گروه فرهنگی «خبرگزاری دانشجو»؛ مهدی حسینی؛ اگر بخواهم در میان فیلمهای جشنوارهی سی و یکم فجر فیلمی را معرفی کنم که در عین آنکه داستان و فیلمنامهی جذاب و گیرایی دارد، مجموعهای از تصاویر ناب و زیبا را همراه با یک موسیقی آرام و دلنشین و با چاشنی طنز به مخاطبان ارایه میکند، تنها به یک گزینه خواهم رسید و آن هم فیلمی نیست جز «خسته نباشید»!
داستان «خسته نباشید» در بیابانهای کرمان میگذرد. زوج جهانگردی که با تور به ایران سفر کردهاند، به دلیل علاقهی زیاد به دیدن کویر مجبور میشوند از تور جدا شده و به همراه دو جوان کرمانی راهی کویر شوند. این سفر ناخواسته باعث میشود که همه به گذشتهی فراموششدهی خود نگاهی دوباره بیاندازند و این بازنگری دریچههای جدیدی را رو به آنها میگشاید.
دربارهی این فیلم اگر بخواهیم صحبت کنیم باید ابتدا به گروه بازیگران آن اشاره کنیم. گروهی که علیرغم آنکه تعداد زیادی از آنان فیلم اولی هستند، اما همگی به درستی و ظرافت از پس ایفای نقششان برمیآیند. «خسته نباشید» با اینکه هیچ ستارهای ندارد، اما همهی بازیگرانش ستارهوار میدرخشند. به جرأت میگویم که اگر در جشنوارهی فجر امکان ارایهی جایزه به گروه بازیگران وجود داشت، قطعاً بازیگران این فیلم جزو کاندیداها و حتی برندهی آن میشدند. البته بازیگرفتن از اینان کار سختی است که محسن قرایی و افشین هاشمی کارگردانان این کار به خوبی توانستهاند آن را انجام دهند.
فیلمبرداری فیلم نیز به شدت عالی است. هر چند انتخاب لوکیشن کویر بسیار به فیلمبردار کمک کرده است، اما قاببندیها واقعاً معرکه است. به خصوص در سکانس پایانی فیلم که بینندگان مبهوت تصویر زیبای «کلوت»ها میشوند. موسیقی فیلم نیز یکی از عواملی است که به شدت در جهت اهداف فیلم بوده و به آن کمک میکند. بهرهگیری از ارکستر سمفونیک در ابتدا و انتهای فیلم از جمله خلاقیتهایی است که به اثر جان دیگری بخشیده است.
فیلمنامه نیز از قوت و انسجام خوبی برخوردار است. به خصوص نوع دیالوگها مشخصاً از نکات مثبت فیلم است. در بخشهایی از فیلم شاهدیم دو نفری که به اجبار در مسیر یک قنات همراه شدهاند، چگونه با هم همکلام میشوند؛ در صورتی که یکی فارسی صحبت میکند و دیگری انگلیسی و هیچ کدام کوچکترین حرفی از حرفهای دیگری متوجه نمیشوند. این بخشها به خوبی نمایانگر این مفهوم است که همدلی به مراتب از همزبانی بهتر و مؤثرتر است، و برای انتقال و بیان احساسات لزوماً نباید دو طرف با یک زبان با هم صحبت کنند. البته ناگفته نماند که روحیهی بذلهگوی ایرانیان نیز در این فیلنامه از یاد نرفته و هر از چند گاهی صحبتهای بازیگران لبخندی ملیح را بر لبان بینندگان مینشاند.
عدهای معتقدند که رضا میرکریمی که نامش به عنوان تهیهکننده در این فیلم آمده، بیش از یک تهیهکننده در آن ایفای نقش کرده است؛ و دلیل خود را نیز تأثیر زیاد فیلم از نمونههایی چون «یه حبه قند» و «خیلی دور، خیلی نزدیک» عنوان میکنند. اما به نظرم نقش کارگردانان مشترک کار بسیار در فیلم پررنگ است، که نمود آن را میتوان به وضوح در بازی بازیگران مشاهده کرد. اگر چه حتی تأثیرپذیری فیلم از نگاه میرکریمی نیز نکتهی منفی برای آن به حساب نمیآید.
خلاصه آنکه واقعاً باید به تمام عوامل «خسته نباشید»، خسته نباشید بگوییم. چرا که تمام سعی خود را برای ساخت فیلمی ایرانی و اسلامی کردهاند و انصافاً موفق هم بودهاند. به نظرم این فیلم میتواند فیلمی مخاطبپسند باشد و با تبلیغات مناسب به هنگام اکران عمومی، توانایی جذب خانوادهها را به سینما خواهد داشت. و نکتهی آخر را نیز در گوشی میگویم و آن اینکه اگر سال آینده سیاست تحریم را در قبال «اسکار» در پیش نگرفتیم، «خسته نباشید» حتی میتواند نمایندهی ایران در این کارزار سینمایی نیز باشد.