به گزارش خبرنگار فرهنگی «خبرگزاری دانشجو»، ققنوس شب گذشته با اجرای سید امیرناصر جاوید و با حضور احمد شاکری و محمدرضا بایرامی به موضوع جایگاه ادبیات در سینمای دفاع مقدس پرداخت. بایرامی با کتاب «کوه مرا صدا زد» از قصههای ساوالان توانست جایزه خرس طلایی و جایزه کبرای آبی سوییس و نیز جایزه کتاب سال سوییس را از آن خود نماید. به جرأت میتوان گفت بایرامی یکی از بهترین داستان نویسان کودک ونوجوان 20 سال اخیر است. وی ریاست خانه داستان ایران را در کارنامه کاری خود دارد.
احمد شاکری نویسنده حوزه دفاع مقدس و داور چندین دوره جشنواره های داستان نویسی و صاحب تألیفات متعددی در حوزه ادبیات داستانی است.
به عنوان سوال اصلی ابتدا به جایگاه مفهوم و عبارت دفاع مقدس پرداخته شد. بایرامی گفت: «مفهوم ادبیات جنگ و مقدس بودن مفهوم دفاع، قطعی نیست و نمیتوان به طور قطع یک مسأله همچون دفاع یا مقدس بودن آن بازیهای زبانی هستند.
بایرامی در رابطه با ساختار برخی کلمات و مفاهیم گفت:»اساسا به نظرم میرسد گاهاً بازی با کلمات آنقدر برای ما مهم میشود که از اصل دور میمانیم. احساس میکنم در مقولهی ادبیات دفاع مقدس نیز از این دست لفاظیها انجام می شود. بهتر است خیلی به بازیهای زبانی تن ندهیم و به اصل موضوع بپردازیم.»
شاکری با اشاره به ماهیت و ساختار مفهوم ادبیات دفاع مقدس گفت: « معتقدم ادبیات داستانی کشور ما به دو دوره ی قبل از انقلاب اسلامی و پس از آن تقسیم میشود. این ادبیات پس از انقلاب گونه هایی را به وجود آورد که یکی از ارزشمند ترین و بارزترین گونههای آن ادبیات دفاع مقدس است. در غرب هم ادبیات را برای فهم آن قائل به گونههایی می دانند. ادبیات در ماهیت خود البته خلاقیت و روایت تجربه است. »
متأسفانه ادبیات ما وامدار ادبیات غرب است
محمدرضا بایرامی گفت : «در بحث تئوریک ادبیات داستانی، در پراخت به نظریه پردازی ضعیف بودهایم و مفاهیم و ساختارها همانهایی هستند که غرب ایجاد کردهاست.»
شاکری در ادامهی بحث مفهوم ادبیات سیاه نما و ضد جنگ گفت: «سیل آثار ترجمه به خصوص در ساحت نظریه و رویکرد هایی مثل نشانهشناسی ، مفهوم شناسی رویکردهایی ساختارگرایانه است و رویکرد های اخلاق مدار و محتوایی مفهومی ندارد.»
ادبیات داستانی پس از انقلاب اسلامی ادبیاتی است که باید تئوری ها و نظریاتش را خودش بیان کند و نباید وامدار ادبیات غرب باشد. در مغالطهای که ادبیات غربب گفته شخصیت سفید و مثبت نباید در داستان شخصیت سفید نباید وجود داشته باشد زیرا مخاطب از آن الگو نمی گیرد. که خلاف آن را در فرهنگ دینی خودمان مشاهده میکنیم ، جوانان ما از حضرت علی اکبر (ع) الگو میگیرد.
دیگر مغالطه ای که در ادبیات غرب وجود دارد این است که نویسنده نباید متعهد حقیقت باشد و باید متعهد به خودش باشد که این درست نیست و باطل است.
بایرامی در پاسخ به این سوال که شما ادبیات ضد دفاع مقدس را یک اشتباه یا یک سوء تفاهم میدانید یا به آن اعتقاد دارید گفت: « من به این شدت و غلظت به آن معتقد نیستم و همانطوری که گفتم در تعریف برخی واژه ها و عبارات اغراق و بازیهای زبانی شده است.
بایرامی در پایان صحبتهایش گفت: « در واقع ادبیات داستانی دفاع مقدس یا جنگ خیلی جدی گرفته نشده، بخشهایی مثل سینما بیشتر در معرض دید هستند و باید به ادبیات دفاع مقدس درخور شأن آن پرداخته شود.»
شاکری در بخش پایانی صحبت هایش اشاره کرد : «تأکید میکنم صاحب اصلی جریان ادبیات سیاه را جریان شبه روشنفکری میدانم؛ صاحب اصل این جریان تفکر ترجمهای و غربگرا است. گمان میکنم برخی از کسانی که خودشان دررجنگ حضور داشته اند و آثار سیاه در حوزه جنگ نوشتهاند حاصل تحلیلهای اشتباه آنان است. ادبیات سیاه به شدت از ورود تئوریک تفکر انقلابی به ادبیات داستانی پرهیز میکند و میهراسد. این مسأله را باید جدی بگیریم. فضای ادبی ما دهههاست متمرکز بر تولید است. البته تولید خلاقه ارزش است. باید در نظر داشته باشیم ادبیات خلاقه و نقد همچون دو بال یکدیگر را کمک میکنند. ادبیاتی که نقد قوی آن را همراهی نمیکند ، به شدت در معرض اضمهلال است. »
شاکری در ارتباط با تقابل پیش آمده میان دو نویسنده انقلابی گفت: «البته اختلاف حاصل بحث علمی است. در گفتو گو استدلالاتی بیان میشود. البته من این تقابل ها را تقابل آراء می دانم.»
گفتنی است، یوسفعلی میر شکاک و ناصر هاشمزاده مهمان جمعه شب برنامه ققنوس خواهند بود.