گروه علمی «خبرگزاری دانشجو» - زهرا محسنی فرد؛ فاطمه محمدی، نفر اول کنکور هنر در گفت و گویی متفاوت و صمیمی با این خبرگزاری در خصوص نگاهش به هنر در ایران و مسیر موفقیتش در کنکور هنر گفت؛ او از نگاهش نسبت به ذاتی یا اکتسابی بودن هنر تا درصدهایش در کنکور و حال و هوایش در آن روز را برایمان تعریف کرد.
«خبرگزاری دانشجو» - چه شد که به سراغ هنر آمدید؟ یک اتفاق بود یا یک پروسه؟
محمدی: من حتی دو هفته ای در کلاس پیش ریاضی شرکت کردم، اما وقتی دیدم بعد از کنکور ریاضی با یکسری رشته روبرو می شوم که به آن چه دلم می خواهد، نمی رسم، تصمیم گرفتم که به رشته هنر وارد شوم؛ چون فکر کردم با رفتن به هنر موفق تر خواهم بود.
«خبرگزاری دانشجو» - به نظر شما چقدر هنر مقوله آکادمیکی است و اینکه آیا کنکور هنر وسیله خوبی برای سنجیدن استعداد یک نخبه هنری است؟
محمدی: الان هنر در دو شاخه بررسی می شود؛ یکی تئوری و دیگری عملی؛ بخش تئوری هنر بی ارتباط با کنکور نیست؛ مثل تاریخ هنر و خلاقیت تصویری، ولی خب کلاً برای یک هنرمند خوب شدن، لازم نیست که حتماً در کنکور موفق باشی؛ خیلی ها بودند که اصلاً در کنکور موفق نبودند و الان هنرمند خیلی خوبی هستند، ولی کنکور بی ربط نیست؛ چون برای این که هنرمند خوبی باشی باید تاریخ هنر بلد باشی؛ با کنکور هنر یکسری از چیزهای لازم را یاد می گیری که البته مقداری از آن هم به خود آدم و میزان تلاش او ربط دارد.
«خبرگزاری دانشجو» - نظریه های مختلفی در خصوص عشق به هنر وجود دارد؛ عده ای معتقدند عشق به هنر در خون آدم هاست و یک نبوغ ذاتی است و برخی نیز معتقدند عشق به هنر حاصل یک اتفاق است، در این میان برخی دیگر اعتقاد دارند هنر عرصه وارثان است؛ به نظر شما عشق به هنر چگونه رخ می دهد؟
محمدی: اولش صد درصد ذاتی است؛ برای هنرمند نامبر وان (Number one ) شدن حتماً باید نبوغ هنری داشت، البته آدم هایی هستند که این نبوغ را دارند، ولی تلاش نمی کنند؛ این در حالی است که برای هنرمند نامبر وان شدن باید تلاش کرد. یک نقاش باید چندین بار نقاشی کند، چندین بوم خراب کند تا نقاش شود، اما به نظر من مرحله جذب شدن به هنر، ذاتی است.
«خبرگزاری دانشجو» - پس یعنی خانواده، طبقه اجتماعی و دیگر عوامل در جذب شدن به هنر خیلی مؤثر نیستند؟
محمدی: الان در جامعه شرایط به شکلی هست که افراد می توانند با هنر مواجه شوند و استعداد خود را پیدا کنند و مثل قدیم نیست.
«خبرگزاری دانشجو» - آدم ها و حتی ملت ها در مورد این که ناب ترین هنر چیست، اتفاق نظر ندارند؟ آلمان ها موسیقی را بهترین می دانند و در دوره مالرو در فرانسه، تئاتر بهترین هنر بود، اما شما ناب ترین هنر را چه می دانید؟
محمدی: من می گویم ناب ترین هنر موسیقی است، ولی هر کدام از هنرها با شکلی با احساس آدم در ارتباطند.
«خبرگزاری دانشجو» - چرا موسیقی؟
محمدی: چون موسیقی صداست، صدا چیز دیدنی نیست و عنصر تخیل در آن بسیار قوی است.
