این روزها بحث فیلمهایی که به مقوله خیانت میپردازند داغ است، اما نکتهای که در این میان مغفول مانده این است که اصل پرداختن به موضوع خیانت و یا هر موضوع دیگری نه تنها عیب نیست بلکه میتواند ...
گروه فرهنگي «خبرگزاري دانشجو»؛ فیلم سینمایی «من همسرش هستم» را می توان به لحاظ محتوایی جزء آثاری دانست که به یک آسیب شناسی اجتماعی در حوزه روابط خانوادگی زوج های جوان امروزی دست زده است.
فیلمی که تلاش می کند موضوع خیانت و شیطنت را در حیطه رفتارها و عادات زناشویی رایج در فضای شهری جامعه شبه مدرن امروزی جامعه ما مورد کنکاش و بررسی قرار دهد.
اینکه این فیلم در مضمون پردازی و شخصیت سازی و آسیب شناسی سینمایی این مقوله فرهنگی- اجتماعی تا چه حد موفق شده بحث مهمی است که با نقد ساختاری فیلم به آن خواهیم رسید اما نکته درخور توجه این است که فیلم «من همسرش هستم» را می توان مرز فیلم های آسیب شناسانه و اباحه گرانه در حیطه مضامین خیانت و وفاداری زناشویی دانست و اینکه سازنده اثر در تلاش است به این مقوله مسری و اپیدمی جوامع پیشرفته و شبه مدرن شهری ما در ایران امروز نگاهی دراماتیک و در عین حال وفادار به واقعیت های اجتماعی بیاندازد.
این روزها بحث فیلم هایی که به مقوله خیانت می پردازند داغ است اما نکته ای که در این میان مغفول مانده این است که اصل پرداختن به موضوع خیانت و یا هر موضوع دیگری نه تنها عیب نیست بلکه می تواند حسن و حتي ضروري هم باشد.
مهم این نیست که یک فیلم به موضوع خیانت یا هر موضوع دیگری پرداخته یا نه؛ بلکه مهم این است که «چگونه» و با چه «هدف» و «پرداخت»ی به این موضع توجه نشان داده است.
آیا در جهت آسیب شناسی و بررسی و تحلیل و تنبه و تذکار مخاطبان به این موضوع توجه کرده یا نه يا اينكه قصد اباحه گری و ترویج و تبلیغ خیانت را در جامعه داشته؟
اینکه به صرف موضوع خیانت در یک فیلم سینمایی آن را مورد حمله قرار دهیم نشان از جهل، غرض و یا حالت خوشبینانه اش، بی توجهی و اشتباه افراد حمله کننده است.
بر عکسش هم همین طور است، صرف اینکه در یک فیلم ادعای ارزشی بودن یا استفاده از نمادهای ارزشی و مقدس مطرح باشد، آن فیلم را در حقیقت امر، ارزشی نمی کند.
چه بسیار فیلم های مدعی ارزشی بودن، که به شدت غیرارزشی و بلکه ضد ارزشی اند!
باید سعی کنیم نگاهمان را به سینما و هنر تا حدی استاندارد و درست و اصولی بار بیاوریم و اینچنین راحت فریب نخوریم و دیگران را هم فریب ندهیم!
اما فیلم «من همسرش هستم» را گذشته از این مقوله تحلیلی و محتوایی که به نظر می رسد جزو آثار آسیب شناسانه این حوزه باشد، می توان از منظر ساختار و بعد تکنیکی و فرمی، به این شکل مورد اشاره قرار داد که ضعف مفرط در فیلمنامه، کار فیلم را ساخته و آن را دچار شکست در فرم کرده و در ادامه، بازی های بد، در کنار انتخاب های بدتر بازیگران اصلی و فرعی، موجب شده تا فیلم اساسا از نفس بیافتد و کارگردان در کنار کمبودها و نقص های دیگرش، اصلا نتواند فیلم را در حوزه فیلمنامه و بازیگری جمع کند حتی اگر بخواهد؛ حتی اگر بتواند!
وقتی شخصیت های اصلی و فرعی- نقش دکتر با بازی بد مصطفی زمانی و نقش همسرش با بازی نیکی کریمی و نیز نقش بچه ها و منشی و...- اصلا از آب در نمی آید و نه باورپذیر است و نه تأثیرگذار، وقتی حرکت ها و قاب بندی های دوربین، حساب نشده و رهاست و هیچ منطق تصویری و زیبایی شناسی بصری در آن لحاظ نشده- از کسی مثل محمود کلاری بعید است- وقتی میزانسن اساسا تکراری و دمده است و هیچ جذابیت و خلاقیت جدیدی در آن حس نمی شود و... نهایتا فیلم اینچنین از دست می رود و غیر قابل دفاع می شود.
اما نکته محتوایی و مضمونی اصلی همان است که اشاره کردیم؛ یعنی فیلم سینمایی «من همسرش هستم» را می توان به لحاظ محتوایی جزو آثاری دانست که به یک آسیب شناسی اجتماعی در حوزه روابط خانوادگی زوج های جوان امروزی دست زده است.
فیلمی که تلاش می کند موضوع خیانت و شیطنت را در حیطه رفتارها و عادات زناشویی رایج در فضای شهری جامعه شبه مدرن امروزی جامعه ما مورد کنکاش و بررسی قراردهد.
حال اینکه چقدر موفق بوده و با مخاطب، ارتباطی آنچنان که باید و شاید برقرار کرده یا نه؛ باید از مردم و مخاطبان پرسید...