به گزارش گروه فرهنگی «خبرگزاری دانشجو»، نویسنده سریال «دودکش» زنده کردن امید در دل مخاطب و تصویرکردن زندگی واقعی را یکی از دلایل نگارش متن این مجموعه دانست. برزو نیکنژاد به عنوان اولین تجربه نوشتن سریال، سراغ «دودکش» رفت. دودکشی که بتواند پلشتیها و مشکلات را از خانه بیرون ببرد و مردم را برای شاد بودن به داشتههایشان ارجاع دهد.
نیکنژاد درباره این تجربه گفت: در ابتدا بگویم که رقابت با دیگر مجموعههای رمضانی برای من مهم نبود. دوستانی که دو سریال «مادرانه» و «خروس» را ساختهاند از دوستان من هستند و رفاقت بین ماست بنابراین حس رقابت در من وجود نداشت.
وی افزود: این روزها در فضای مجازی شاهد مقایسه سریالهای ماه رمضانی هستم. اساسا مقایسه اشتباه است. مخصوصا مقایسه دو سریالی که همژانر نیستند. زمانی مقایسه مجموعهها مفید است که مثلا چند مجموعه طنز برای ایام نوروز ساخته شود و ببینیم کدامیک در رعایت اصول طنز موفقتر و جذابتر عمل کردهاند.
وی گفت: شیطنت برخی رسانهها باعث ایجاد فضای مقایسه و رقابت و اینکه کدام بهتر است شده. مطمئنا مردم دارند سریالها را میبینند. هر سریالی مخاطب خود را دارد. در بازخوردهایی که تاکنون از سریال «دودکش» دیدهام متوجه شدم که مردم دارند این سریال را میبینند و قطعا تعارفی با من ندارند و دروغ هم نمیگویند که سریال جذبشان کرده است. همه مجموعههای ماه رمضان برای اینکه بتوانند مجموعهای بسازند که در جذب مردم موفق باشد تلاش کردهاند و زحمت همه دیده میشود.
نیکنژاد ادامه داد: «دودکش» را اساسا مبتنی بر واقعیت نوشتم. البته در تولید اثر نمایشی تخیل هم دخالت دارد ولی تلاش من بر این بود حرفم واقعی و آشنا باشد. دوست داشتم قصه «دودکش» امید را در دل مردم زنده کند. همانطور که از نام سریال پیداست برای هر زندگی یک دودکش لازم است تا اضافات را به بیرون ببرد.
این نویسنده اضافه کرد: همانطور که برای هر بخاری که زمستان را برای ما دلنشین میکند دودکش لازم است و اگر دودکش نباشد بخاری به تدریج جان آدم را میگیرد در هر زندگی یک دودکش مثالی لازم است تا نواقص، غصهها و نداشتنها را از زندگی دور کند و نفس تازه به خانه ببخشد.
نویسنده «پیتزا مخلوط» گفت: دوست داشتم بگویم اینقدر به نداشتههایمان فکر نکنیم، داشتههایمان و دور هم بدونمان را غنیمت بشماریم. از ابتدا قصدم این بود که حرفم را با لحن شوخی و طنز بزنم. کمدی رسالت عجیبی دارد. کمدی حرفش دقیقا مثل آرایشگری است. آرایشگر فقط کمی از اضافههای مو را میچیند و تو فکر میکنی خیلی زیبا شدهای. در حالی که همان آدم هستی. اگر یک دودکش داشته باشیم که مشکلاتمان را با خود ببرد همه چیز خوب و شیرین است. من در نوشتن به بستر زندگی علاقمندم و خود تلویزیون، هوشنگ مردای کرمانی و «قصه های مجید» این شیوه را به من یاد داد.
نیکنژاد گفت: «دودکش» سریالی است که وقتی به پایان برسد مخاطب یک بار از ابتدا تا انتها آن را مرور میکند و متوجه چیزهایی در آن میشود که برایش ارزشمند است. نظر همه مخاطبان برای من محترم است و اگر کاستی وجود دارد آن را میپذیرم. نویسنده قرار نیست بنویسد بعد بنشیدند به توضیح دادن. همه حرفهایش را در فیلمنامه زده و توضیح دادن کار اضافی است. کمی برای قضاوت این سریال زود است و باید جلوتر رفت.
نیکنژاد درباره اینکه آیا نوشتن برای تلویزیون را ادامه خواهد داد افزود: دغدغه نوشتن از کودکی با من بوده اما آیا اینکه باز هم سریال خواهم نوشت خیلی بستگی به خود تلویزیون دارد. باید ببینیم تلویزیون به من سفارش میدهد و اساسا به قلم من علاقه دارد یا خیر. ما به تلویزیون میگوییم جعبه جادو نه به سینما. به این مدیوم بشدت علاقمندم. امیدوارم دوباره این اتفاق بیفتد.
وی خاطرنشان کرد: این روزها در کنار محمدحسین لطیفی پای میز مونتاژ هستم. تصویربرداری سریال چهار روز قبل از ماه رمضان تمام شد و تاکنون مونتاژ آن ادامه دارد. خیلی خسته شدیم ولی با بازخوردهای مثبتی که دیدهایم خستگی از تنمان در رفت است .
دلايل حرفم اينه که:
فيروز ديپلم ردي = نقي ديپلم ردي.
بهروز=ارسطو.
عاليه=گلي يا شعله.
موي کم و فر فيروز=موي کم و فر نقي.
گره گشايي در عروسي و دچار مشکل شدن خانواده فيروز=گره گشايي در عروسي و دچار مشکل شدن خانواده نقي.
و..........حالا طول ميکشه همه رو بگم ولي لطف کرديد بجاي کاميون وانت گذاشتيد وبجاي دوتا دختربچه دوقلو يه پسر و يه دختر تقريباً همسن!!! که فرقي با دوقلو نداشت انتخاب کرديد.
خسته نباشيد ولي نتونستيد مثل پايتخت سکه از آب در بيايد...
اگر هم منظورتون از رقابت با سريال مادرانه بود خيلي لغز خونديد
بگو خب...