«خبرگزاری دانشجو» - یکی از موضوعاتی که همیشه برای من جالب بوده، این است که معنای هنر در ادبیات وزین فارسی و حتی در نگاه فلسفه اسلامی، متفاوت با هنر در معنای فعلی و هنر در سنت کلاسیک یونان و اروپاست؛ علاوه بر این ما مصداق هایی برای هنر اسلامی داشتیم و داریم مثل خطاطی، کاشی کاری و ... نظر شما در خصوص هنر ایرانی- اسلامی چیست؟
محمدی: حق با شماست، مثلاً در عصر سعدی هنر به معنای ادب بوده است، ولی به نظر من هنر اسلامی- ایرانی خیلی مهم است. وقتی اسلام وارد ایران شد - من به معماری اسلامی اشاره می کنم که واقعاً خیلی شاهکار است - با هنر ایران مخلوط شد و هنر اسلامی- ایرانی را پدید آورد؛ برای مثال نگارگری یک هنر اسلامی و واقعاً شاهکار است، در حالی که خود ایرانی ها قدر آن را نمی دانند، ولی هنرشناسان غربی چون شیلا کم بای کتاب های زیادی در خصوص نگارگری ایرانی نوشته اند، اما خودمان خیلی به این هنر توجه نمی کنیم.
«خبرگزاری دانشجو» - وقتی می گویند هنرمند، اولین تصویری که به ذهن شما می آید چه شخصی است؟
محمدی: چند شخصیت، سالوا دوردالی، جاکومتی
«خبرگزاری دانشجو» - در ایران چطور؟ مثلاً در خصوص موسیقی که آن را هنر ناب می دانید.
محمدی: من به معاصران اشاره می کنم؛ علیرضا قربانی، سالار عقیلی و ...
«خبرگزاری دانشجو» - برخی صاحب نظران جامعه شناسی هنر معتقدند در ایران رابطه مستقیمی بین دانستن هنر و فرهنگ بالا وجود ندارد؛ یعنی برای اینکه خانواده ای توسط خود و دیگران بافرهنگ تلقی شود، داشتن ارتباط با هنر ضروری نیست؛ برخی از این گزاره نتیجه گیری می کنند که هنر جایگاه ویژه ای در خانواده ایرانی و جامعه ایرانی ندارد. نظر شما چیست؟
محمدی: من یک چیز بگویم؛ هنری که الان در ایران هست و مردم جامعه می شناسند، یک چیز غربی است و از زمان رضا شاه هم این گونه شده است. در زمان قاجار یک هنر تلفیقی شرقی و غربی وجود داشته است که مردم خیلی با آن ارتباط برقرار می کردند، اما این هنر که از غرب وارد شده است چون فرهنگ غرب با شرق متفاوت است، جای خودش را در جامعه ما پیدا نکرده است.
شاید اگر هنر چینی وارد می شد مثل همان عصر سلجوقی خیلی قشنگ تر با هنر ایرانی تلفیق می گشت و چون شرقی بود بهتر می توانست با هنر ایرانی تلفیق شود، ولی الان هنر غربی بسان هجمه ای بزرگ در حال نابودی هنر ایرانی و شرقی است، بنابراین کار ما باید تلفیق هنر باشد.
«خبرگزاری دانشجو» - مثالی از تلفیق هنر غربی و ایرانی به صورت موفقش در ذهن دارید؟
محمدی: بله. همین پیکرنگاری درباری که در کاخ ها انجام می شده است. در این روش، چهره اشخاص را به صورت دو بعدی می کشیدند - که این دو بعدی بودن خصلت نقاشی ایرانی است - به طوری که پشت سرش تصویری بود که با هنر پرسپکتیو که یک متد غربی است، کشیده می شد؛ این دو خیلی قشنگ در کنار هم قرار گرفته بودند، ولی در ادامه، این روند آسیب دید و یکی از آدم هایی که نقاشی را خیلی خراب کرد، کمال الملک بود.
هر چند همه او را شخصی بزرگ می دانند، ولی او نقاشی ایران را خراب کرد، او به فرانسه و ایتالیا رفته بود تا از آنها نقاشی و پرسپکتیو را یاد بگیرد. او هیچ معلمی نداشت و در موزه لوور، از نقاشی های بزرگ مثل نقاشی های داوینچی کپی می کرد و چون این اصلاً با فرهنگ ما جور در نمی آید خیلی بد است. او نقاشی هشت قرن پیش اروپا را هم کپی می کرد، در حالی که حداقل باید نقاشی روز اروپا را یاد می گرفت؛ این کار او، باعث تضعیف نقاشی ایرانی شد.
