
آقای مطهری! من رقیب سیاسی جهاد دانشگاهی نیستم؛ یک دانشجو هستم/ لیاقت دانشجو بیانیه توهینآمیز جهاد دانشگاهی مشهد است؟
به گزارش خبرنگار «خبرگزاری دانشجو» از مشهد، در هفته های گذشته جهاد دانشگاهی مشهد اقدام به برگزاری کارگاه «فسلفه دین» کرد که با اعتراض دانشجویان دانشگاههای مشهد این کارگاه لغو شد. سخنران این کارگاه کسی جز جیمز کلی کلارک، فیلسوف آمریکایی نبود.
وی قرار بود در یک کارگاه 17 نفره در جمع دانشجویانی که اساسا از رشتهها و گرایشهای مختلف بودند به ایراد سخنانی پیرامون «فلسفه دین» بپردازد که با اعتراض دانشجویان مقابل محل اقامتش سخنرانی آن لغو شد.
بعد از لغو سخنرانی کلارک، حجت الاسلام محمد مطهری در یادداشتی که در خبرگزاری جهاد دانشگاهی منتشر شد به انتقاد از لغو این کارگاه پرداخت.
در همین خصوص محسن فاتحی یکی از دانشجویان دانشگاههای مشهد یادداشتی در پاسخ به محمد مطهری در اختیار خبرگزاری دانشجو قرار داد که متن آن در زیر آمده است.
اساساً از شاخصههای مهم جامعه پویا تولید مستمر دانش در آن است. تولید دانش نیز مستلزم فراهم آمدن مقدماتی است که آزاد اندیشی از مهمترین آنهاست. به یک معنا میتوان گفت آزاد اندیشی شاهراهی است که تولید دانش از آن میگذرد؛ اما این شاهراه خالی از موانع و آسیبها نیست.
زمانی میتوان انتظار داشت که رهروان این شاهراه به سلامت و با موفقیت به مقصد برسند که بر موانع و نبایسته هایش واقف شوند، به لوازم و بایسته هایش آگاهی یابند و چنان طی طریق کنند که بر موانع آن فائق آمده،بایستههایش را به عمل درآورند.
آزاداندیشی در مصادیقی مانند نشستهای دوجانبه یا چند جانبه و با حضور موافقان و مخالفان یک نظریه،رویکرد، موضوع و یا وضعیتی اجتماعی، فکری، فرهنگی، سیاسی و یا هر موضوع علمی و قابل بحث عینیت مییابد. از این رو، آنچه که از آن به عنوان کرسی آزاداندیشی یاد میشود در برگیرنده کلیه مباحثی است که در چارچوبهای نظریه پردازی، نقد و مناظره و گفتگوی آزاد علمی و صورتهای دیگر که متضمن حضور و بحث علمی موافقان و مخالفان یک موضوع است صورت میگیرد.
مقام معظم رهبری در دیدار دانشجویان در یازدهمین روزماه رمضان 89/6/1 بیان میکنند« نه علم دستورى است، نه اندیشه دستورى است. کجا؟ مشخص کنند بگویند. کسى که با این قضیه مبارزه کند، خودِ منم. ما طرفدار آزاداندیشى هستیم. البته من به شماها بگویم، آزاداندیشى جایش توى تلویزیون نیست؛ آزاداندیشى جایش توى جلسات تخصصى است. مثلاً فرض کنید در زمینهى فلان مسئلهى سیاسى، یک جلسهى تخصصىِ دانشجوئى بگذارید؛ دو نفر، پنج نفر، ده نفر بیایند آنجا با همدیگر بحث کنند؛ این میشود آزاداندیشى.»
آنچه در برگزاری کارگاه فسفه دین در مشهد گذشت
روز جمعه 16 خرداد ماه سال جاری جهاد دانشگاهی مشهد اقدام به برگزاری کارگاه فلسفه دین با حضور کلی جیمز کلارک، فیلسوف آمریکایی با شرکت 17 دانشجو (البته به گفته خود رسانه جهاد دانشگاهی) کرد که این کارگاه قبل از برگزاری آن با اعتراض دانشجویان دانشگاههای مشهد لغو شد.
اما آنچه بیشتر حائز اهمیت است این است که چرا دانشجو با برگزاری این کارگاه مخالفت کرد و به اعتراض برخواست؟ آیا این اعتراض به یک کارگاهی که تنها 17 دانشجو در آن حضور داشتند را میتوان مخالفت با فضای آزاد اندیشی گذاشت؟
در پی اخبار منتشر شده در رسانههای مختلف مواضع گوناگونی از افراد و شخصیتها مطرح شد، مانند یاداشت حجت الاسلام محمد مطهری، فرزند شهید مطهری که اعتراض دانشجویان به اقدام یک سویه جهاد دانشگاهی مشهد را به فضای مخالفت به بحث آزاد اندیشی کشاندهاست.
