کد خبر:۳۱۰۱۴۳
افاضات یک دانشجوی گیس بریده! -2
چه جوری توی این ساپورت جا میشوی آبجی جان؟!
بالامجان! ساپورت، بسیار و بسیار و بازهم بسیار تنگ میباشد و آدمیزاد به این راحتیها تویش جا نمیشود...!

گروه فرهنگی «خبرگزاری دانشجو» - فرهان؛ دمِ عید بود و اَبوی جانمان ما را با اهل بیت فرستاده بود تا برویم چِش و چال بازار را درآورده و دمِعیدی کأنه حوران و غلامان بهشتی نونوار و شیکوپیک بشویم!
آقا ما رفته بودیم توی یک مغازهای و داشتیم برای خودمان سوت میزدیم و اجناس را می پاییدیم که دیدیم یک بانویی با یک پوشش خیلی استغفراللهی دارد با فروشنده بر سر یک رأس تنبان نیممتری(!) چکوچانه میزند که اِلاولله باید بگذاری پرو نمایم!
فروشنده هی قسم و آیه وصلهپینه مینمود که این ساپورت است باجی! پرو ندارد که! آن بانو اما میگفت میخواهم ببینم رنگش به رنگ فلان لباس و مدلش به مدل فلان لباسم میآید یا نه!
خلاصه از ایشان انکار و از اوشان اصرار. با عشوه و کرشمهای که آن بانو از خودشان صادر مینمود خود شیطان هم آب به دهان میآمد چه برسد به آقای فروشنده! در نهایت قروغمزهها کارگر افتاد و آن آقای آب به دهان افتاده فروشنده اجازَت پرو را صادر نمودند.
آن تُرک شیراز(همان بانو را عرض می نمایم!) با یک دنیا عشوه و کرشمه، لبخند ملیحی بر کنج لبان خویشتن نشانده و خرامانخرامان به سمت اتاق پرو روان گشتند!
بنده همان گوشهموشهها ایستادهبودم و سخت حیران بودم که آخر این تنبان نیممتری چهطوری به تن این بانوی دومتری جا می شود!
در همین حیصوبیص بودیم که یکهو دیدم از توی اتاق پرو صدای ترقتوروق میآید. یاللعجب! پرو با اعمال شاقه!؟ بانو در آن اتاق نیممتری کشتی کج میگیرد مگه!!!
آقا جایتان خالی! رگ سوپرمَنیمان جنبید و داشتیم آماده می شدیم کأنّه بَتمن شیرجه زده و آن بانو را از درون آن اتاق نجات دهیم خوب!
خدارا شکر که ننهجانمان آنجا بود و بیدرنگ وارد عمل گشته و ضمن منصرف نمودن این بنده از آن اقدام پتروسمآبانه، یک مجموعه اسرار مگو را برایمان فاش نمود که:
بالامجان! ساپورت، بسیار و بسیار و بازهم بسیار تنگ میباشد و آدمیزاد به این راحتیها تویش جا نمیشود! برای جاگیر شدن توی این تنبان، جماعت باید یکسری اعمال پَرشی، افقی و عمودی را ردیف نماید تا فیالنهایه تنبان رضایت دهد و آدمیزاد را توی خودش جا دهد! این صداهای مهیب از این پرشها و آن اعمال ناشی گشته و نیازی به سوپرمنبازیهای کچلچلاغی چون تو نمیباشد...
ایول ننه! عجب پخمه بازی داشتیم مرتکب میشدیمها!
القصه! ننهجانمان همچنان داشت اسرار مگوی این تنبان کذایی را برایمان فاش مینمود که آن بانو خرامانخرامان از اتاق بیرون آمده، تنبان مذکور را به قیمت نیمارزن خریداری نمودند...
البته بنده اگر جای ایشان میبودم و خودم را با چنین اعمال شاقهای توی یک تنبان نیممتری میچپاندم، حداقل میگذاشتم یک سالی توی تنم بماند که به آن همه جانفشانیها و کشتیکج گرفتنهای هنگام پوشیدنش بیارزد!
از این واقعه کذایی ساعتی نگذشته بود و ما در خیابان داشتیم با عیال و اطفال اَبویجانمان همینطوری راه میرفتیم برای خودمان.
دوروبرمان پرشده بود از جماعتی که خودشان را توی این تنبانهای کذایی چپانده بودند! تنبانهایی تنگ، چسبان و در رنگهای متنوع! بنده حتی به رأی العین، گورخریاش را هم مشاهده نمودم!
