گروه فرهنگی «خبرگزاری دانشجو»؛ برنامه طنز خنده بازار دو سال و نیمی هست که از شبکه سوم سیما و در مناسبتهایی مانند عید نوروز، ماه رمضان و دهه فجر روی آنتن میرود. برنامهای که سالها پس از دِمُده شدن طنزهای آیتمی سراغ این نوع طنز رفت و در ابتدای کار، موفق هم بود.
دست به عصا شدن برای ادامه حیات
در سری اول خنده بازار، آیتمهای متفاوتی را میشد مشاهده کرد که برخی از آنها به نقد اجتماعی و نقد عملکرد مسئولان میپرداخت و در این راه موفق هم بود؛ آیتمی مانند «مدیر، مدیره» که به نقد عملکرد مدیران و افراد چاپلوس اطراف آنها میپرداخت از این دست بود.
این نقدها عموماً نقدهای تند و تیزی بودند و از همان ابتدا انتظار میرفت که طولی نکشد تا از شدت آنها کاسته و تندی آنها گرفته شود که این اتفاق نیز افتاد و خنده بازار مجبور شد برای ادامه حیات خود کمتر این شکل از نقد را دنبال کند و یا این که دست به عصاتر راه برود تا خاطر مدیران را آزرده نکند!
آیتمهای دیگری که اتفاقاً یکی از دلایل موفقیت خنده بازار هم به شمار میآمد، آیتمهای شوخی با برنامههای تلویزیون بود که به نقد برنامههای تلویزیون در قالب شوخی میپرداخت؛ آیتمهایی مانند شوخی با برنامه نود و عادل فردوسیپور و شوخی با برنامههای هفت، صندلی داغ، پارک ملت و ... در این دستهبندی قرار میگیرند و خنده بازار توانست با این آیتمها سوزنی به سازمان متبوع خود، صداوسیما بزند.
تمسخر افراد به جای نقد آنها
در همین آیتمها و همچنین آیتمهای دیگر، خنده بازار پا را از نقد فراتر گذاشت و بی توجه به اصول بدیهی و ساده مثل رعایت ادب و احترام و نقد منصفانه، به تمسخر افراد مشهور در حیطههای مختلف ورزشی، سینمایی، موسیقی و ... پرداخت و ویژگیهای شخصی و ذاتی افراد مثل نوع سخن گفتن، راه رفتن و نشستن آنها که دست خود انسان و قابل تغییر نیست را به باد تمسخر و استهزا گرفت و به جای این که به نقد عملکرد این افراد بپردازد، دست بر روی نقاط ضعف ظاهری چهره و فیزیک آنها گذاشت.
این عملکرد خنده بازار انتقادات زیادی را در پی داشت و جدا از افرادی که به تصویر خود در این برنامه خندیدند و اجازه شوخی با خود را به عوامل خنده بازار دادند، عدهای نیز به این عملکرد انتقادات تند و تیزی داشتند که میتوان از آن میان به علی دایی، محمد مایلی کهن و رضا صادقی اشاره کرد. در پی همین اعتراضها هم بود که دلخوری بین علی دایی و سامان گوران که نقش او را ایفا میکرد، بالا گرفت و در نهایت گوران مجبور به عذرخواهی از دایی شد.
تبلیغ برنامههای ماهوارهای به بهانه نقد آنها
بعد از این اتفاقات سری اول برنامه بود که در سری دوم و پس از آن، آیتمهای دیگری به خنده بازار اضافه شد که به شوخی با برنامههای ماهوارهای اختصاص داشت. گویا عوامل دستاندرکار خنده بازار ترجیح دادند سری را که درد نمیکند دستمال نبندند و به سراغ شوخی با برنامههای ماهوارهای بروند که در این صورت هر کاری هم انجام دهند کسی اعتراضی نمیکند و در صورت اعتراض هم چندان اهمیتی ندارد؛ زیرا نه تنها جایگاه آنها را نزد مدیران صداوسیما تضعیف نمیکند، بلکه بهبود میبخشد.
یکی دیگر از دلایل رو آوردن به شوخی با برنامههای ماهوارهای نقد این برنامهها عنوان شد؛ اما گویا صداوسیما فراموش کرده که استفاده از شبکههای ماهوارهای در ایران غیر قانونی است. حال، صداوسیما که خود از منتقدان جدی این شبکهها به شمار میرود تصمیم گرفته این برنامهها را نقد کند تا هم سخیف بودن این برنامهها را به مردم گوشزد کند و احتمالاً آنها را از تماشای این برنامهها منصرف کند و هم این که ناخواسته باعث ارتقای سطح کیفی این برنامهها از طریق نقد شود!!
