به گزارش خبرنگار فرهنگی «خبرگزاری دانشجو» آیت الله مصباح یزدی در همایش جایگاه ولایت و دولت در نظام اسلامی که صبح امروز در دانشگاه تهران برگزار شد در خصوص جایگاه ولایت در نظام اسلامی سخن گفت که متن کامل سخنرانی وی به شرح زیر است:
بااینکه 35 سال از پیروزی انقلاب اسلامی میگذرد اما هنوز سوالاتی در خصوص ولایت فقیه وجود دارد که نه تنها بیگانگان بلکه برای خودیها هم این سوالات روشن نیست.
یکی از سوالاتی که معمولا در ذهن جوانان وجود دارد که ولایت فقیه چه صیغهای است؟ ما در همه دنیا حکومتهای داریم که به نحوی دمکراسی محسوب میشوند و مردم باید خودشان آنها را تعیین کنند مثلا در کشور انگلستان، دانمارک در اینها بهصورت اسمی حکومت دمکراتی دارند. مردم در انتخابات شرکت میکنند منصبهای دولتی نیز در چند مرحله تعیین میشوند.
یک موقعی هم ما دو تا انتخابات داشتیم که یکی ریاست جمهوری و دیگری نخستوزیری بود که بعدها به دلیل مشکلاتی که در پست نخستوزیری ایجاد شد انتخابات آن در قانون اساسی حذف شد.
اینکه مقام شخص اول اجرایی چه کسی باید باشد و چگونه این مقام در مقام رهبری تجلی پیدا میکند به مسائلی برمیگردد که در قانون اساسی داریم. آیا این نقش نقشی است که یک مقام تشریفاتی و یا سنبلی است برای وحدت جامعه آیا مسئله همین است؟ کسانی که اطاعت از امام کردند در دوران ولایت فقیه جا دارد در این زمینه بیشتر بحث شود که خود امام خمینی این موضوع را مطرح کردند و احساس میشود هنوز این بحث اشباع نشده و همه جوانب آن در جامعه روشن نشده است.
اینکه رهبری چه رابطهای با قوه مجریه دارد قانون اساسی چه رابطهای بین این دو را تعریف میکند مباحث فقهی ما چه رابطهای برای این دو تشریح میکند مختلف است.
بعضی اینگونه فکر میکنند که اسلام نظر خاصی در حکومت ندارد و فقط احکامی دارد که باید اجرا شود حکومت را نمیتوان به اسلام نسبت داد و خود اسلام سیستم حکومتی را تعریف نکرده است در بین برخی از خواص هم چنین گرایشی وجود دارد که آیا از نظر اسلام حکومتی داریم رابطه دولت با ولایت فقیه در اسلام چیست.
در اوایل انقلاب، برخی از شخصیتهای مهم که حق صحبت در تریبونهای عمومی را داشتند عنوان میکردند که اسلام سیستم اقتصادی ندارد اما یک نظام اقتصادی که کشور ما با آن اداره شود در اسلام تعریف نشده این نظر افرادی بود که الان هم بعضی از آنها مسئولیت در کشور دارند و این نظر را همچنان مطرح میکنند و عمدتا محور آنها این بود که اقتصاد در کارهای کلان است که باید توسط دولت تعریف شود.
این نشان میدهد آنچنان که میبایست مبانی فکری نظام درست برای همه جا نیفتاده است و خیلی از این مسائل تبیین نشدهاند اولا اسلام نظام حکومتی دارد دوم اینکه این نظام حکومتی اساس آن در شریعت تبیین شده و حکم قانونی آن از طرف خدا به پیامبر نازل شده و از طریق ائمه تبیین شده است بنابراین این نظام حکومتی یک نظام دگم و یک مرحلهای نیست بلکه اسلام یک نظام اصلی برای حکومت پیشنهاد میکند و سعی میکند آن اجرایی شود این مدل ایدهآل خداوند است که هرگز تحقق نیافته چون انسان زیربار این مدل نخواهد رفت اما خداوند مدل دوم را نیز ترسیم کرده که جامعه اسلامی به بنبست نرسد اما اصل این است که مدل حکومتی اسلام یک مدل واحد دگم در زمانها و مکانها نیست و قابل انعطاف است به این معنی که مدلها تغییر میکند مدل اصلی حکومت هرمی است که در رأس آن معصوم قرار میگیرد.