از این جا به بعد یک چیزهایی می خواهم بگویم خیلی بیتربیتی است، میترسم بچههای زیر 18 سال هم بین مان باشند و خدایی ناکرده چش و چالشان open بشود. آنوقت تُف و لعنت خانم والدهشان دامنمان را بگیرد و دور از جان سوسک شویم! جسارتاً شما گوشتان را بیاورید جلو، بنده بقیهاش را توی گوشتان بلغور نمایم:
این تب کذایی و این تنبانهای کذاییتر، نه تنها به جماعت اناث که به جماعت ذکور نیز سرایت نموده و ساپورت ذکورانه نیز خروارخروار کأنه آجیل شب عید به فروش میرسد! یکسری از جماعت ذکور هم در حالی که بنده به رأیالعین رویت مینمودم که رگ غیرتشان نخنما و سولاخ گشته، ساپورت میخرند و میپوشند. توی شهر رژه می روند و ...
حالا تو فکر کن تا چند وقت دیگر ساپورتهای پاره هم مد بشود!
حالا تو فکر کن با این فاقهای فینگیلی، حضرت مذکور از آن آدمهای روشنفکر و مکشمرگما باشد و بخواهد خم بشود و یک زبالهای را از زمین بردارد، آن وقت...
حالا تو فکر کن طرف یک لباس کوتاه و کمری هم پوشیده باشد و همینطوری که دارد راه میرود برای خودش، یکهویی خسته بشود و بخواهد روی یک نیمکتی جلوس نماید، آن وقت...
(هرچه میخواهم بگویم بیتربیتی و خاک بر سری است! آخر چه بنویسیم که سانسور نشود باباجان!)
ای بابا! ماشاءالله شما هم گوشتان خیلی کثیف استها! یک ذره نظافت داشته باشید جانم! اصلاً بروید عقب باباجان! این سیکرتبازیها به ما نیامده...
عرض می کردم خدمتتان...
حلقوم جر خورده جماعت طبیبان که هی صدا میاندازند توی چاله گلو و از مضرات این تنبانهای کذایی بلغور مینمایند به کنار...
(رویم به دیوار، گلاب به روتان...) افاضات جماعت اورولوژیست هم که حسابی سرخآبی شدهاند تا بیماریهای حاصل از این تنبانها را توی گوش ذکور بچپانند به کنار...
چشم های وق زده چشمسفیدهای پلاس تو خیابان که تا کیلومترها پشت سر این اناث ساپورتی روان است به کنار...
جنگ اعصابی که این پوششهای استغفراللهی به عزباوغلیها تحمیل مینماید به کنار...
حیایی که خورده شد و گلاب به روتان آبرویی که قی گشت به کنار...
پوششی که به عریانی شبیهتر است تا پوشش هم به کنار...
عالم و آدم به کنار...
خودمان...
باباجان حیا و عفتمان تو این اوضاع قمر در عقرب و شلم و شوربا کدام گوری تپیده و چپیده، الله اعلم...
لینک کپی شد
گزارش خطا
۰
ارسال نظر
*شرایط و مقررات*
خبرگزاری دانشجو نظراتی را که حاوی توهین است منتشر نمی کند.
لطفا از نوشتن نظرات خود به صورت حروف لاتین (فینگیلیش) خودداری نمايید.
توصیه می شود به جای ارسال نظرات مشابه با نظرات منتشر شده، از مثبت یا منفی استفاده فرمایید.
با توجه به آن که امکان موافقت یا مخالفت با محتوای نظرات وجود دارد، معمولا نظراتی که محتوای مشابهی دارند، انتشار نمی یابد.
حق نگهدارتون
ولي اي کاش بين اين جماعت با کلاس و روشنفکر گوش شنوايي هم باشد.
لزومي نيست براي اينکه بگي ساپورت بده و اخ و تخ اينهمه با جزئيات توصيف کني
حقيقت مطلب اينه که الان خانم هاي حزب الهي هم زير چادر و مانتو ساپورت ميپوشن پس خيلي جاي اين خرده گرفتن ها اينجا نيست
اگه علم داريم و اعتقاد به اينکه اين فرهنگ غربي و براي ما نيست بايد از خودمون شروع کنيم ولي صد افسوس که همه ما تو خودمون گير کرديم
آخه برادر هر دختر و خانومي که چادر سرش کرد که حزب اللهي نيست!!!!
حزب اللهي بودن خيلي تعريف داره ، که يکيش چادره!!!!!
تو رو خدا دقت کنيد...
اما حزب الله از ديدگاه قرآن به کساني گفته مي شود که به خدا و رسولش و روز آخرت ايمان دارند و کار هاي نيک انجام ميدهند.