صداوسیما با پخش این آیتمها صراحتاً پذیرفته که شمار زیادی از خانوادههای ایرانی برنامههای ماهواره را دنبال میکنند و همچنین به صورت غیر مستقیم اذعان دارد که در رقابت با این شبکهها بسیار عقب است و حرف چندانی برای گفتن ندارد و به همین دلیل در تلاشی مذبوحانه سعی میکند از طریق شوخی با این برنامهها و اغراق در به تصویر کشیدن آنها وارد رقابت تازهای با شبکههای ماهوارهای شود. غافل از این که با این کار تلویزیون جمهوری اسلامی ایران را به مکانی برای تبلیغ مفت و مجانی و بی دردسر برنامههای ماهوارهای تبدیل کرده است؛ به طوری که هر کس این برنامهها را هم ندیده باشد با دیدن خنده بازار کنجکاو میشود تا آنها را پیگیری کند.
به رسمیت نشناختن کسانی که ماهواره نمیبینند
از طرف دیگر، صداوسیما باید توجه داشته باشد که هر چند با دیدی واقعبینانه، تعداد زیادی از مردم ایران مشتری شبکههای ماهوارهای هستند، اما هنوز هم عده نه چندان کمی هستند که ماهواره نمیبینند و به ماهواره دسترسی ندارند و فقط تلویزیون ایران را تماشا میکنند و این کار صداوسیما به رسمیت نشناختن آنهاست. دلیل این ادعا هم ساده است؛ زیرا انسان به چیزی میخندند که برای او آشناست و با آن شوخی شده است.
در واقع، وقتی واقعیتی آشنا وارونه میشود یا از زاویه دید دیگری روایت میشود و در مورد آن اغراق صورت میگیرد باعث خنده میشود، اما شوخی با موقعیتی که برای افراد آشنا نیست چیزی جز سردرگمی و بی تفاوتی برای مخاطب باقی نمیگذارد. این مسئله در سری اخیر خنده بازار که در حال پخش است اوج گرفته و هر شب حداقل یک سوم آیتمهای خنده بازار به شوخی با برنامههای ماهوارهای مثل بفرمایید شام، حریم سلطان، نوبت شما و همچنین برنامههای فالگیری و تحلیلهای سیاسی ماهوارهای میپردازد.
فقدان برنامههای طنز رقیب و یکهتازی خنده بازار
جدا از موارد فوق، در سریهای اول خنده بازار، این برنامه ایدهای نسبتاً نو و جالب بود که جای طنزهای خسته کننده نود شبی را گرفت. در چند سری اول، آیتمها متفاوت و جالب بودند و جدا از چند آیتم محبوب مثل نود و هفت که در این چند سری تکرار شده، آیتمهای جدیدی اضافه و قدیمیها حذف میشدند، اما در دو سری آخر اکثر آیتمها تکراری هستند و هیچ نوآوری و خلاقیتی در آنها دیده نمیشود.
خنده بازار حالا به ورطه تکرار افتاده و نباید مطمئن باشد که با ادامه همین مسیر میتواند بیننده را پای تلویزیون نگه دارد. در واقع، همین تعداد مخاطبی که الان خنده بازار دارد به دلیل فقدان برنامههای طنز در تلویزیون است و خنده بازار این روزها نان فقدان کمدیهای شاخصی مثل کمدیهای دهه 80 مهران مدیری و رضا عطاران را میخورد.
در پایان بهتر است به این نکته هم اشاره داشته باشم که وقتی بستر لازم برای نقد صحیح اجتماعی توسط مسئولان فراهم نشود و حتی جلوی این کار گرفته شود و دست هنرمندان در این عرصه باز نباشد و از سوی دیگر، هنرمندان هم نقد را با تمسخر و ابتذال اشتباه بگیرند و به تفاوت ظریف این دو توجه نداشته باشند، برنامهای مثل خنده بازار و برنامههای طنز دیگر به نتیجهای میرسند که امروز خنده بازار رسیده و از محتوای طنز واقعی تهی شده و روز به روز بیشتر به سمت لودگی پیش میرود.