صبح که از خواب بیدار شدیم دیدیم تمام اطرافمان از برف سفید پوش شده و تمام لباسها مانند چوب خشک شده بودند.در حسینیه پادگان به مناسبت عید نوروز جشنی را برگزار کردیم اگرچه لبها به خنده بود ولی در دل بچهها به خاطر دوستان شهیدشان غوغایی بود.
گروه فرهنگی«خبرگزاری دانشجو»؛ نورزو در 8 سال دفاع مقدس حال و هوای خاصی داشت و هر سال از در این ایام رزمندگان دفاع مقدس مشغول تدارک عملیات خاصی بودند و تدارک کوچکی برای رسیدن سال نو داشتند که بیان برخی خاطره ها در این ایام یادآور دلاوریهای رزمندگان است.
ماباید به نوروز معنا بدهیم. نوروز یعنی چه؟ یعنی حول حالنا الی احسن الحال چه زیبا آسمان و زمینی و گل و ... همه بندگی خدا را میکنند به هر حال بهار جزو زیباییهاست و آن زمان هم جبهه بخشی از زندگی زیبای بچهها بود.
در جبهه رزمندگان این طور نبودند که یک گوشه بنشینند و تارک دنیا باشند آنها بسیار شاداب بودند. در سنگرهایشان میگفتند و میخندیدند جشن پتو میگرفتند.
شب قبل از عملیات در سنگر گریه و تضرع میکردند اما وقت عملیات شیر بودند.
عملیات والفجر 10 در کردستان و در منطقه حلبچه اتفاق افتاده بود چند روزی از عملیات گذشته بود و عراق به شدت منطقه را زیر آتش داشت و مرتب آنجا را بمباران شیمیایی میکرد.
فرماندهان لشکر تصمیم گرفتند برای حفظ نیروها تا حد امکان آنهایی را که نیاز به حضورشان در منطقه نیست از آنجا دور کنند.
ما سوار بر کمپرسی راهی پادگان شهید کاظمی شدیم.
وقتی در پادگان شهید کاظمی مستقر شدیم دو روز به عید مانده بود. لذا بچههای گردان استحمام کرده و لباسهای خود را شستند و در محوطه روی سیمهای خاردار پهن کردند.
صبح که از خواب بیدار شدیم دیدیم تمام اطرافمان از برف سفید پوش شده و تمام لباسها مانند چوب خشک شده بودند.
در حسینیه پادگان به مناسبت عید نوروز جشنی را برگزار کردیم اگرچه لبها به خنده بود ولی در دل بچهها به خاطر دوستان شهیدشان غوغایی بود.