«خبرگزاری دانشجو» - اگر به جای مسئولان کشور بودید برای گسترش هنر در جامعه چه می کردید؟ و همچنین برای تلفیق هنر که به نظر شما نیاز هنر در جامعه فعلی است، چه اقداماتی انجام می دادید؟
محمدی: از مدرسه ها باید شروع کرد، کاری که معلم های ما در زنگ هنر انجام می دهند واقعاً مسخره است. یک مداد رنگی جلوی بچه می گذارند و می گویند بکش. باید بچه ها آموزش تخصصی ببینند. باید هنر به عرصه آموزش آورده شود.
«خبرگزاری دانشجو» - شما جایگاه فارغ التحصیلان رشته هنر (منظورم هنرمندان نیست) را در جامعه چگونه می بینید؟
محمدی: خوب کار نمی کنند، هنرمند شدن به این نیست که درس هنر را بخوانی و خودت کار کنی؛ این آدم ها خودشان کار نمی کنند و برای همین هنرمندان موفقی نمی شوند، بعضی ها هم کار می کنند، ولی یکسری فقط مدرک هنر دارند.
«خبرگزاری دانشجو» - شما از کسی الگو گرفتید که برای هنرمند شدن باید رشته هنر را انتخاب کرد یا خود به این نتیجه رسیدید که راه معقول تری است؟
محمدی: یکسری از بچه های مدرسه بودند که با آنها حرف زدم، ولی من خودم تصمیم گرفتم.
«خبرگزاری دانشجو» - موفقیت در کنکور هنر نسبت به رشته های دیگر مسیر کمتر شناخته شده تری دارد؛ بیشتر از مسیری که شما را به موفقیت در کنکور رساند، بگویید. زمانی که درس خواندن جدی را شروع کردید، کتاب هایی که خواندید و هر چیز که فکر می کنید، لازم است.
محمدی: من از مرداد ماه شروع کردم. یکسری تحقیق انجام دادم تا ببینم کدام آموزشگاه بهتر است که به آموزشگاه مدیا رسیدم، آنها خیلی به من کمک کردند، مشاوره داشتیم که بدانیم چه کتاب هایی را بخوانیم و چه کتاب هایی را نخوانیم. کتاب های هنرستان هم خیلی زیاد است. کنکور هنر با کنکورهای دیگر متفاوت است و این گونه نیست که یکسری کتاب مشخص داشته باشند؛ در واقع اصلاً نمی شود همه کتاب ها را خواند؛ چون خیلی زیاد است. کنکور هنر همانند کارشناسی ارشد منبع آزاد هم دارد و مشخص هم نیست از کدام کتاب می آید. باید مهمترین ها را انتخاب کرد و خواند حالا باید شانست بزند و از منابعی که خواندی سوال بیاید.
«خبرگزاری دانشجو» - پس شما هم بین یکسری منابع، تعدادی از کتاب ها را خواندید و تعدادی را نه؛ احتمالاً آن کتاب هایی که خواندید خیلی زیاد است، کدام ها را نخواندید؟
محمدی: مثلاً یکی از منابع آزاد تاریخ هنر را نخواندم.
«خبرگزاری دانشجو» - یک جایی گفتید باید شانست بزند و از منابعی که خواندی سوال بیاید؟ پس در واقع شانس شما زد؟
محمدی: والا از چیزهایی که من خوانده بودم، نیامد، ولی یکسری اطلاعات کلی در مورد همه چیز بدست آوردم و با آن اطلاعات کلی به سوالات جواب دادم.
«خبرگزاری دانشجو» - به نظرتان این شیوه کنکور چه قدر استاندارد است؟
محمدی: برای استعداد هنری واقعاً هیچی، ولی برای سنجیدن توان آدمها شاید کمی استاندارد باشد، یکسری جاها هست که در کنکور شانس به کمک تو میآید؛ از جمله اینکه در روز کنکور حالت بد نشود، آرام باشی، جابهجا نزنی، ولی اگر درس بخوانی رتبه پرت نمیآوری، شاید یک نشوی، ولی بالای 50 هم نمیشوی.
