کد خبر:۲۴۸۰۳۷
دو مداد، یک پاک کن، چهارسال سرنوشت-3

سال‌ها تلاش برای رسیدن به یک آرزوی کنکوری!

زودتر از بقیه داوطلب‌ها آمده بود و پراید مشکی‌اش را همان نزدیکی‌ها پارک کرده بود و نشسته بود تویش تا در را باز کنند...

گروه علمی «خبرگزاری دانشجو»؛ اگر کیسه ی مداد و پاک کن و تراش را روی داشبورد ماشینش نمی دیدم و پرینت کارت آزمون را با سنجاق وصل نکرده بود به پیرهنش، باور نمی کردم یکی از داوطلبان باشد.


سن و سالش بالا بود. می خورد چهل و چندسالی از خدا گرفته باشد. زودتر از بقیه داوطلب ها آمده بود و پراید مشکی اش را همان نزدیکی ها پارک کرده بود و نشسته بود تویش تا در را باز کنند. آرام و بی خیال، یک روزنامه دستش گرفته بود و ورق می زد.


وقتی در را باز کردند، با آرامش خاص خودش از ماشین پیاده شد و آمد سمت ورودی. از در که خواست برود تو، با یکی از دو سه نگهبان دانشگاه سلام علیک گرمی کرد. نگهبان گفت: «باز هم اینجا افتادی که آقای سعیدی؟!»

 

مرد با تکان دادن سر و گفتن چند کلمه تایید کرد. نگهبان که از دیدن یک آشنا به وجد آمده بود گفت: «چه حوصله ای داری آقا! هنوز هم می خوای داروساز بشی؟!»


آقای سعیدی باز هم تایید کرد و در حالی که می خندید گفت:«پسرم هم سال دیگه کنکوریه، با هم میایم!» و رفت داخل.
 

ارسال نظر
captcha
*شرایط و مقررات*
خبرگزاری دانشجو نظراتی را که حاوی توهین است منتشر نمی کند.
لطفا از نوشتن نظرات خود به صورت حروف لاتین (فینگیلیش) خودداری نمايید.
توصیه می شود به جای ارسال نظرات مشابه با نظرات منتشر شده، از مثبت یا منفی استفاده فرمایید.
با توجه به آن که امکان موافقت یا مخالفت با محتوای نظرات وجود دارد، معمولا نظراتی که محتوای مشابهی دارند، انتشار نمی یابد.
نظرات شما
بدون نام
-
۰۷ تير ۱۳۹۲ - ۱۴:۱۴
بنده خدا
3
0
پربازدیدترین آخرین اخبار