برای هر سِنّی برنامه دارند؛ از کودک دو سه ساله گرفته تا پیران 70، 80 ساله، جامعه هدف اینها هستند. به همسران آموزش خیانت به یکدیگر، عشقهای مثلثی، ترویج همجنسبازی و لاقیدی و بیبندوباری، و...
گروه فرهنگی «خبرگزاری دانشجو» - میلاد ولیان، دانشجوی کارشناسی ارشد دانشگاه امام صادق(علیه السلام)؛ امروز در دنیایی زندگی میکنیم که پر از ظلم و جور است، پر از گناه و تاریکی، پر از سرگرمیهای کاذب و مخرّب، پر از نفسانیت، پر از ضدّ فطرتهاست. اقلیت سرمایهداران، ظالمان و مستکبران، با رسانههایشان بر ذهن و فکر بشر امروز حاکمیت دارند و آن را به هر سویی که خود بخواهند میبرند. در این دنیا تا دلتان بخواهد ابزارها و وسایل گمراهی و ضلالت برای مردم وجود دارد و همینطور در حال افزایش است. بسیاری از مردمدنیا، مسخِ رسانهها شده اند. یک اقلیتی در دنیا با ذهن اکثریتی، بازی میکنند. رسانهها کارکرد اصلی خود را کنار گذاشتهاند. رسانهها از ابزاری برای انتقالپیام، تبدیل شدهاند به ابزاری برای سرگرمکردن و مشغولکردن انسان به مسائل غیرمهم، ابزاری برای مسخ بشر امروز، برای به فراموشیسپردن فطرت اولیه بشر، برای نسیان انسانیت. در این بین، بیشترین هجمه، متوجه مسلمانهاست. و در بین مسلمان ها، شیعهها؛ و در بین شیعهها، انقلابیون [خصوصاً ملّت ایران] هستند که کانون اهداف شیاطین انساننمای امروز قرار گرفتهاند.
صدها و شاید هزاران شبکه ماهوارهای در طول شبانهروز در حال تغذیه روح و فکر و ذهن مردم ایران هستند؛ به هیچ چیز رحم نمیکنند؛ مقدسات دینی، نهاد خانواده، ارزشها، اخلاق، سیاست و... را هدف قرار دادهاند. برای هر سِنّی برنامه دارند؛ از کودک دو سه ساله گرفته تا پیران 70، 80 ساله، جامعه هدف اینها هستند. به کودکان آموزش سکس میدهند، به همسران آموزش خیانت به یکدیگر، آموزش عشقهای مثلثی، ترویج همجنسبازی، ترویج لاقیدی و بیبندوباری، و...
صدا و سیمای مظلوم ما هم به تنهایی از پس اینها برنمیآید. لازم است که همه مؤمنین دغدغهمند در هر موقعیتی، در هر سطحی، با هر وُسع و توانی، هر کاری که از دستشان برمیآید، در این جهت انجام دهند. در این مملکت، قریب به 20 سال پیش، فقط یک نفر بود که وضعیت این روزها را پیشبینی میکرد و خطر تهاجمفرهنگی را به مسئولان و آحاد جامعه گوشزد میکرد؛ اما کو گوش شنوای حرف حق!؟ کو دغدغهمند؟ کو باغیرت؟ کو دردمند؟ کجایند امثال آقا سیّدمرتضیآوینی که با قلم شیوای فطری خود، شیرازه تمدّن غربی را به چالش بکشند؟ کجایند مسئولان باغیرتی که جنگنرم را بفهمند؟
در دفاعمقدس، هر کسی از هر قشری احساس تکلیف میکرد: معلم، کارگر و کارمند، دانشجو و دانشآموز، کاسب، روحانی، زن و مرد، پیر و جوان. در این جنگنرم که به مراتب سختتر و پیچیدهتر از جنگ نظامی است، آیا هیچک س نباید احساس تکلیف کند؟! چرا احساس نمیکنیم که امروز هم در حال جنگیم؟ چرا خوابیم؟ چرا مسئولان در خلسهاند؟ چرا هر کسی تصور میکند، وظیفه دیگری است که در میدان باشد؟ همه مکلّفیم، بخصوص مسئولان.
