گروه اقتصادی «خبرگزاری دانشجو»؛ کشور ما در سالهای اخیر پیشرفت های خوبی در زمینه صنایع پتروشیمی داشته است و از تولید کننده صرف نفت خام به توانایی تولید محصولات شیمیایی نیز دست پیدا کرده است.
با این وجود انتقادات زیادی متوجه عملکرد این صنعت است که عمده آنها متوجه امتیازات بلاشرط، نقدینگی و نظام توزیعی است.
در این خصوص با محمدرضا وهابیان کارشناس صنایع شیمیایی به گفت و گو نشستیم که مشروح آن در ادامه می آید:
«خبرگزاری دانشجو»- اخیرا صحبت های زیادی از تغییر نرخ خوراک پتروشیمی ها شنیده می شود. عده ای نیز مخالف این تصمیم هستند. آیا افزایش قیمت خوراک پتروشیمی ها و واقعی تر شدن قیمت ها آثار مثبتی دارد یا مضر است؟
وهابیان: بحثی که در مورد خوراک وجود دارد صرف نظر از اعداد آن، مقایسه قیمت خوراک پتروشیمی ها با کشورهای همسایه مانند عربستان و قطراست. در این کشورها امتیازاتی به پتروشیمی ها در مورد خوراک داده می شود که اگر ما این امتیازات را ندهیم سرمایه گذاران به این بخش نمی آیند و توجیه اقتصادی پیدا نمی کند.
اختلاف قیمت بین خوراک گاز و خوراک مایع نکته دیگری است که باید مورد توجه قرار گیرد. خوراک گازی پتروشیمی ها خیلی ارزان تر است و خوراک مایع قیمت بالاتری دارد. بنابراین پتروشیمی هایی که خوراک مایع استفاده می کنند درآمد کمتری دارند و ضرر ده می شوند و دچار مشکل می شوند.
«خبرگزاری دانشجو»- چرا صنعت پتروشیمی ما در حلقه های اولیه یعنی صنایع بالادستی محدود مانده و بخش های تکمیلی که ارزش افزوده چند برابری ایجاد می کنند، مغفول مانده اند؟
وهابیان: از ابتدایی که صنعت پتروشیمی راه اندزی شد خصوصا در دهه هفتاد، نگاه حاکم بر مدیران این نبود که توسعه زنجیره ارزش صنعت پتروشیمی تا محصولات نهایی دنبال شود و نگاه توسعه ایی آنها بنگاه های بزرگ بود و نگاهی به بنگاه های کوچک و متوسط نداشتند. این نگاه تا امروز نیز ادامه پیدا کرده است در صورتی که صنایع تکمیلی ما چشمه اشتغال در کشور هستند و به دلیل خرد بودن آنها امکان توسعه در تمام نقاط کشور را دارد.
اگر به دنبال توسعه عادلانه در تمام نقاط کشور هستیم این کار با پتروشیمی امکان پذیر نیست و راهبرد اشتباهی است. نمی شود پتروشیمی ها را به سراسر کشور برد چون سرمایه گذاری سنگین می خواهد و از نظر آب و لجستیک شرایط ویژه ای را می طلبد. گذشته از اینها اشتغال قابل توجهی برای مناطق ندارد و تنها آلودگی و عوارض آن بجا می ماند که در مجموع شاید نیارزد.
اما اگر به این سمت حرکت کنیم که صنایع پایین دستی و تکمیلی را توسعه دهیم که سرمایه کمی نیاز دارد و چند نفر می توانند آن را راه اندازی کنند، اشتغال به سراسر کشور خواهد رفت و در واقع صنعت پتروشیمی به سراسر کشور خواهد رفت.
از طرف دیگر پتروشیمی ها به دلیل وسعتشان همیشه نفوذ اقتصادی و سیاسی در دولت ها داشته اند و معمولا تصمیمات دولت و مجلس به سمت منافع پتروشیمی ها بوده است.
البته یک نکته را نباید نادیده گرفت که ما در مرحله ای بودیم که از صادرات نفت به سمت صادرات محصولات پتروشیمی پیش می رفتیم و این یک گام به جلو بود اما ته خط نیست و باید ادامه پیدا کند. به نظر می رسد برای برخی دستیابی به توان تولید محصولات بالادستی پتروشیمی ته خط است و این خط متوقف شده است.
بهانه ای که معمولا برای کم توجهی به صنایع تکمیلی وجود داشته این است که صادرات محصولات پتروشیمی باعث ایجاد ارزش افزوده می شود در حالی که در مقابل ارزش افزوده صنایع تکمیلی خیلی پایین تر است.
در مقابل این صنایع بزرگ پتروشیمی تولید کنندگان خرد در سراسر کشور بودند که با وجود تکمیل این خط تولید، هیچ تریبونی برای بیان خواسته هایشان نداشتند و نتوانسته اند از منافع خودشان حمایت کنند. لذا به صورت ناخودآگاه سیاستگذاری ها به سمت منافع صنایع بالادستی رفته است و کار به یک نگاه بخشی تقلیل پیدا کرده است.