«خبرگزاری دانشجو» - از درصدهایتان بگویید. خیلی ها دوست دارند بدانند نفر اول کنکور چه درصدهایی داشته است.
محمدی: ادبیات: 50 درصد، عربی: 76 درصد، دینی: 76 درصد، زبان: 50 درصد، درک عمومی هنر: 64 درصد، ریاضی: 60 درصد، خلاقیت تصویری: 76 درصد، ترسیم: 74 درصد، موسیقی: 30 درصد، نمایش: 26 درصد و خواص: 18 درصد.
«خبرگزاری دانشجو» - آدمهایی که به صورت جدی به کنکور هنر فکر میکنند با دو مسیر هنرستان و دبیرستان روبرو هستند؛ به نفعشان است کدام یک را انتخاب کنند؟
محمدی: من میگویم دبیرستان؛ چون در هنرستان جو به شکلی است که بچهها خیلی درس نمیخوانند و بیشتر عملی کار میکنند، ولی در دبیرستان بچهها درس میخوانند و تو مجبوری خود را به آنها برسانی. البته ممکن است مجبور شوی درسهای اختصاصی را بخوانی که دوست نداری، ولی برای عمومیها مفید است.
«خبرگزاری دانشجو» - پیشنهاد ویژه شما برای آنها چیست؟
محمدی: به نظر من اول یک مشاور خوب انتخاب کنند، مشاور خیلی تاثیر دارد؛ چون او میداند چگونه این راه باید رفت.
«خبرگزاری دانشجو» - از روز کنکور بگویید؛ خیلی روز پراسترسی بود؟
محمدی: من اصلاً استرسی نداشتم. فقط در ترافیک مانده بودیم، میترسیدم به جلسه کنکور نرسم. روز کنکور برای من خیلی روز خوبی بود و این خیلی به موفقیتم کمک کرد.
«خبرگزاری دانشجو»- شما هم آن قدر خسته بودید که بگویید «فقط کنکور بدم که تموم بشه»
محمدی: بله واقعاً. در دو سه هفته آخر خسته شده بودم. من در ماه آخر خیلی کم درس خواندم. واقعاً آدم خسته میشود.
«خبرگزاری دانشجو» - وقتی خیلی خسته میشدید چه چیز باعث میشد که دوباره انرژی درس خواندن را بدست آورید؟
محمدی: یک یا دو روز اصلاً درس نمیخواندم؛ چرخی میزدم، فیلم میدیدم یا پارک میرفتم.
«خبرگزاری دانشجو» - سفر هم رفتید؟
محمدی: خیلی. در عید فقط دو بار رفتم سفر. من کلاً زندگی عادی داشتم. به خیلی درس خواندن اعتقاد نداشتم. شاید این مورد برای برخی جواب بدهد، اما برای من جواب نمیدهد.
«خبرگزاری دانشجو» - به نظر شما «چند ساعت در روز درس میخواندید؟» چه قدر سوال مبهمی است؟
محمدی: من خیلی کم درس خواندم، ولی کلاس میرفتم. از آبان ماه که جدی شروع کردم، روزی چهار ساعت خواندم؛ البته باید کم کم مدت زمان درس خواندن را زیاد کنی و در اسفند باید آن را پایین بیاوری که خسته نشوی؛ من ماکزیمم ساعتی که خواندم هشت ساعت بود، ولی بچههایی هم داشتیم که 16 ساعت در روز درس میخواندند و آنها هم رتبهشان خوب شد.
«خبرگزاری دانشجو» - پیشبینیتان در خصوص نتیجه چه بود؟
محمدی: من میدانستم که زیر 10 میشوم، مطمئن بودم، ولی فکر نمیکردم رتبه یک شوم؛ به دو سه هم فکر میکردم، ولی یک اصلاً.
«خبرگزاری دانشجو» - از حال و هوای شب قدر 19 و 21 که احتمالاً با هم بسیار متفاوت بود، بگویید.
