گروه اجتماعی «خبرگزاری دانشجو»؛ خانواده و مدرسه که بیش از دو سوم هدف های آموزشی بهداشت عمومی را در خود دارد، مناسب ترین و بارورترین عرصه های فعالیت در حوزه بهداشت و سلامت اند. اگر آموزش های "خانه بهداشت" در این عرصه ها بخصوص در مدرسه، موفقیت آمیز باشد، معلمان در مدرسه و کودکان در خانه تداوم بخش مفاهیم بسیاری خواهد بود.
دانشجویان پزشکی که در گروه ها و تجمعات دانشجویی خود که هم اکنون به صورت مجازی نیز برگزار می شود، گفت و گوها و بحث های زیادی می کنند، امروز نظراتشان را درباره خانه های بهداشت بیان کردند که در ادامه نظرات آنها را می خوانیم.
لیلا حسینی، دانشجو رشته مدیریت خدمات بهداشتی درمانی، دانشکده پیراپزشکی دانشگاه علوم پزشکی تهران است که به اولویت های اثر گذاری در حوزه سلامت می پردازد.
وی بیان می کند که اگر بخواهیم در رابطه با مفهوم اثرگذاری و نحوه ی اجرای آن در جامعه بحث کنیم، از دید من اعمال این فرآیند که در هشت مرحله و سه تبصره کلی می گنجد، محقق می شود: الف - شناخت مساله :1- مشاهده ی یک کمبود یا عدم تطابق، 2-تفکر پیرامون رفع آن، 3- رسیدن به راه حل، ب – تدوین راه حل:4 - تبدیل راه حل انتزاعی به یک مفهوم غیر انتزاعی و ملموس تر،5- بکارگرفتن راه حل و آزمایش آن به منظور از بین بردن نواقص و یا خطاهای احتمالی،6- رسیدن به یک راه حل درست تر و کامل تر. ج- انجام اقدام اصلاحی:7 - اشاعه راه حل در سطوح گسترده تر : رسانه – کتاب و ...8- اجرای راه حل های دیکته شده در سطح جامعه است.
این دانشجو معتقد است، اینکه این هشت مرحله در چه زمینه ای صورت بگیرد، شاید بهتر باشد مراکز درمانی را که تا حدود زیادی مرتبط با رشته تحصیلی مان است مد نظر قرار دهیم، از دیدگاه من چون هدف تاثیر گذاری مثبت روی حوزه ی تحت فعالیت است، بهتر است این انرژی را برای نهادهایی که بیشترین نیاز را به آن دارند، هزینه کرد و از دید من " خانه های بهداشت " در روستاها مستحق ترین گروه در این زمینه هستند. چراکه اگر انرژی مان را صرف ارتقاء سطح بیمارستان های دولتی و یا خصوصی کنیم، در نگاه کلی سبب افزایش اختلاف سطح بین نهادهای درمانی می شود.
وی در ادامه تصریح کرد: پس شاید بهتر باشد که ابتدا تمامی این نهادهای بهداشتی ، درمانی اعم از خانه بهداشت، مراکز بهداشتی و درمانی، مرکز بهداشت شهرستان، بیمارستان دولتی، بیمارستان خصوصی و ... در یک سطح مناسب که هر کدام اقتضای شرایط خود را می طلبند ، قرار گیرند و سپس سطح کلی را ارتقاء دهیم اما همان طور که گفتم اولین قدم ارتقای سطح نهادی است که بیشترین نارسایی را دارد و از دید من این نهاد " خانه های بهداشت" در روستاها می تواند باشد، که در ادامه به تعداد محدودی از نارسایی های آن اشاره می کنم.
این دانشجو در ادامه اظهار داشت: کمبود تعداد مراکز خانه های بهداشت، به نسبت جمعیت که باید به ازای هر 1500 نفر یک خانه بهداشت موجود باشد ولی در اکثر روستاها به ازای هر 2500 نفر یک خانه بهداشت داریم. کمبود واحدهای آزمایشگاهی و در این مراکز و انتقال بیماران به مراکز بهداشتی سطح بالاتر همچنین کمبود پزشکان متخصص و دندانپزشک در این مراکز و عدم وجود متخصص رژیم غذایی با توجه به نقش چشمگیر تغذیه در ایجاد بهبود بیماری ها دارند متاسفانه این مراکز امکان پی گیری از طریق مراجعه به منازل را ندارند.