خدا منت گذاشته بر انسانها و چند نفر را آفریده که آنقدر پاک هستند و نه بر فهم اشتباه می کنند و نه در عمل که در فرهنگ ما به آنان معصوم گفته میشود از زمان پیامبر شیعهها معتقدند که ما 14 معصوم داریم که در رأس حکومت شخص معصوم است و چون خدا میدانست که تعدادی معصوم هستند که میتوانند در رأس حکومت قرار بگیرند و در فهم و عمل اشتباه ندارند حکومت اسلامی را به پیامبر اسلام وحی کرد و به او فرمود اگر یک کلمه به وحی اضافه و یا کم کنی به اشد مجازات خواهی رسید آنچه که بر تو وحی میشود باید عینا آن را اجرا کنی مانند وقتی که میگویی مسلمانان باید نماز بخوانند و در نماز سجده کنند.
این شخص معصوم قانونگذار نیست قانون را از خدا دریافت و به مردم ابلاغ میکند خداوند فهمی داده به آنها که بتوانند قانون الهی را تبیین و تفسیر کنند ما دو منبع برای شناخت احکام خدا پیدا میکنیم کلام خدا و قرآن و کلام پیغمبر که تفیسر قرآن کریم است. این اولین مقامی است که خداوند به معصومین میدهد اما آیا با بیان قانون مشکل جامعه حل میشود؟ تاریخ اثبات کرده تجربههای مکرر انسانی از همان اوایل خلقت انسان که چهار نفر بر روی زمین زندگی میکردند همواره جنایات بر روی زمین اتفاق میافتاد.
با دانستن حلال و حرام مسائل جامعه حل نمی شود بلکه قدرت اجرایی میخواهد تا کسانی که خلاف میکنند آنها را به اشد مجازات برسانند به همین سبب مرحله دوم به معصومین واگذار میشود اما این سوال پیش میآید که آیا معصومین میتوانند در کل مملکت اسلامی مجری قانون باشند یا آیا پیغمبر میتوانست در تمام سرزمینهای اسلامی خودش قوانین را اجرا کند ازاینجاست که باید مجری احکام از معصوم به شبه معصوم تنزل پیداکند شبه معصوم کسی است که از نظر تقوی و خویشتنداری شبیه معصومین باشد این تئوری اسلام است که اجرای احکام در درجه اول به پیامبر، معصومین و بعد کسانی که معصومین آنان را انتخاب میکنند.
اینجا مسئله ملت و دولت مطرح نیست قانونگذار خداست و این نظام قانونی خداوند هیچ گاه به طور کامل اجرا نشده هنوز پیکر پیغمبر اکرم دفن نشده بود که مردم به دنبال مدل دیگری بودند که جانشین پیغمبر را خودشان تعیین کنند.
به همین دلیل خداوند برای پیغمبر و ائمه مدل دیگری را پیشبینی کرد وقایعی به وقوع پیوست و مردم دیدند که انسانهای هیچ وقت زیر بار مدل اصلی خداوند نمیروند و در مدل دوم کسانی که به معصوم دسترسی ندارند باید به دست پرورده معصومین مراجعه کنند کسانی که علمشان را از معصوم گرفته تقوی و کارآیی آنها شبیه معصوم است طبعا در چنین جامعهای مردم زیر بار اطاعت نماینده نخواهند رفت و دست کم مردم دو گروه میشوند یک عده تبعیت میکنند و یک عده تبعیت نمیکنند اما بهترین اصل این است که از شبه معصوم تبعیت کنیم.
