همسر داریوش رضایینژاد گفت: شاعران با شعرهایشان به من آرامش دادند تا بتوانم فراق داریوش را تحمل کنم.
به گزارش خبرنگار فرهنگی «خبرگزاری دانشجو» پیرانی همسر رضایینژاد عصر امروز در مراسم اختتامیه جشنواره شعر شهدای جهاد علمی گفت: بسیاری از عزیزانی که اینجا هستند با شعرهایشان به بنده آرامش دادهاند تا بتوانم این فراق را تحمل کنم.
وی با بیان خاطرهای ادامه داد: نزدیک سالگرد شهید رضایینژاد بود که من به دنبال عکس، خاطره و نوشتهای از آن شهید میگشتم و این کار خاطرات شهید رضایینژاد را در ذهنم ورق میزد.
پیرانی با اشاره به اینکه رضایینژاد قرار بود پایان نامهاش را به من تقدیم کند بیان داشت: بعد از شهادت ایشان هارد لبتابش به دلایل امنیتی تعویض شد و فلش و لبتاپ رضایینژاد تنها جایی بود که پایاننامهاش در آنجا ذخیره شده بود.
وی در ادامه افزود: دو هفته قبل از سالگرد شهید رضایینژاد فلشش را پیدا کردم و اولین چیزی که در ذهنم آمد پایاننامه ایشان بود و زمانی که فلش را دیدم صفحه تقدیم و شعر خیام در آن بود.
وی افزود: بنده دانشجوی دانشگاه تهران بودم و در دوره کارشناسی به اقتضاء سن و علاقه شخصیام انجمنهای ادبی دانشگاه تهران را دنبال میکرد و در آنجا با کبری موسوی آشنا شدم.
وی در ادامه با بیان اینکه کبری موسوی برای من داریوش و آرمیتا در برگههای کاهی شعر مینوشت و به من میداد گفت: دو هفته قبل از سالگرد رضایینژاد شعری از کبری موسوی پیدا کردم که انگار این شعر ده سال پیش از زبان من برای داریوش سروده شده بود.
وی در پایان شعر کبری موسوی را خواند:
دستی که نان و نور به من داد میرود من مرده بودم او که من را زاد میرود
این روزها که میگذرد بیصدای او تقویم پارهای است که در باد میرود