گروه فرهنگی «خبرگزاری دانشجو»؛ فیلم «قصهها» به کارگردانی رخشان بنی اعتماد موفق به دریافت پروانه نمایش شده است! از قدیم الایام رسم بر این بوده است که ابتدا پروانه ساخت برای فیلمی گرفته شود و بعد به پروانه نمایش برسد، اما انگار جدیداً رسم عوض شده و جور دیگری باید برای مجوز اقدام کرد.
شنیده ها حاکی از این است که با تغییر و تحول های صورت گرفته در راس مدیریت سینمای ایران، نخستین اکران فیلم «قصهها» به کارگردانی رخشان بنی اعتماد که در سکوت کامل خبری ساخته شد، در سی و دومین جشنواره فیلم فجر خواهد بود.
این فیلم تا به امروز امکان نمایش عمومی پیدا نکرده است، با این حال جزو فیلم های توقیفی دولت دهم محسوب نمی شود؛ چرا که رخشان بنی اعتماد تمایل نداشته است که این فیلم را به وزارت ارشاد ارائه کند.
پیش از این قرار بود این فیلم در 12 آبان سال گذشته در پردیس سینمایی قلهک در قالب یک اکران خصوصی برای اهالی مطبوعات اکران شود که بنا به دلایل مختلف این اکران منتفی شد.
«قصه ها» هفت فیلم کوتاه است که در آن مطرح ترین بازیگران این سال های سینمای ایران بازی کرده اند؛ مهدی هاشمی، گلاب آدینه، باران کوثری، فاطمه معتمدآریا، پیمان معادی، نگار جواهریان، بابک حمیدیان، حسن معجونی، ریما رامین فر، عاطفه رضوی، فرهاد اصلانی، محمدرضا فروتن، مهراوه شریفی نیا، حبیب رضایی، شاهرخ فروتنیان از بازیگران اصلی این فیلم هستند.
بنی اعتماد در این فیلم به سراغ آدم ها و شخصیت های فیلم های گذشته خود رفته است؛ شخصیت ها و آدم های فیلم هایی چون «خارج از محدوده»، «روسری آبی»، «زیر پوست شهر»، «گیلانه» و «خون بازی»، پس از سال ها بار دیگر به فیلم «قصه ها» آمده اند.
حبیب رضایی در «قصه ها» در نقش یک مستندساز است که روایتگر مشکلات کارگران می باشد؛ کارگرانی که مشکلات زندگی آنها را به ستوه آورده است. در جایی از فیلم ماموران حراست دوربین او را می گیرند. در پایان فیلم حبیب رضایی یا همان مستندساز فیلم در صحبت هایی می گوید که با وجود همه مشکلاتی که در سر راه او به وجود آمده، اما به این وضع عادت کرده و به هیچ عنوان ناامید نیست. او که فیلمش را گرفته اند، می گوید: هیچ فیلمی هیچ وقت در هیچ کمدی باقی نمی ماند. این دیالوگ همان دیالوگ مشهوری است که رخشان بنی اعتماد در واکنش به عدم نمایش فیلمش در پردیس سینمایی قلهک عنوان کرد.
در جایی از فیلم یکی از شخصیت ها در دیالوگی می گوید: شاید خدا شما را وسیله قرار داده تا مشکل ما حل شود. یا در اپیزود دیگری از فیلم که به ماجرای سرنوشت نوبر کردانی، شخصیت اصلی فیلم روسری آبی می پردازد، در نامه ای که به او نوشته می شود، به شکل ظریف و زیر پوستی به موضوع ایمان به خدا اشاره می گردد.
مدیران جدید سینمایی شاید با این مجوزها می خواهند دل عده ای از هنرمندان را ست بیاورند و آنها را راضی نگه دارند، اما آیا این خودش بی قانونی نیست؟!
اینکه فیلمی بدون مجوز ساخت، پروانه نمایش بگیرد، باعث نمی شود که از همین امروز هر کس دوربینی به دست بگیرد و به کوچه و خیابان بیاید تا فیلمش را بسازد و بعد برای پروانه نمایش اقدام کند؟
روال همیشگی بر این بوده است که فیلم به ارشاد فرستاده شود تا مجوز ساخت بگیرد، اما بنی اعتماد فیلمش را به خواست خودش برای ارشاد نفرستاده و در چند محفل خصوصی آن را اکران کرده و حالا بعد از تغییراتی که در چارت سازمان سینمایی ایجاد شده، مجوز اکران در جشنواره سی و دوم فجر را گرفته است.
اینکه مدام بر طبل قانون کوبیده می شود، ولی در عمل چیز دیگری می بینیم بسیار باعث شگفتی است!
مطمئناً اعتماد به هنرمندان خوب است، اما اینکه فیلمی بدون نظارت ساخته شود و حتی هسته اولیه این فیلم هم مورد تأیید قرار نگرفته باشد جای سوال دارد؛ سوالی که بجز مسئولان سینمایی کسی نمی تواند جوابگوی آن باشد.
آيا واقعا نظارت ميشه رو فيلم ها؟
اين مجوز ها چه از طرييق قانوني . غير ان واقعا يعني يکي فيلم درست ؟