وی به راه حل هایی اشاره کرد و بیان داشت: راه حل هایی البته در این زمینه مطرح می شود که از دید من چون در روستاها به علت سبک سنتی سیستم پدر سالاری حکم فرماست و اعضای خانواده تحت تبعیت یک فرد هستند و چون که "پیشگیری بهتر از درمان است " شاید بهتر باشد در هفته ساعاتی را صرف آموزش پدران هر خانوار کنیم تا حتی الامکان از مراجعه افراد به چنین نهادهایی که با ضعف روبه رو هستند جلوگیری شود.
زهرا فریبرزی، دانشجوی دانشگاه علوم پزشکی تهران است که در این مورد می گوید: مشکل ترین، مهمترین و امید بخش ترین نقش خانه بهداشت، آموزش بهداشت است. به علت ظرافت، بردباری و دقت فراوانی که در این کار لازم است، انتظار می رود وقت زیادی را به خود اختصاص دهد.
وی در ادامه تصریح کرد: خانواده و مدرسه که بیش از دو سوم هدف های آموزشی بهداشت عمومی را در خود دارد، مناسب ترین و بارورترین عرصه های این فعالیت است. اگر آموزش های خانه بهداشت در این عرصه ها بخصوص در مدرسه، موفقیت آمیز باشد، معلمان در مدرسه و کودکان در خانه تداوم بخش مفاهیم مورد نظر خواهند بود. کودک به اقتضای قدرت فراگیری با سرعت بیشتری به تغییر رفتار دست می یابد، این رفتارهای تغیر یافته را به میان خانواده می برد و عادت های نو و صحیح را به دیگران انتقال می دهد. این کیفیت نه تنها در حال حاضر بر مجموعه آگاهی ها و رفتار خانواده اثر مستقیم می گذارد بلکه آشنایی و آمیختگی نسل آینده را نیز با مفاهیم و رفتار بهداشتی افزون تر می سازد. به عبارت دیگر خارج ساختن نقش آموزش بهداشت از قالب تنگ موجود، شاید تنها راه تأمین و تضمین آگاهی های بنیانی و مؤثر بهداشتی باشد.
این دانشجو معتقد است: در این راه فراهم آوردن موجبات آموزشی معلمان مدارس روستایی و کسانی که با جمعیت های گروهی سر وکار مستمری دارند نقشی سازنده و پرسود خواهد داشت. بخش عمده دیگری از آموزش های بهداشت در جریان مراقبت ها و بصورت چهره به چهره خواهد بود که مؤثرترین طرق آموزش بهداشت است.
ثریا کربلایی نیز از دانشجویان دیگری است که در این خصوص نظرات جالب دارد؛ او می گوید: جلب اعتماد مردم موجب می گردد که علاقمندی و گرایش آنان برای مشارکت در فعالیت های بهداشتی افزایش یابد. مشارکت و مداخله مردم در خدمات بهداشتی که عامل تعیین کننده ای برای مراقبت از خویش و خود اتکایی جامعه است، باید اساسی ترین خط مشی نظام بهداشتی کشور باشد.
وی در پایان می گوید: در این راستا پرسنل بخش بومی خانه بهداشت مناسبترین گروه برای پایه گذاری و گسترش این مشارکت ها بشمار می روند. مثلاً، استفاده پرسنل بخش از بستگان و دوستان خویش برای انجام بعضی از کارها مثل پیگیری و تبلیغ کسانی که در موعد مقررمراجعه نمی کنند و یا نامنظم مراجعه می نمایند، انجام برخی از خدمات نظیر وزن کردن زنان حامله و کودکان، درست کردن محلول ORS و... می تواند مقدمه ای باشد که بتدریج به تشکیل گروههای داوطلب، در زمینه هر یک از خدمات و تشکیل شوراهای محلی بهداشت منجر می شود.