عرض بنده اين است که چادري بودن ملاک است نه پوشيدن ساپورت
و آقا يا خانم بي نام ... بي زحمت يه تعريف از بچه حزب الهي بفرماييد تا ببينيم اين محدوده شامل چه افرادي ميشه
اگه چادر و ساپورت باعث پوشيده شدن ميشه ، پس چه اصراري به پوشيدن ساپورت هست ، نميشه يه شلوار معمولي بپوشن ؟
منظور عرايضم اينه که بچه حزب الهي جوگير و جو زده نميشه و کاري رو (اشتباهي رو ) که ميتونه انجام نده انجام نميده
من هم براي شما متاسفم که يا نميدونيد يا خودتون رو به ندونستن زديد که در دين ما به نپوشيدن لباس تنگ چقدر تاکيد شده و اين هم يکي از معيارهاي حزب اللهي و رهروان پيامبر و امامان است !
چمله ي شما انتقاد بود يا پيشنهاد؟!
يه لينک از مطلبتون توي وبم گذاشتم. طنز خوبي داشت D:
قشنگ بود.
راحت باش !
راحت راحت !
ولي انصافآ خون به دل آدم ميکنن ، بعضي موقع ها نميدونم پوشيدن اين لباس ها از حماقته يا از جهالت ... البته شايد زاده فوران بلوغ فکري اين جماعته !!
والله من بيلميرم !
آي دونت آندرستند !
.....
خداروشکر مادر اقاي نويسنده اونجابودنا!
ايراد داشت ولي در کل که نگاه ميکني و ميخوني ، خيلي هم خوب بود و بجا!!!
سينه خواهم شرحه شرحه از فراق تا بگويم شرح درد بد حجابان ...
ممنون خيلي باحال بود
حالا تو فکر کن تا چند وقت ديگر ساپورتهاي پاره هم مد بشود! ههههههههههههههه
نترسين ! تا بياد بشينه خودش مد پاره سر خوده
رخت ِ زيباي آسماني را
خواهرم با غروربر سر کن
نه خجالت بکش نه غمگين باش
چادرت ارزش است باور کن
بوي ِ زهرا و مريم و هاجر
از پر ِ چادرت سرازير است
بشکند آن قلم که بنويسد:
"دِمُدِه گشت و دست و پا گير" است
"تمام"
کاش
کاش صدا وسيما براي فروش وجذب بيشتر خانم هاي در اصطلاح متمدن را باهزار آرايش گريم نمي کرد
کاش به جاي اين که در فيلم هاي سينمايي و سريال ها نوکر و کلفت ها را چادر پيچ کنند ، حجاب نقش متمدن و با کلاس فيلم ها را بهتر مي کردند
کاش همه به دخترانمان مي گفتيم
....... تو هميشه با عزت باش تو هميشه بهتريني ... ساده باش تا ....خراب نشوي...
اللهم العجل الوليک الفرج
واقعاً هم نبايد تعجب کرد از رفتار و کردار مسئولين مملکتي، همين کسي که عريان گشتن غربي ها رو مثالي مياره براي اينکه مرد مسلمان بايد چنين باشد و چنان باشد، ميشه همون مسئولي که فردا قيمت بنزين اروپا رو با ايران مقايسه ميکن!
فاعل چشم هيزي کننده نيست ، بلکه اين مفعول است و محرک اين عمل هم ظاهر نامناسب آن خانم ( نقش فاعل رو داره ) است.
اين يک
دو ، اين گفتيد در زمان پيامبر (ص) مگه همه حجاب داشتند !
منظورتون قبل از تشکيل حکومت اسلامي بود يا بعدش ؟ ،
ظاهرآ ، البته يقينا شما تو درس تاريخ هم مثل زبان فارسي بدجور به مشکل خوردي !
سوم ،
اين که مي فرماييد شما نگاه نکن ... مطمئن باش عزيزجان امسال ما نگاه نميکنه و اون هايي که دنبال استفاده بهينه هستند نگاه کرده و کار به جاهاي بوق ميکشه !
و اين که اسلام ميگه بايد اصلاح بشه بخاطر خودشه ، ديگه حس تايپ نيست ولي ميبينيد که :
وارد کردن يک شبه کار چند جمله کوتاه که همه مي خونند و تبيين اون شبه کار چندين سطر که معمولا هم خوندنش از حوصله خارج
اگه نگي ميگن نگفتي ، اگر هم بگي اوني که بايد توجه کنه دنبال پتروس بازيه !!
از کنار برو عزيزم !!