محمدی: من دوست داشتم اصلاً به کنکور فکر نکنم و بگذارم نتایج بیاید، ولی فاصله کنکور تا اعلام نتایج واقعاً آزاردهنده است.
«خبرگزاری دانشجو» - اولین کسی که به آن خبر دادید که بود؟
محمدی: مدیر آموزشگاه.
«خبرگزاری دانشجو» - در کنار تمام عوامل موثر در این موفقیت، پاشنه آشیل موفقیت شما چه بود که اگر نبود شما حتماً رتبه اول کنکور نبودید؟
محمدی: آرامش صد درصدی روز کنکور.
«خبرگزاری دانشجو» - خب این آرامش محصول چه بود؟
محمدی: به کنکور و اینکه چه می شود و چه نمی شود، فکر نکنی.
«خبرگزاری دانشجو» - رتبه اول شدن شما به این معناست که در پروسه درس خواندن اشتباهی مرتکب نشدید؟
محمدی: صد درصد خیر.
«خبرگزاری دانشجو» - خب از اشتباهاتی که اگر برگردید آن را تکرار نخواهید کرد، بگویید.
محمدی: از مرداد جدیتر شروع میکردم و تابستان را هدر نمیدادم. عید هم درس میخواندم. من عید فقط خوابیدم؛ ما اردو داشتیم صحبت کردم که نروم و فقط برای تست زدن بروم؛ البته صبحها نمیرفتم و میخوابیدم؛ در اردیبهشت من مدام به خود میگفتم وای من چه قدر عقبم و تازه آن موقع کتابهایی را که آنها در عید خوانده بودند، خواندم.
«خبرگزاری دانشجو» - از دوستان شما رتبههای خوب هم بود؟
محمدی: از بچه های آموزشگاه بله. رتبه های 4 و 5 و 6 و 7 و 8 و 10 و 11 و 19.
«خبرگزاری دانشجو» - در رشته های دیگر عموماً نخبگان کنکور سنت خاصی دارند؛ ریاضی ها مهندسی برق شریف، تجربی ها پزشکی، انسانی ها حقوق را انتخاب می کنند که البته صد درصدی هم نیست. در هنر هم چنین شرایطی هست؟
محمدی: نه. خب هنر رشتههای محدودی دارد. گرافیک، سینما و طراحی صنعتی رشتههای پرطرفداری هستند، ولی هر که رتبه یک شد، نمیتواند آنجا برود؛ مثلاً رتبه چهار پارسال امتحان عملی خوب نداد و قبول نشد.
«خبرگزاری دانشجو» - شما کدام رشته را در دانشگاه انتخاب کردید.
محمدی: طراحی صنعتی دانشگاه تهران.
«خبرگزاری دانشجو» - خب نسبت تصویری که از آینده دارید با طراحی صنعتی چیست؟
محمدی: طراحی صنعتی رشتهای بسیار گسترده است و الان کل دنیا دست طراحان صنعتی است، از این میز تا قطعات دوربین تا قندان و همه چیز کار طراحان صنعتی است؛ کار مهندسان مکانیک در دهه قبل تمام شده و الان باید به طراحی فکر کرد. الان طراحی از تکنولوژی خیلی مهمتر است. از اول هم با انگیزه طراحی صنعتی وارد شدم، ولی دیدم این قدر باز نبود.
«خبرگزاری دانشجو» - الان شما هم به عنوان رتبه یک باید امتحان عملی بدهید.
محمدی: بله
«خبرگزاری دانشجو» - قبل از انتخاب این رشته اصلاً طراحی کرده بودید؟
محمدی: بله. گهگاهی از دوران راهنمایی این کار را می کردم.
«خبرگزاری دانشجو» بزودی گفت و گو با مادر فاطمه محمدی را منتشر خواهد کرد.
هنرمندا رو بذاري به حال خودشون با اين تحليل هاي خاص! تهش ميشن هنر پست مدرن. بي قافيه و نچسب!
