آخرین اخبار:
کد خبر:۲۸۳۹۶۱
شعرهایی که به درد این روزها می‌خورد-1

ای بُرده هرچه بوده! چه داری که پس دهی؟

ای بُرده هرچه بوده! چه داری که پس دهی؟/ اصلاً بیا و فرض کن امروز محشر است/ گفتید؛ «لب ببند که با هم برادریم»/ من یوسفم، که است که با من برادر است؟ ...
ای بُرده هرچه بوده! چه داری که پس دهی؟

به گزارش گروه فرهنگی «خبرگزاری دانشجو»، سه شنبه 17 دی ماه از محمدکاظم کاظمی، شاعری از کشور افغانستان که به ایران مهاجرت کرده تجلیل می شود. اشعار انقلابی وی مهمرتین عاملی است که موجب شهرتش شده است. وی در سالهای گذشته اشعاری سروده که در این روزهای مذاکرات به کار می آید. انگار کاظمی پیش بینی این روزها را کرده بود.

 

به مناسبت تجلیل از این شاعر مهاجر کشورمان اشعار انقلابی وی را که به درد این روزها می خورد منتشر می کنیم:

 

همسایه - چشم بد نرسد - صاحب زر است
چون صاحب زر است، یقیناً ابوذر است

 

کم‌کم به دست مرده‌دلان غصب می‌شود
باغی که در تصرّف گُلهای پرپر است

 

صبح از مزار خط‌‌ شکنان زنده می‌شود
شاعر هنوز در شکن زلف دلبر است

 

ای بُرده هرچه بوده! چه داری که پس دهی؟
اصلاً بیا و فرض کن امروز محشر است

 

گفتید؛ «لب ببند که با هم برادریم»
من یوسفم، که است که با من برادر است؟

 

با سنگها بگو که چه اندیشه می‌کنند
حتّی بدون بال، کبوتر کبوتر است

ارسال نظر
captcha
*شرایط و مقررات*
خبرگزاری دانشجو نظراتی را که حاوی توهین است منتشر نمی کند.
لطفا از نوشتن نظرات خود به صورت حروف لاتین (فینگیلیش) خودداری نمايید.
توصیه می شود به جای ارسال نظرات مشابه با نظرات منتشر شده، از مثبت یا منفی استفاده فرمایید.
با توجه به آن که امکان موافقت یا مخالفت با محتوای نظرات وجود دارد، معمولا نظراتی که محتوای مشابهی دارند، انتشار نمی یابد.
پربازدیدترین آخرین اخبار