همین دو گروه شدن مردم است که یک حکومت درون جامعه به وجود میآید و آن ارتباط بین امام معصوم و طرفدارانش است که به دور از چشمهای حکومت ایحاد شد اینجا تقیه مطرح میشود که برای حفظ جامعه اسلامی طوری رفتار کنیم که مزاحمت برای شما ایجاد نشود تا بتوانید احکام اسلامی را رعایت کنید اما در ظاهر در مقابل ارتباط را با حکومت حفظ کنید و آنجا که تضادی با حکومت در اجرای احکام دارید تقیه کنید مخصوصا مواقعی که با حکومت رسمی و غیررسمی مواجه میشوید اما در مقابل دشمنان خارجی باید در یک صف باشیم اینجاست که امام صادق (ع) می فرمایند با برادارن اهل تسنن خود در نماز جماعت شرکت کنید و شرکت در نماز جماعت اهل تسنن به مثابه ایستادن شما در کعبه پشت پیغمبر است چون مبنای وحدت است.
روزی منصور دوانقی خدمت امام صادق (ع) آمد و گفت: آیا شما این روز را عید میدانید و امام صادق (ع) فرمودند هر چه که شما بگوید اگر شما میگوید عید است ما عید میدانیم و اگر نیست که هیچ آنقدر حریم حفظ میکردند که بتوانند جوهر شیعه را تقویت کنند اگر نبود آن رفتارها امروز اسمی از تشییع در عالم نبود.
وقتی حضرت علی (ع) مالکاشتر را به عنوان حاکم مصر تعیین میکند اطاعت از او واجب بود شما وقتی مرجعتقلیدی را انتخاب میکنید مسلما مرجع تقلید اشتباه میکند چون او معصوم نیست نباید به خاطر اشتباهاتی که امکان دارد ایجاد شود رساله را دور بیندازید چرا خداوند این قصور را میپذیرد چون آنجا که صحیح عمل کردهایم ثواب آن را خواهیم برد بنابراین وظیفه ما اطاعت است عین این همین مسئله در رابطه با حکومت است.
راهی از این بهتر وجود ندارد وقتی دسترسی به معصومین نداریم بهترین راه اطاعت از کسانی است که شبیه معصوم هستند وگرنه به دام شیطان خواهیم افتاد این افراد باید تقوی داشته باشند تقوی در حد معصومین البته مثل علی (ع) پیدا نخواهد شد اما شبیه آن پیدا میشود.
خدا را شکر که در زمان ما خداوند دو نفر را به ما عنایت کرد که میتوانند شبیه علی (ع) باشند در زمان شاه من یادم هست عزاداری کردن برای امام حسین مشکل بود و در خانه خودمان عزاداریهایمان را در زیرزمین برگزار میکردیم که صدا حتی به حیاط خانه نمیرسید همین مسائل باعث شد که احکام اسلامی تا حدودی حفظ شود و بهترین راه این است که بتوانیم مصالح مسلمین را حفظ کنیم.
به برکت خون شهدا مدل دوم که شبیه به معصومین از آنها میتوانیم اطاعت کنیم در جامعه ما خداوند عنایت کرده در واقع ولی فقیه باید در شناخت اسلام تقوی و مدیریت شبیه امام معصوم باشد.
رهبری را امام خمینی تعیین کردند و هر کس دیگری ادعای حکومت کند ادعا غاصبانه است حکومت حق خداست و هیچ کس بدون اذن خدا حق ندارد ادعای حکومت کند این حق از طرف خدا به امام معصوم داده شده و امام معصوم آن را به کسی واگذار میکند که این شرایط را داشته باشد پس تنها شکلی که میتواند به نظام حکومتی ما وجه شرعی بدهد ولایت فقیه است و مشروعیت کل نظام به اجازه منصوب از طرف امام بستگی دارد.
امام خمینی در تنفیذ ریاست جمهوری به رئیس جمهور وقت میگفتند به حکمی که از خدا دارم شما را به ریاست جمهوری نصب میکنم ریاست جمهوری اگر از طرف ولی فقیه در کشور ما نباشد طاغوت است و اطاعت از او حرام است فقط خداست که این حق را به امام معصوم داده و امام معصوم هم به کسی که بیشتر شبیه معصوم است میدهد برای اینکه بهتر بتواند احکام اسلامی را اجرا کند پس مشروعیت هر گونه فعالیت حکومتی منوط به اذن ولایت فقیه است مشروعیت کل نظام به ولایت فقیه است و مشروعیت او از طرف امام و مشروعیت امام از طرف خدا.