کار باید دست بسیجی باشد
امامخامنهایکبیر ارواحنا فداه میفرمایند: «دشمن از راه اشاعه فرهنگ غلط - فرهنگ فساد و فحشا - سعى مىکند جوانهاى ما را از ما بگیرد. کارى که دشمن از لحاظ فرهنگى مىکند، یک «تهاجمفرهنگى» بلکه باید گفت یک «شبیخونفرهنگى»، یک «غارتفرهنگى» و یک «قتلعام فرهنگى» است. امروز دشمن این کار را با ما مىکند. چهکسى مىتواند از فضیلتها دفاع کند؟ آن جوان مؤمنى که دل به دنیا نبسته، دل به منافع شخصى نبسته و مىتواند بایستد و از فضیلتها دفاع کند. کسى که خودش آلوده و گرفتار است که نمىتواند از فضیلتها دفاعکند! این جوان بااخلاص مىتواند دفاع کند. این جوان، از انقلاب، از اسلام، از فضایل و ارزشهاىاسلامى مىتواند دفاع کند... اگر روحیه بسیجى را از دست دادیم چه؟ اگر به جاى توجّه به تکلیف و وظیفه وآرمان الهى، به فکر تجمّلات شخصى خودمان افتادیم چه؟ اگر جوان بسیجى را، جوان مؤمن را، جوان بااخلاص را - که هیچچیز نمىخواهد جز اینکه میدانى باشد که در راه خدا مجاهدت کند – در انزوا انداختیم و آن آدمپُرروىِ افزونخواهِ پرتوقّعِ بىصفاىِ بىمعنویّت را مسلّطکردیم چه؟ آن وقت همهچیز دگرگون خواهدشد!» [22/4/1371]
کار بسیجی از سر دغدغه و درد و احساس تکلیف است؛ بسیجی حقوق و مزایا نمیگیرد، اما مشتاقانه عطش فعالیت در عرصه مبارزه با دشمن را دارد. بسیجی فقط یک میدانی میخواهد که در آن مجاهدت کند و بتواند افکار و اندیشههای امام (ره) و رهبر انقلاب را نشر بدهد؛ چرا که این اندیشههای ناب را حلال مشکلات و مسائل امروز جامعه میداند. به همین خاطر است که فعالیتهای مخلصانه بسیجیان، بسیار اثرگذارتر و نافذتر است از کارهایی که برخی مسئولان و نهادهای دولتی از سر اجبار و بخشنامه و گزارش رد کردن انجام میدهند. مسئولان باید پاسخگو باشند! باید پاسخ دهند که در مقابل تهاجم تبلیغات و رسانهها و جنگ نرم دشمن، برای حفظ سلامت دین و زندگی مردم چه کردهاند؟ برای حفظ جوانها از ویروسهای کُشنده فکری و اعتقادی چه کردهاند؟ یا حداقل از فعالان در این عرصه، چقدر حمایت کردهاند؟
امام امّت حضرت آقا خامنهای در تاریخ 8/10/1375 خطاب به مسئولان فرمودند: «از نیروهای فرهنگیِ حزباللهی، هر چه میتوانید استفاده کنید. یعنی اگر نیروهای مؤمنِ خودجوشِ خودرویِ علاقهمند به کارهای فرهنگی دیدید، رهایشان نکنید. جوانهایی هستند که در گروههای پنج یا ده نفری، تشکّلی به خود دادهاند و در مسجد یا مرکزی مذهبی، کار فرهنگیای را شروع کردهاند. بعضی از آنها، گاهی کمکهای کوچکی میخواهند و گاهی هم خواستار کمکهای بزرگند. من غالباً دست ردّ به سینهی نیروهای خودجوش و خودرو نمیزنم و چون میفهمم با شوق و انگیزه، کار میکنند، تا آنجا که ممکن باشد، کمکشان میکنیم. شما هم اگر مطلع شدید... خودتان را به آنها برسانید و زیر پر و بالشان را بگیرید... از چنین نیروهای خودجوش و جوان حمایت کنید و به آنها میدان بدهید.»
جبههای که بسیجی میطلبد
از آنجایی که ظاهراً متولیان و مسئولان مربوطه، پرداختن به مسائل مذکور را جزو اولویتهای کاری خود نمیدانند، پس باید بسیجیها وارد میدان عمل شوند. این جبهه نیاز به نیروی بسیجی و جهادی دارد. چه شایسته است که بسیجیان دغدغهمند جهتمقابله با جریان رسانهای ضدّانقلاب، اپوزیسیون داخل کشور و روزنامههای زنجیرهای و به منظور هدایت و تنویر افکار عمومی و افزایش بصیرت مردم عزیزمان، در هر پایگاهی یا هر واحد بسیجی که حضور دارند، حداقل با انتشار یک نشریه هفتگی یا ماهانه، منطقه پیرامون خود را پوشش دهند؛ یعنی هر پایگاه، یک نشریه. مطمئناً در نقاط مختلف این کشور پهناور، نیروهای مؤمن حزباللهی دغدغهمند فعال[به تعبیر حضرتآقا، افسرانجنگنرم]، بسیارند؛ با وجود اینکه میدان کار ندارند، تشکّلی که ظرفیت و توانایی استفاده از استعدادها و قابلیتهای آنها را داشته باشد، موجود نیست، اما علی أیّحال، با تمام نارساییها این، بسیجی است که تعیینکننده است. بسیجی اگر اراده کند در هر کاری که وارد شود، آن را به هدف مدّنظر میرساند [ولو هیچکس هم از او حمایت نکند]. اصلاً چه کسی بهتر از بسیجی برای کار رسانهای!؟
یکی از نقاط ضعف عمده ما، در «فعالیتهای رسانهای و تبلیغاتی» بخصوص رسانههای مکتوب و مطبوعات است. دشمن از این حربه، نهایت سوءاستفاده و بهرهبرداری را علیه جریان حق میکند. در داخل نیز اپوزیسیون و دنبالهروهای دشمن در عرصه مطبوعات [اعم از روزنامه و نشریه و مجله و...] بسیار فعالتر از ما عمل میکند؛ عرصهای که برای عامه مردم - اقشاری که با انواع رسانههای مدرن سروکار ندارند- قابلیت دسترسی بیشتر و آسانتر و ارزانتری دارد.