بذارين براتون توضيح بدم،کمال الملک به جاي اينکه نقاشي روز اروپا رو بياره اينجا( که البته اون هم کار اشتباهيه) رفته نقاشي قرن شونزده و هفده اروپا رو آورده توي ايران. خب اين يه پسرفت ِ کامله! ضمنا" کمال الملک يه کپي کار تمام عيار بوده و کار هاي رامبراند و روبنس رو کپي مي کرده! اين کار ِ يه نقاش نيست. ما نقاش هاي خيلي بزرگتري داريم تو ايران، مثل بهزاد که هم دوره با داوينچي بوده و به عقيده ي بعضي منتقدها بزرگترين نقاش جهانه ولي کسي دربارش صحبت نميکنه.همه فقط ميگن کمال الملک!
شما به عنوان يه هنرمند بايد بدونيد که اجماع سلايق به طور صد در صد وجود نداره و اينکه شما چيزي رو نميپذيريد دليل بر اين نيست که سبک شخص ايراد داره.کمال الملک يا هر هنرمند ديگري،شما در حد يک نظر فقط ميتونيد انتقاد کنيد و نه بيشتر.به عنوان يک عکاس هم به شما بگم،نقد عکاسان به سبک رئاليسم نقاشي يک حرف بي پايه بوده که به وضوح الان برعکس اين حرف رو ميبيني
از خانم محسني هم که گزارش هاشون رو دنبال مي کنم مي خوام که در تيتر کردن سخنان جنجال برانگيز کمي دقت کنند.
بعدش هم شما چن تا از نقاش هاي قديم ايران رو مي شناسي؟ همون يه دونه کمال الملک؟
در همون دوران نقاش هاي بزرگتري از کمال المک وجود داشتن ولي به خاطر ِ رانتي که آقاي کمال الملک داشته اون شده نقاش باشي دربار، مثال مي زنم: محمود خان ملک الشعرا که تکنيک کلاژ رو قبل از پيکاسو و براک آورده تو نقاشي ولي به خاطر اين اهمال کاري ايرانيا همه کلاژ در نقاشي رو با پيکاسو و براک مي شناسن.
يه موردش هم ببينيد که چه جور با رضاخان برخورد ميکنه رضا قلدري که اگه با اکراه نگاهش ميکردي سربه نيست شدن حداقلش بود...
من در مورد نظر خانوم محمدي باهاشون اتفاق نظر دارم. ولي اين باعث نميشه که بيام نظراي مخالفو له کنم!
دستتوتن درد نکنه
هنرستاني هم بودم ...
هنرستان رفتن به هيچ وجه به معني عقب افتادن از بقيه بچه ها نيست .... اون موقع هم خيلي ها به من مي گفتن که راه اشتباهي رو دارم انتخاب مي کنم ... اما الان مي گم اون روز بهترين تصميم زندگيم رو گرفتم ... پس شما هم به جاي منع کردن حمايتش کنيد
آدم اينجا مياد فرق سايت علمي با غير علمي ميفهمه.
نمي شود اطلاعات بيشتري بدهيد در مورد آن
واقعا چرا؟!
والا..
چه خبره؟
دو تا سوال بس بود ديگه:)
شايدهم اين خيلي باهوش بوده خانم محمدي
و چند بار خونده؟
الان من هنرستاني ام چه کار کنم بتونم موفق بشم؟
اما دقت داشته باشيد كه ايشان تخيل را از همه چيز در هنر مهم تر مي داند و اين يعني اسن كه كمال الملك مي نشيند و صحنه ايي را عين عكس نقاشي مي كند و در واقع تخيل خود را به كار نمي گيرد و خلاقيت به خرج نمي دهد خوب نيست
در حالي كه خب اين هم سبكي است در كنار سبك ديگر..
در كل هرچند من با نظر ايشان موافق نيستم اما به نظرم براي خود منطقي دارد
توي اروپا وقتي که دوربين عکاسي کشف شد، منتقد ها مرگ نقاشي رو اعلام کردن، ولي نقاش ها گفتن ما يه تعريف جديد واسه نقاشي درست مي کنيم و اين شد که امپرسيونيسم به وجود آمد. يکي از اين نقاش هاي امپرسيونيست کلود مونه همون موقع که کمال الملک توي لوور داشته نقاشي مي کرده، دو تا خيابون پايين تر نمايشگاه داشته، کمال المک به جاي اينکه بره و نقاشي ِ روز اروپا رو بياره رفته و نقاشي ِ هشت قرن ِ پيش اروپا رو وارد ايران کرده.