ایراد ما در زمینه پتروشیمی و خیلی از بخش های دیگر این است که سیاستگذاران هدفی را مطرح می کنند اما از ابزارهای در دسترسشان برای تحقق آن هدف استفاده نمی کنند. ما از ابزارها طوری استفاده کردیم که بجای تکمیل زنجیره تولید، اتفاقا تنش ها بین حلقه های مختلف این زنجیره افزایش پیدا کرده است. یعنی بجای اینکه کاری کنیم که منافع صنایع بالادستی در گرو توسعه صنایع پایین دستی باشد برعکس کاری کردیم که این دو حلقه صنعت همیشه مقابل هم بودند.
«خبرگزاری دانشجو»- کدام سیاستگذاری ها باعث ایجاد شکاف میان حلقه های زنجیره تولید صنعت پتروشیمی شده اند؟
وهابیان: یک بحث اختلاف قیمت دلاری است که خوراک مورد نیاز پتروشیمی ها با آن تسویه می شود. در گذشته پتروشیمی ها با ارز 1226 خوراک می خریدند اما ارز بدست آمده از فروش محصولاتشان را در بازار آزاد عرضه می کردند. الان هم با ارز مبادله ای این اتفاق می افتد.
این رویکرد باعث می شود تا ناخوداگاه همه پتروشیمی ها به سمت صادرات تمام کالاهایشان تشویق شوند و زنجیره پتروشیمی قطع شود و ما به سمت خام فروشی جدید حرکت کنیم. این در حالی است که ارزش افزوده صنایع بالادستی حدود 30 درصد است و 70 درصد ارزش افزوده به صنایع تکمیلی مربوط می شود.
این یعنی منتفی شدن یک ارزش افزوده بالا و اشتغال در کشور در ازای صادرات محصولات اولیه پتروشیمی. صنایع تکمیلی با این شرایط مجبورند با قیمت بالاتری محصولات پتروشیمی را خریداری کنند که نتیجه آن یا تعطیلی این واحد ها است و یا گران شدن محصولاتشان.
ما با حمایت از صنعت پتروشیمی موافقیم اما باید کل صنعت پتروشیمی را ببینیم و نگاه بخشی نداشته باشیم. چرا تنها صنایع بالادستی را حمایت کنیم و توسعه بدیم. بنا بر این بوده که صنایع بالادستی توسعه پیدا کنند تا حلقه های بعدی تکمیل شوند که معادل ارزش افزوده و اشتغال بیشتر هستند.
میزان اشتغال صنایع پایین دستی به ازای واحد سرمایه گذاری حدودا 50 برابر صنایع بالادستی است.
چرا حمایت فقط به یک حلقه برسد و چرا باید به جایی برسیم که صنایع تکمیلی ما همان محصولاتی را که صنایع بالادستی با رانت و حمایت دولتی تولید می کنند را با قیمت های بالاتر از قیمت های جهانی بخرند.
تخفیف هایی که ما به پتروشیمی ها ارائه می دهیم بلاشرط است و هیچ تفاوتی میان واحدهایی که نیاز داخل را تامین می کنند و واحدهایی که همه محصولاتشان را صادر می کنند وجود ندارد. اگر واقعا چنین اراده ای وجود دارد که باید این زنجیره توسعه پیدا کند چرا از این ابزار قدرتمند استفاده نمی شود.
یک راه این است که محدوده ای را تعیین کنیم و به هر پتروشیمی که نیازداخلی بیشتری رفع کرد تخفیف بیشتری در خوراک بدهیم. این ابزاری قدرتمند است و نیزی به دستور ندارد. در نتیجه این سیاست پتروشیمی ها به سمت تامین نیاز واحدهای داخلی حرکت می کنند و شاید در توسعه این واحدها نیز کمک کنند تا از سود بیشتری برخوردار شوند.
«خبرگزاری دانشجو»- نتیجه این حمایت های بلاشرط در سال های گذشته در صنعت پتروشیمی و صنایع دیگر را چگونه ارزیابی می کنید؟
وهابیان: وقتی از یک صنعت بدون هیچ محدودیت زمانی حمایت می شود و هیچ چشم اندازی هم مشخص نمی شود نتیجه آن ایجاد رانت و عدم کارایی می شود. باید در ازای امتیازات ارائه شده تکالیفی را بر عهده واحدهای صنعتی و تولیدی قرار دهیم تا منابع هزینه شده در مسیر مورد نظر هزینه شوند.
«خبرگزاری دانشجو»- چرا دولت تمام تمرکز خود را روی حمایت از صنایع بالادستی متمرکز کرده تا از این مسیر محصولات ارزان تری به دست صنایع پایین دستی برسد؟ بهتر نیست این حمایت ها به طور مستقیم متوجه صنایع تکمیلی باشد؟
وهابیان: یک چالش جدی پیش روی صنایع پایین دستی کمبود نقدینگی برای خرید مواد مورد نیازشان است. یعنی مواد اولیه توسط صنایع بالادستی تولید می شود و صنایع پایین دستی نیز نیاز دارند اما توان خرید وجود ندارد و لذا به سراغ دلال می روند.
می شود بخشی از حمایت های دولتی را صرف خرید های اعتباری توسط صنایع پایین دستی از صنایع بالادستی کنیم تا همزمان به هر دو صنعت کمک کند.