حاج آقا در افاضاتی فرمودند: «چادر اجبار نیست، امام نمی خواستند چیزی به زن تحمیل شود. امام موافق نبود عده ای خودسر مزاحم شوند.»
گروه فرهنگی «خبرگزاری دانشجو»؛ چند روز پیش یکی از بهترین حاج آقاهای دنیا یک مصاحبه ای انجام داده بود که خوانندگان با خواندن آن، صیحه ای بزدند و فغان نمودند و دم به دم تمام کردند.
این حاج آقا در مصاحبه فرموده بودند که « اصلا امام حکم اعدام برای مفسد فیالارض را قبول نداشت.» و «آقای لاجوردی اصلا حرف گوش نمیکرد. خدمت ایشان [امام خمینی] گفتم، آقا من یک چیزهایی دیدم که دیگر مجوز شرعی برای ماندن در این پست نمیبینم. شرح ماجرا را به امام گفتم، امام هم فرمودند، چه افرادی بهتر از شماها. فردای آن روز هم خطاب به آقای لاجوردی گفتیم بیا خودت استعفا بده، ایشان هم همان موقع استعفا دادند»
حاج آقا در ادامه با خودی ها هم دعوا گرفتند و گفتند:« خاطره آقای ناطق نوری درست نیست ...»
حاج آقا نتوانستند بی خیال موضوع شیرین و جذاب مناظر زیبا هم بشوند و فرمودند: چادر اجبار نیست، امام نمی خواستند چیزی به زن تحمیل شود. امام موافق نبود عده ای خودسر مزاحم شوند.»
حاج آقا البته قبلاً در افاضات بسیار خنده آوری فرموده بودند:« (در لبنان) یک مرد عرب آمد و به ما سلام کرد و به حاجآقا مصطفی گفت دستت را ببینم و سپس پشت گردنش را دید... بعد خطاب به حاجآقا مصطفی گفت شما همین امسال فوت میکنید و آرزویت را نمیبینی. سپس به سمت حاج احمدآقا رفتند و با ایشان نیز همین کار را کرد و سپس به حاج احمدآقا گفت که شما آرزوی ایشان را میبینی و بسیار بالا میروی و سپس به طرف من آمد. من در آن لحظه ترسیدم و با خودم گفتم الان میخواهد بگوید که تو هم میمیری. به من گفت: دریا پایان دارد ولی علم تو پایان ندارد.»
با این وضعیت ما با طبع بسیار روان خودمان یک سری سئوال و جواب دیگر را درباره علم بی پایان حضرت حاج آقا در خواب دیدیم. گفتیم شما را هم در جریان آن خواب شیرین بگذاریم...!
-حاج آقا ببخشید نظر شما درباره حجاب چیه کلا؟!
-ببینید حقیقتش یه حرفایی دارم ولی...
-ولی چی حاج آقا؟
-آخه قلوب شما ظرفیت همه حرفای منو نداره...
-حالا این دفعه رو، جان من حاج آقا!
-حقیقتش حضرت امام کلا مخالف حجاب بود ولی چون خودشون نمی تونستن اعلام بکنن به من گفتن.
-حاجی مطمئنی؟! خط مشی حضرت امام از روز روشن تره ها. حتی اعتقادشون به چادر هم ثابت شده است...
-برو بابا من می دونم یا تو؟! ما اون موقع با امام بودیم، ما تو این موضوع کتاب نوشتیم، حالا شماها یه مشت بچه...!
-حاجی یه جوری میگی انگار هیشکی دیگه حضرت امام رو ندیده یا اسلامو نمی شناسه. هر چی میخای به نام امام و انقلاب و اسلامی میزنی.
-همینه دیگه. شما بی شعورا، شما نفهمای کم سواد خیال می کنید خیلی حالیتونه. من اسلامو می فهمم، من انقلاب کردم، من خوبم، اصلا انقلاب مدیون منه!
-آهان این حرفا که طبیعیه، نظرتون درباره اسلام رو می خواستید بگید...
-ببین! خدا هم راضی نیست که حجاب اجباری باشه. یعنی اصلا دین اسلام چیزی به نام حجاب نداره. یعنی... آخه خدا روش نشده اینا رو بگه چرا نمی فهمید آخه؟!
-خب حاجی یه ذره نظراتتو بسط بده. مثلا نظرت راجع به نماز...!
-نماز هم همینطور. بابا به دلِ آدمه. آدم هر روز به یاد خدا بیافته بسه، یعنی چی این دولا راست شدن. همون که تو دلت بگی خدایا من نوکرتم بسه. دیگه این دولا راست شدنا قدیمی شده. میدونی؟! اصلا باید یه فکری بکنیم...
(از این جا به بعد مصاحبه را چون دیدیم ذهن مان دارد به سمت و سو های خوبی نمی رود از خواب بیدار شدیم و صلاح ندیدیم بقیه اش را ببینیم!)
اين تيکش بد نبود:
همينه ديگه. شما بي شعورا، شما نفهماي کم سواد خيال مي کنيد خيلي حاليتونه. من اسلامو مي فهمم، من انقلاب کردم، من خوبم، اصلا انقلاب مديون منه!
ميخواي نقد کني درست حسابي نقد کن! هيچ چيز مثبتي از اين طنز گير آدم نمياد.
از قديم گفتن: طنز! نقد تلخ!
بعدشم! حرفاي حاج آقا ديگه جايي برا نقد نميزاره! اينقد که خنده داره!
همينه ديگه. شما بي شعورا، شما نفهماي کم سواد خيال مي کنيد خيلي حاليتونه. من اسلامو مي فهمم، من انقلاب کردم، من خوبم، اصلا انقلاب مديون منه!
نميدونم اين روزها چرا هر وقت حرفي از حاج آقا مي شنوم، ياد "بلعم باعورا" مي افتم
البته بعضي حرفا رو هم تاييد نمي کنم ها اما اين يه جورايي داره مسخره مي کنه
زشته!
صرفاً جهت اطلاعتون!