به گزارش گروه سیاسی «خبرگزاری دانشجو» در مقالهای تحت عنوان « تشکیل گروهک داعش 2 با صبغه سعودی در سوریه» مینویسد: مقابلهای که هم اکنون در سوریه با گروهک تروریستی «داعش» صورت میگیرد، ما را به یک نتیجه ساده رهنمون میکند: اینکه یک ائتلاف و اتحاد جهانی علیه این گروهک وجود دارد، گویی که جهان در حال جنگ و خصومت تمام اختلافاتش را کنار گذاشته و وارد یک نبرد یک پارچه علیه دشمن مشترک شده است.
پر واضح است که محور مقاومت اعم از ایران، سوریه و حزب الله و عراق دارای منافعی در مقابله با گروهک داعش و شاخههای آن هستند. روسها نیز شاخههای جدید القاعده را در مناطق مختلف کشور خود تحت تعقیب قرار میدهند. این در حالی است که آموزش و به کار گیری این نیروها نیز در سوریه صورت میگیرد.
بارها در مورد دهها تن از عناصر مسلحی که دارای اصالت روسی هستند و در سوریه فعالیت میکنند، هشدار داده شده است. ترکها از عناصر تروریستی داعش به شدت ابراز نگرانی میکنند، چرا که این عناصر را نقطه مقابل جریان اخوان المسلمین و گروههای اسلامگرای میانهرو که ترکها ادعای آن را دارند، میدانند، کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس آشکارا با این نوع از گروهکها میجنگند و خود عربستان نیز داعش را برای داخل این کشور نمیخواهد.
عربستان سعودی این گروهکها را برای سایرین میخواهد، اردن نگران تشکیل شاخههای فعال این گروهک در داخل این کشور است و به نظر میرسد که نشانههای حضور آن در این اواخر در این کشور افزایش یافته است. مسئله در مورد مصر، غرب جهان عرب و کل اروپای غربی و آمریکا نیز اینگونه است.
امروز وضعیت داعش همانند ده سال پیش گروه تروریستی القاعده به نظر میرسد، یعنی دشمن مشترک برای تمام طرفها؛ بنابراین این گروهک با همه این طرفها در عرصه میدانی مقابله میکند و این یک واقعیت است.
ولی سوال اینجاست که آیا این درست که تمام قدرتهای منطقهای و بین المللی در این نبرد متحد هستند و آیا هماهنگی واقعی میان آنها برای مقابله با این گروهک و شاخههای آن وجود دارد؟
آل سعود پیش از هر طرف منطقهای دیگری، حضور رهبران وهابی و خاندان با نفوذ آن در دل این گروهک را رد خواهد کرد؛ ولی واقعیت مسلم این است که آل سعود همچنان منبع اصلی حمایت فکری، فقهی، مالی و انسانی از این گروهک به شمار میرود. تفکر جنون آمیز که زمام تصمیم گیری در ریاض را بر عهده دارد بار دیگر نظریه «هم پیمانی با شیطان برای مقابله با دشمن تراز اول یعنی ایران و متحدانش» را مطرح کرده است.
این ذهنیت و تفکر بیمار در حال حاضر تلاش میکند، هر آنچه که با این گروهک مرتبط است، را تحت کنترل خود درآورد و از آن در نبرد آل سعود علیه کل بشریت استفاده کند.
طی ده سال گذشته هر گونه حمایت محرمانه، آشکار یا فریبکاری و ابهام گویی در مورد این گروهک چه در عراق، سوریه، لبنان یا پاکستان زیر نظر آل سعود صورت میگیرد و هر گونه اقدام علنی علیه این گروهک در عربستان جنبه بازدارندگی در برابر اقدام علیه خاندان حاکم در شبه جزیره عربستان است.
آمریکاییها پی بردند که دیگر نباید به این مسئله بیتوجه باشند، به ویژه بعد از ناکامی حمایتها از این گروهک در زمینه سرنگونی نظام سوریه و تضعیف حزب الله و در تنگنا قرار دادن ایران. آمریکا از تجربه عراق پی برد که هر گونه تروریسم علیه دولت نوری مالکی در عراق باعث پیشبرد هم پیمانی گستردهتر با دولت آمریکا نخواهد شد، با این وجود واشنگتن و به همراه آن فرانسه و رئیس جمهور نژاد پرست آن به تضعیف داعش در چارچوبی که آثار مثبت آن شامل طرف دیگری نباشد، احساس نیاز میکنند.
از این رو چارهای جز باز تولید این گروهک وجود نداشت، ولی با عنوان جدید و شعارهای مبهم. در حال حاضر از طریق گروه تروریستی «جبهه اسلامی» برای تحقق این امر در سوریه اقداماتی صورت میگیرد و آمریکاییها، فرانسویها، آل سعود، ترکها و قطریها برای نفوذ به داخل این گروه رقابت میکنند و امیدوار هستند که جبهه اسلامی طرفدار ایدئولوژیک پایگاههای طرفدار داعش باشد و مواضع خصمانهتری علیه سوریه و حزب الله لبنان اتخاذ کند؛ ولی از لحاظ سیاسی و امنیتی مطیعتر باشد. به طور مسلم رهبران برخی گروههای مسلح سوریه این ماموریت را قبول میکنند.
از لحاظ عملی باید آنچه در حال حاضر علیه داعش در سوریه اتفاق میافتد، را در چارچوب تهدید این گروه علیه منافع، برنامهها و اهداف ائتلاف عربی، منطقهای و بین الملی درک کرد، ائتلافی که وارد بزرگترین نزاع برای نابودی سوریه شده است.
در صورتی که داعش تضعیف شود و با برنامه جدید موافقت کند، جنگ علیه آن ادامه پیدا نمیکند و پیشنهاد میشود که تحت رهبری جمعی، داعش عنصری از عناصر تداوم جنگ علیه نظام سوریه باشد، ولی با ساز و کارها و مکانیزمهای مختلف.
این پایه و اساس هجمه فعلی است، چرا که ائتلاف مذکور میداند، ایده ریشه کن کردن داعش غیر واقعی است و هر ضربه به آن باعث در تنگنا قرار گرفتن آن میشود، ولی هرگز باعث سرنگونی این گروه به عنوان عامل جذب عناصر با توجیهات مذهبی، فرقهای و سیاسی نخواهد شد.
به طور کلی داستان از اول تا آخر این است که گروه مخالف محور مقاومت درصدد در اختیار گرفتن تحولات میدانی برای شرکت مقتدرانه در مذاکرات ژنو است، این گروه علی الخصوص عربستان احساس میکنند که در عرصه میدانی در مقابل ارتش سوریه و حزب الله شکست خوردهاند و نمیتوانند، ادعا کنند که مناطقی از سوریه تحت سلطه کامل آنها است.
بنابراین حمله به داعش را فرصتی برای ساماندهی مجدد مناطق تحت کنترل گروههای مسلح و به سلطه درآوردن تمام تشکیلات مخالف برنامههای میدانی، سیاسی و .. یافتند، اینجاست که داعش جدیدی پا به عرصه ظهور میگذارد.