گروه فرهنگی «خبرگزاری دانشجو»، سال 92 با همه فراز و فرودهایی که در عرصه فرهنگ داشت به اتمام رسید، اما بودند چهره هایی که در این سال ماندگار شدند و اسم شان در سال 92 برای همیشه ثبت شد.
حامد زمانی، خواننده
حامد زمانی متولد 1367، اصفهان است،خواننده ای که ارزش های انقلاب را با شور انقلابی وارد عرصه هنر و موسیقی کرده است.
وی از کودکی شروع به قرائت قرآنکرده و در کلاسهای موسیقی سنتیشرکت کرد؛ موضوع کارهای او اغلب مذهبی و یا در واکنش به اتفاقات سیاسی روز ایران است.
زمانی در پی انتشار آهنگ شاهین نجفی در توهین به امام علی النقی(ع)،آنرا هتاکانه نامید و در صفحه فیسبوک خود برای قتل نجفی، مبلغ 100 میلیون ریال جایزه تعیین کرد.او بعد از این اتفاق ترانه حضرت ماه را به مقام این امام تقدیم کرد.
وی در گفتگویی اعلام کرد که در این رابطه با مزاحمتهایی مواجه شدهاست: «سر قضیه آن «رپر» خارج از کشور، بیش از پنج هزار کامنت و ایمیل تهدید و فحش داشتم و تلفنهای عجیبی نیز میشد که خیلی از آنها حتی آن رپ خوان را نمیشناختند و صرفاً با موضع گیری من مشکل داشتند. گفتم سیاستی که ما داریم سیاست اهل بیت است.
حامد زمانی در اولین کنگره بینالمللی امام هادی با ترانه حضرت ماه برگزیده این جشنواره شناخته شدوی همچنین در اولین جشنواره موسیقی ضد آمریکایی طبس که در سفارت سابق ایالت متحده آمریکا در تهران برگزار شد با ترانه تحریم نفر برگزیده بخش ترانه شد.
در 13 آبان 1392 ترانه ای از حامد زمانی به نام مرگ بر آمریکا در برابر سفارت سابق آمریکا در ایران رونمایی شد. این ترانه با شعری از محمدمهدیسیار ساخته شد
ترانه ای که واشنگتن پستبه نقل از آسوشیتدپرس در این باره نوشت: «تندروها در ایران به امید آن که میزان خشم را در جریان مذاکرات هستهای با قدرتهای غربی بالا ببرند، در مقابل سفارت سابق آمریکا در تهران از دو ترانه «مرگ بر آمریکا» رونمایی کردند. این ترانهها در روز شنبه، پیش از تظاهرات گسترده و از پیش برنامهریزی شده روز دوشنبه که به مناسبت سالگرد اشغال سفارت آمریکا در سال 1979 ترتیب داده شده بود، اجرا شدند.
این خواننده در مراسم تقدیر از وی که در تاریخ 2 بهمن 1392 در حسینیه نمایندگی ولی فقیه در ستاد کل سپاه و با حضور پاسداران برگزار شد، از دیدارش رهبر معظم انقلاب خبر داد و گفت: «چندی پیش خدمت مقام معظم رهبری حضور یافتم؛ ایشان به بنده لطف داشتند و بنده را مورد تفقد قرار دادند. مقام معظم رهبری در این دیدار راجع به ترانه «مرگ بر آمریکا» فرمودند که ترانه مرگ بر آمریکای شما، مرگ بر آمریکای سال 92 بود؛ شنیدم که به این کار زیاد حمله کردند، بگذار حمله بکنند که اگر حمله نمیکردند باید عزا میگرفتید؛ شما هم دلسرد نشوید و یکی دیگر هم بسازید. من با توجه به تشویق مقام معظم رهبری، کار «گزینههای روی میز» را ساختم و دوباره به این بهانه خدمت حضرت آقا رسیدم.
ابراهیم حاتمی کیا
ابراهیم حاتمی کیا در سال 1340 در یک خانواده مذهبی در تهران متولد شد؛ او فعالیتهای سینماییاش را از سال 1359 با نوشتن فیلمنامه و کارگردانی فیلمهای کوتاه در فضای جبهه و جنگ آغاز کرد.
وی دانشآموخته رشته فیلمنامهنویسی از دانشکده سینما و تئاتر دانشگاه هنر است.وی فعالیتهای سینمایی خود را با ساخت فیلمهای کوتاه و مستند در رابطه با سینمای جنگ آغاز کرد.
او برای ساخت فیلم آژانس شیشهای جایزه بهترین فیلمنامه و کارگردانی را از شانزدهمین جشنواره فیلم فجر دریافت کرد.
حاتمی کیا در سال 1364 نخستین فیلم بلند خود را به نام هویت برای شبکه دوم سیما ساخت که می کوشید تصویری واقع گرایانه از گرایشهای سیاسی آن دوران پرآشوب ارائه دهد.
وی در دومین تجربه سینمایی خود فیلم دیدهبان را ساخت. اغلب منتقدان، از کرخه تا راین را بهترین فیلم حاتمی کیا میدانند.
اسم حاتمی کیا در سال 92 با چ دوباره بر زبان ها افتاد، فیلمی که روایتگر دو روز از زندگی شهید مصطفی چمران است.
اما شاید حواشی بعد از فیلم بیشتر باعث شد تا نام حاتمی کیا بارها و بارها شنیده شود؛ حاتمی کیا در جریان برگزاری جشنواره فیلم فجر از هیئت داوران گلایه کرد که چرا باید با لابی قبول کنند که فیلمی مثل شیار 143 با این همه قابلیت در بخش مسابقه حضور داشته باشد.