ما نیز باید همّت کنیم، قدم در عرصه رسانه بگذاریم، در رسانهها اعم از شنیداری، دیداری، مطبوعاتی، فضایمجازی و... نفوذ کنیم، محتوای حق را منتشر و تبلیغ کنیم، حرف حزبالله را بدون رودربایستی بزنیم، خط امام را صریح و بدون ابهام نشر بدهیم، افکار ناب حضرت آقا را بدون مصلحتاندیشی و مصلحتپنداری ترویج کنیم. نباید از دیگران انتظار این گونه کارها را داشته باشیم؛ اغلب صاحبان رسانهها، یا برای پول کار میکنند، یا برای شهرت، یا برای اهداف کثیف سیاسیِ جناحِ متبوع خود، یا برای نشر اباطیل یا ...؛ متأسفانه ضعف و کمکاری ما در این زمینه، موجبات تجرّیِ بی اخلاقها و بیتقوایان سیاسیکار و فرصتطلبانِ پوپولیست را فراهم آورده؛ هر جور که مطابق با منافعشان باشد، افکار عمومی را جهت میدهند و به دنبال اهداف پلید خود میکشانند. یک روز شعار «مرگ بر آمریکا» را نمیپسندند، جریانرسانهای تحت نفوذ خود را بسیج میکنند و بهسمت حذف این شعار هدایت میکنند؛ یک روز «منتقدِ دولت» هستند؛ چون احمدینژاد رئیسجمهور است، اما روز دیگر «وکیلالدوله» هستند؛ چون روحانی رئیسجمهور است؛ یک روز امام را مطابق میل خود تحریف میکنند و خاطرهسازی میکنند، روز دیگر افراد و گروههای متدیّن و مؤمن جامعه را افراطی و تندرو خطاب میکنند! هر روز یک برنامهای دارند، یک نقشه شومی دارند، آرام و قرار ندارند، چشم دیدن فضای آرام کشور را ندارند. ظاهراً مستقل هستند، اما در واقع همگی از یک آبشخور سیراب میشوند؛ گاهیاوقات هم دست خود را رو میکنند، در برخی مسائل مهم، همگی در یک روز یک تیتر مشابه را در صفحه اول روزنامه خود کار میکنند؛ طوری که عوامالناس هم متوجه میشوند که این روزنامهها ظاهراً همه از یک مرکز خاص هدایت میشوند و خط مَشی میگیرند. شاهدیم در هر دکه روزنامهفروشی، شاید حدود 70 یا 80 درصد روزنامهها متعلق به این جریاناتسیاسیِ امتحان پس داده مردود، از جمله تکنوکراتها، تجدیدنظرطلبان، اصلاحطلبانِ افراطی و فتنهگران است؛ جریاناتی که در یک چنین فضای آلوده رسانهای - که تنها گوشهای از وصف آن ذکر شد- بشدّت فعّالند، تمام انرژی و زمان و هزینه و فکر خود را صرف تأثیرگذاری بر افکار عمومی و جهت دادن به گرایشهای مردم میکنند. چرا ما انرژی و زمان و هزینه و فکر خود را صرف تأثیرگذاری بر افکار عمومی و جهت دادن به گرایشهای مردم عزیزمان به سمت اسلام نابمحمّدی صلی الله علیه و آله و مکتب اهلبیت علیهم السلام به سمت خط انقلاب و امام (ره) و آقا و شهدا نکنیم؟! چرا باید با خالی کردن میدان، فضا را برای جولان دادنِ این خبیثها در فضای رسانهای مهیا کنیم؟! این جبهه بسیجی فعال رسانهای میطلبد.
«امروز جمهورى اسلامى و نظام اسلامى با یک جنگ عظیمى مواجه است، لکن جنگ نرم. خب، حالا در جنگنرم، چه کسانى باید میدان بیایند؟ قدر مسلّم نخبگان فکرىاند. یعنى شما افسران جوانِ جبههى مقابلهى با جنگ نرمید.
این که چه کار باید بکنید، چه جورى باید عمل کنید، چه جورى باید تبیین کنید، اینها چیزهایى نیست که من بیایم فهرست کنم، بگویم آقا این عمل را انجام بدهید، این عمل را انجام ندهید؛ اینها کارهایى است که خود شماها باید در مجامع اصلىتان، فکرىتان، در اتاقهاى فکرتان بنشینید، راهکارها را پیدا کنید؛ لکن هدف مشخص است: هدف، دفاع از نظاماسلامى و جمهورىاسلامى است در مقابلهى با یک حرکت همهجانبهى متکى به زور و تزویر و پول و امکانات عظیم پیشرفتهى علمىِ رسانهاى. باید با این جریان شیطانىِ خطرناک مقابله شود.» [امام خامنهای، 4/6/1388]