حاضر به مماشات با دولت نیستند و استمرار اهداف انقلابی را در دستور کار خود دارند.
-مردم
یمن کشوری سنتی است که قبیله، تیره و طایفه در آن نقش پررنگی را ایفا می کند، در اکثر مناطق یمن قبایل بدوی تحت انقیاد قوانین قبیله خود هستند، این کشور حدود 25 میلیون جمعیت دارد اما 3 برابر این میزان یعنی بیش از 70 میلیون قبضه سلاح در اختیار مردم و قبایل است.
بسیاری از تحلیلگران شروع اعتراض در یمن را مساوی با درگیری های مسلحانه سنگین بین ارتش و مردم می دانستند اما با ادامه تعارضات صلح آمیز مشخص شد که مردم دست به سلاح نخواهند برد. حضور زنان در تجمعات اعتراض آمیز یمنی ها با حجاب اسلامی نقطه عطفی در تحولات بیدرای اسلامی به شمار می رود. یمنی ها از ابتدا خواهان سرنگونی رژیم علی عبدالله صالح و استقرار «حکومتی صالح» بودند.
مردم یمن به دلیل عدم سابقه مبارزاتی و تشکل های تشکیلاتی از تجربه کافی برای پیشبرد اهداف انقلاب برخوردار نبودند، لذا در اکثر مواقع از سوی احزاب ِ محافظه کار که اتفاقاً در اعتراضات نیز شرکت داشتند، رهبری می شدند.
هم اکنون مردم و جوانان انقلابی یمن در حال بازسازی پتانسیل های سیاسی و اجتماعی خود و رصد تحولات یمن می باشند و احتمالاً فضای یمن تا 6 ماه آینده به دلیل نزدیکی به زمان انتخابات ریاست جمهوری از حالت سکون خارج خواهد شد.
در صورتی که اصلاحات اقتصادی در راستای فساد زدائی و رفع محرومیت از سوی مقامات جدید یمن اجرا نشود، باید منتظر موج جدیدی از اعتراضات ضد حکومتی باشیم، مسئله ای که گمان نمی رود مورد پسند غرب و رژیم های محافظه کار عربی باشد.
تفاوت حرکت اسلامی در تونس، مصر و لیبی با یمن
برای یافتن پاسخ این سوال که چرا در حالی که انقلاب و تحولات اسلامی در مصر و لیبی و تونس در حال استمرار است اما این مسئله در یمن با سکون نسبی روبرو شده است باید به تاریخ مبارزاتی کشورهای یاد شده نگاهی انداخت.
مصر از دیرباز کانون فرهنگی دنیای اسلام بوده و رهبران قدرتمند فکری، فرهنگی و جهادی از میان ملت مصر بپا خاسته اند و جنبش های گوناگونی از دیر باز تاکنون در این کشور سابقه فعالیت دارد که از جمله می توان به 80 سال سابقه فعالیت اخوان المسلمین اشاره کرد.
در تونس حزب النهضه از چند دهه پیش تا کنون به ساماندهی فکری نیروهای خود اقدام کرده است و لیبی علاوه بر سابقه مبارزاتی ضد استعماری از اپوزیسیون هماهنگ سیاسی- نظامی برخوردار بود که به مدیریت مبارزات ضد قذافی می پرداختند. این در حالی است که در یمن، گروه های مردمی مخالف دولت از انسجام لازم برای فعالیت برخوردار نیستند.
علاوه بر این جمعیت یمن در مقابل مصر، لیبی و تونس بسیار پراکنده هستند و به واسطه زندگی قبیله ای یمنی ها اتحاد و هماهنگی آنها با مشکلات جدی روبرو است.
به نظر می رسد انقلابیون یمنی متوجه این خلاء در صفوف خود شده اند و به احتمال قوی در این برهه به بازسازی نفرات و ساماندهی تشکیلاتی خود برای بازگشت مجدد به میادین صنعا خواهند پرداخت، به همین لحاظ نباید کار یمن را تمام شده بدانیم چرا که یمنی ها به خوبی پی برده اند که رژیم حاکم و نخبگان کنونی در رأس قدرت دنباله روی بی چون و چرای دیکتارتور سابق کشورشان، علی عبدالله صالح هستند و روز به روز نیاز به شروع موج دوم بیداری اسلامی بیشتر احساس می شود.
لینک کپی شد
گزارش خطا
۰
ارسال نظر
*شرایط و مقررات*
خبرگزاری دانشجو نظراتی را که حاوی توهین است منتشر نمی کند.
لطفا از نوشتن نظرات خود به صورت حروف لاتین (فینگیلیش) خودداری نمايید.
توصیه می شود به جای ارسال نظرات مشابه با نظرات منتشر شده، از مثبت یا منفی استفاده فرمایید.
با توجه به آن که امکان موافقت یا مخالفت با محتوای نظرات وجود دارد، معمولا نظراتی که محتوای مشابهی دارند، انتشار نمی یابد.