ممونم از دقت نظر شما
هنر خوني و ذاتي نيست
اين وضع مدرسه هامونه اين وضع مراكز هنري!
كجا ميشه با هنر مواجه شد؟
آفريـــــن
اون قسمتي که درباره ي هنر اسلامي صحبت مي شه، نگارگري درسته نه نگارنگري و شيلا کن باي. بعد سوال پايينيش جاکومتي درسته نه جاکو اتي.
درباره ي هنر قاچار پيکرنگاري درباري درسته نه پيکر تراشي.
همين!
نخبه هاي ديگه رو هم بيارين
خخخخخخخخخخخخخ
حالا زوده براي شما
فکر نکنم هرچه تاريخ هنر خوانده باشيد هم بتوانيد تابلوي ميدان کربلا را در آثار رامبراند بيابيد. شايد هم زرگر بغدادي رو.
بي سواد غرب زده که رو شاخشونه، اگر خائن و خرابکار هنر، رونگار، کپي کار، متقلب، رانت خوار، نقاش الدوله، درباري و اين حرفها هم بهشون بچسبه يا نچسبه خواهيد گفت
متاسفانه بعضي از دوستان زود جبهه گيري ميکنن.ايشون فقط نظرشو گفته.البته من اين شجاعتشو براي بيان عقايد تحسين ميکنم.موفق باشيد.
به دليل رتبتون قاعدتا پرديس هنرهاي زيبا دانشگاه تهران قبول مي شين
به عنوان يه دانشجو اين پرديس، كه 6 سال توش زندگي كردم يه خواهشي ازتون داشتم
به هيچ وجه عقايدتون و به خصوص چادرتون رو حتي براي يه لحظه كنار نذارين، ماهيت كارگاهي بودن طراحي صنعتي و كار گروهي و محيط مختلط خيلي آدم رو وسوسه به كارهايي كه نبايد مي كنه
سفت و محكم وايستين و بگين نه، پيدا كردن هم فكرهاي خودتون - كه هرچند كم، ولي هستند- در پرديس و صحبت كردن و بودن با اونا خيلي مي تونه كمكتون كنه
موفق و با خدا باشيد
ياعلي
کار شما مثل نقد يه دانش آموز پيش تجربي از بوعلي سيناست!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
مسخره است.
يعني الان خودت رو استاد ميدوني
ما ک سال اخر مهندسي هستيم هم نميتونيم نظر بديم چ برسه ب...
اگر به تست زدن باشه و سختي سوال ک کنکور رياضي خيلي سخت تر هست و اون فردي ک کنکور ميده بايد پس بالاتر از استاد باشه مگه نه؟
ثانيا" عقايد هر کس به خودش مربوطه، من اگه فکر مي کنم که رژ لب تناقضي با چادرم نداره، به خودم و خداي خودم مربوطه. اگه قراره به خاطر يه رژ لب هم تو جهنم بسوزم باز به خودم و خدا مربوطه.اين مدل دگماتيسم توي دنياي امروز ديگه جواب نمي ده.
خانوم محمدي من اين ديدگاه شما که هرچه هست بين خودتون وخداي خودتون هست رو قبول ندارم.ما درقبال جامعه هم مسئوليم واينرو هم به خاطر داشته باشين که اسلام به حقوق فرد هم ارزش قائل هست وهم به حقوق اجتماع.
موفقيت شمارو هم به خودتون وخانواده تون تبريک عرض ميکنم.
اينقد هم تحمل نظر مخالف خودتون نداريد؟!
نظرش اينه..
حتما بايد همانطور که شما صلاح ميدانيد نقاشي کرد؟!
هر کسي يک سبک را مي پسندد . هرکسي طبق همان سبکي که دوست دارد نقاشي ميکشد.
آيا اينکه کمال الملک يک سبک به سبک نقاشي ايران اضافه کرده ، يعني نقاشي رو خراب کرده؟!
بنظر من تمام سبک ها زيبايي خاص خودش را دارد و اين کاملا سليقه ايست.