«و لا تتبعوا خطوات الشيطان » يعني از قدم هاي کوتاه و ريز شيطان پيروي نکنيد. حالا حدس بزنيد اگه همينطور آروم آروم از شيطان پيروي بشه به کجا ميرسيم .
تو کتاب سينوهه ميخوندم نوشته بود مردم ان سرزمين هيچ لباسي به تن نميکردند يا لباسشان به گونه اي بود که فقط از کناره ها بدن را ميپوشاند و قسمت وسط بدن را از جلو و پشت سر برهنه ميگذاشت
در نهايت خداييش ساپورت چيه مگه بذار بپوشن برا من که جذاب نيستن اصلا، بعضياشون روم به ديوار ياک پاهاي کج و کوله اي دارن که آدم حالشم به هم ميخوره تازه ساپورتا باعث شده بفهمم خودم چقد خوش تيپم
اونايي که بايد نبينن متاسفانه ميبينن و خوششون مياد
جناب سيگاري همچين محترم: به من چه! نفس من پاکه! تو نفس بچه ات رو بگير!
اگه نويسنده يه دختر باشه، چي ؟!
اين همه يه طرفه به قاضي نريم...
امام خميني
اين طور که شما مي گيد پس بايد اسلام در اروپا نابود بشه ولي مي بيني که اين طور نيست . بهتر نيست يه سوزن به خودمون بزنيم و يه جوالدوز به بزرگان ؟
فراموش نکنيد که هدف وسيله رو توجيه نميکنه
ياعلي
مرسي
به هزار در مي زنند که يکي بهشون نگاه کنه
چقدر گداي نگاه مردميد
.
.
به منه بيچاره نگاه کنيد ...
يکي به من نگاه کنه ...
عليلم ذليلم
نگام کن
نميرم
اگر ميخواهيد اين مدل طنز نويسي براي مخاطب جواب بده سعي کنيد يک سري از خطوط و حد و مرزها رو رعايت گنيد.
ما اگر مي خواهيم يک منکر رو نهي کنيم نياز نيست همه ابعادش رو باز کنيم و با آب و تاب بيان کنيم که همين هم شايد باعث يک منکر ديگه بشه....
اما در کل نويسنده محترم قلم خوبي داره فقط بايد بيشتر مواظب بشه...
خدا کنه روزي برسه که اگه چيزي گناهه براي همه گناه باشه
ولي به هيچ عنوان اين متن براي انتقاد از اين لباس ها متن خوبي نبود
چون به جاي انتقاداز اين لباس ها، به کساني که از اين لباس استفاده مي کنند، روش بد تر استفاده کردنش رو ياد ميده
از طرفي به صورت غير مستقيم داره به پسرا هم اطلاع ميده که اين لباسا رو شما ها هم مي تونين بپوشيد.
اما وقتي حقيقت رو "مي شنويم" اينقدر ترش مي کنيم...
اين تب کذايي .... به جماعت ذکور نيز سرايت نموده و ساپورت ذکورانه نيز خروارخروار کأنه آجيل شب عيد به فروش ميرسد! يکسري از جماعت ذکور هم در حالي که بنده به رأيالعين رويت مينمودم که رگ غيرتشان نخنما و سولاخ گشته، ساپورت ميخرند و ميپوشند. توي شهر رژه مي روند و ...
حالا تو فکر کن تا چند وقت ديگر ساپورتهاي پاره هم مد بشود!
حالا تو فکر کن با اين فاقهاي فينگيلي، حضرت مذکور از آن آدمهاي روشنفکر و مکشمرگما باشد و بخواهد خم بشود و يک زبالهاي را از زمين بردارد،
حالا تو فکر کن طرف يک لباس کوتاه و کمري هم پوشيده باشد و همينطوري که دارد راه ميرود براي خودش، يکهويي خسته بشود و بخواهد روي يک نيمکتي جلوس نمايد،
گرچه حقيقت تلخه ....
از شما بعيد بود
حياي زن از وقتي رفت که مردها به بهانه روشنفکري غيرت خود را به تاراج گذاشتن....
دعا مي کنم روزي همه بچه هاي باغيرت و باحيا با هم متحد بشن و بجنگن با اين فحشا.........
موفق و پيروز باشيد
واسه براندازي اين ساپورتها صلوات
روش مذکور را نمي توان در جايگاه امر به معروف ونهي ازمنکر دانست
چرا به جايي کلمات سرشاز از تحريک از متن ادبي سرشاز از حيا استفاده نمي شود
پ.ن: همچنان اين سوال هايتان سخت است. 9 و 3 رو با ماشين حساب حساب کردم شد 12، در حد 2 و 2 اش کنيد ممنون ميشويم