همین گلایه باعث شد تا شاید فیلم چ مورد بی مهری هیئت داوران قرار بگیرد، اما انقدر استقبال از چ زیاد شد که به قول حاتمی کیا برایش مهم نیست که فیلمش در جشنواره دیده نشده برایش همین اکران ها و استقبال مردم مهم است.
مریلا زارعی
مریلا زارعی متولد شهر قم و فارغالتحصیل صنایع غذایی از دانشگاه آزاد است.
او از سال 1373 کارش را شروع کرد و تا به حال با کارگردان هایی مثل ابراهیم حاتمی کیا و اصغر فرهادی همکاری داشته است، اما انتخاب مریلا زارعی به عنوان چهره فرهنگی سال به خاطر بازی درخشانش در فیلم شیار 143 است و حواشی که بعد از این بازی برای او پیش آمد.
نقشی که برای زارعی سیمرغ بهترین بازیگر زن را به دنبال داشت؛ زارعی در هنگام پخش این فیلم در برج میلاد مشغول گریستن بود، در نشست خبری نیز گریههایش ادامه داشت.
وی در نشست خبری این فیلم گفت: من اکنون مثل یک مخاطب تحت تاثیر فیلم قرار گرفتم. ما با دقت و وسواس بسیاری کار کردیم تا به سوژه نزدیک شویم تا مبادا خدایی ناکرده به ساحت آدمی که نقشش را بازی می کنم خدشه ای وارد شود.
وی گفت: شاید دوباره نتوانم صحبت کنم بنابراین از ابراهیم حاتمی کیا نیز تشکر می کنم که گفته فیلم «چ» را به «شیار 143» تقدیم می کند. زمانی که سناریو این فیلم به دست من رسید ایران نبودم و کنار رود راین این فیلمنامه را خواندم. من همان موقعیتی را داشتم که قهرمان فیلم «از کرخه تا راین» کنار رود داشت با این تفاوت که همانجا احساس کردم باید برگردم و نقشی را زنده کنم که شاید خیلی از ما دربارهشان - مادران شهدا- کوتاهی کرده ایم.
رضا امیرخانی
امیرخانی در سال 52در تهرانمتولد شد،وی مدتی سردبیری سایت لوحرا بر عهده داشت به گواهی سایت شخصی وی، بیش از پانصد هزار نسخه از کتابهای او تا به حال به فروش رسیدهاست.
اما انتخاب رضا امیرخانی برای چهره شاخص فرهنگی در سال 92 به خاطر برگزیده شدن در جشنواره غنی پور است جشنواره ای برخواسته از دل مسجد و خاص.
رضا امیرخانی به خاطر کتاب «قیدار»اش برگزیده اسن جشنواره شد و بعد از گرفتن جایزه اش گفت: : بسیار خوشنودم از اینکه تنها جایزه در جهان را میگیریم و برای گرفتن مجبوریم کفشهایمان را درآوریم.
وی در ادامه سخنان خود ابراز داشت: ساختمان 8 طبقهایی را در نظر بگیرید که درآن کارمند و زحمتکشان زیادی هستند و آدمهای زیادی درگیرند. جوایز و همایشهای متعددی برگزار میشود که هیچ وقت عوض نمیشود اما یک کاغذ و اسمی که عوض میشود یک امضا عوض میشود بنابراین همه چیز تغییر میکند. کتابها عوض میشوند، آدمها عوض میشوند، سلام و علیکها عوض میشود اما در مسجد وقتی پدری مثل امیرحسین فردی میرود اما هیچ چیز عوض نمیشود چون پسرهای خوبی دارد ممنونیم از این پسرها.
وی در جای دیگری گفته است: راستش من گاهی به بعضی مراسم که دعوت میشوم اکراه دارم بروم. چون میدانم به خاطر کتابم نبوده است. شاید دعوتم میکنند که در قبالش کاری برای شان بکنم. این را میفهمم. حتی در بعضی جاها و جایزه ها که اگر برنده جایزه شان هم باشم، شاید دلم نخواهد بروم. کمتر جایی است که آدم دلش قرص باشد به خاطر کتاب و داستان است. چون نمی دانم معیار انتخاب شان چه بوده. اما مسجد را می دانم. می دانم که شما خودتان هستید. هر چه هستید، خودتانید. به خاطر رفاقت هم مرا به مرحله نهایی نبردهاید. قبلا هم به خود شما گفته بودم که چرا شما داوری های تان را به بیرون از مجموعه تان میسپارید؟ شما خودتان بچه هایی دارید که می توانند کتاب سال انتخاب کنند. وقتی دیگران به عنوان داور می آیند، دیگر سلیقه شما نیست.
اما وقتی بچه های خودتان هستند، بد یا خوب، سلیقه شماست. این برای هر نویسنده ای مهم است که سلیقه بچه های مسجد در باره کتابش را بداند. وگرنه داوران مارکدار بیرونی که در جاهای دیگر هم داوری میکنند و نویسنده ها هم با سلیقه آنها آشنا هستند. منظورم این است که تفاوت شما با دیگران یکی همین برگزاری مراسم در مسجد است و دیگر این که داوری های تان برای خیلی ها شائبه ندارد. واقعیت آن است که همهی داورها سلیقه دارند اما در بعضی جوایز سلیقهفروشی هم باب است و مثلا داور میتواند سلیقهاش را دولت قبلی یا بعدی بفروشد!