فرزند شهید مطهری در یادداشت خود که در خبرگزاری ایسنا منتشر شده در خصوص کلارک گفته است« کلارک یک مسیحی معتقد و شاگرد برجسته پلنتینگا، معروفترین فیلسوف دین دنیاست که به ایستادگی در برابر الحاد در غرب شهره است. خود کلارک کتابی با عنوان «فیلسوفان خداباور» (Philosophers Who Believe) منتشر کرده و در آن یازده فیلسوف مهم خداباور معاصر را معرفی میکند تا نشان دهد خداباوری به میان فیلسوفان غربی بازگشته و از آن به انقلاب یاد میکند. این کتاب از طرف یک مؤسسه معتبر مسیحی برنده کتاب سال شناخته شد. نیز ایشان همچون استادش پلنتینگا عمر خود را صرف مبارزه با الحاد داکینز کرده»
اما باید گفت که علاوه بر این معرفی میتوان اشاره کرد که کلارک محقق ارشد موسسه مذاهب کلارک کافمن در دانشگاه گرند رپیرز آمریکاست. او از مجریان پروژه «دین جهانی» است. پروژهای که درصدد انحراف ادیان آسمانی و به ویژه اسلام از ماهیت اصلی خود و تبدیل به دینی تازه یا همان «اسلام آمریکایی» است که امام راحل بارها درباره خطر آن هشدار داده بودند. بر اساس این پروژه - که کلارک یکی از تلاشگران اصلی تحقق آن است- دین هیچ نقشی در حاکمیت ندارد و احکام اجتماعی مانند قصاص، ارث و... باید از متون دینی حذف شوند! کلارک دراینباره تلاش کرده و از جمله درباره ارتداد از جامعه دیندار میخواهد که منکران خدا را به رسمیت شمرده و محترم بدارند! وی به همین دلیل و به استناد یک گزارش حقوق بشری، ایران را ناقض حقوقبشر و حقوق اولیه انسانها معرفی میکند!
پسر شهید مطهری در یاداشت خود مینویسد« کسی که تبلیغات و مصاحبههای این دوستان مشهدی را ببیند گمان میکند کلارک ملحدی است که یا خودش همجنسباز است یا لااقل خواستار ترویج همجنسبازی است، در حالی که او که دارای همسر و سه فرزند است تصریح میکند که همجنسبازی «گناه» و «اخلاقاً غیرمجاز» است. کلارک که مانند اکثر متفکران غربی تفکرات لیبرالی هم دارد، چنین اظهار نظر میکند که حقوق شهروندی این اقلیت در جامعه باید رعایت شود؛ به این دلیل که همچنان که ما مسیحیان دوست داریم که وقتی در جامعهای در اقلیت زندگی میکنیم حقوقمان به عنوان اقلیت حفظ شود پس باید حقوق اقلیت همجنسباز را هم حفظ کنیم؛ چراکه حضرت عیسی میگوید آنچه بر خود نمیپسندی بر دیگران مپسند.»
پس باید گفت آقای مطهری مگر نمیدانید کلارک مدافعین جدی همجنسبازی است و دراینباره رساله و گفتارهای متعددی هم دارد و بارها به قوانین کشورهای اسلامی که این عمل شنیع را ممنوع میدانند حمله کرده است. او در مقالهای تحت عنوان «ازدواج همجنسبازان، عیسی چه میکرد» خطاب به مسیحیان آمریکا مینویسد: «مسیحیان نباید عقاید خود را درباره ازدواج همجنسبازان به دیگران تحمیل کنند! بلکه باید از همجنسگرایان حمایت هم بکنند چرا که اگر مسیح امروز در میان ما بود چنین میکرد!»
فرزند استاد بزرگ مرتضی مطهری شما در یادداشت خود اشاره کردهاید که « کجای قرآن و حدیث، ما را از فرصت دادن به غیرمسلمانان برای اظهارنظر آن هم در یک بحث علمی منع کردهاند؟ فردی برای یک بحث مربوط به فلسفه دین به جمع مسلمانان آمده و آماده شنیدن انتقاد است. آیا اسلام ما را به «و جادلهم بالتی هی احسن» (نحل/125) دعوت میکند یا توصیه میکند با سوءظن کامل نیتخوانی کنید، جلوی سخنرانی او را بگیرید، در مقابل محل اسکان او هم بروید، او را بترسانید و همه را هم به پای دفاع از شهر امام رضا(ع) بنویسید»
ای کاش قبل از گفتن این حرف کمی به چگونگی برگزاری این کارگاه توجه میکردید. این کارگاه توسط جهاد دانشگاهی مشهد از طریق پیام کوتاه نشر عمومی در محیط دانشگاهی داده شده و بهتر است بدانید که هر دانشجو با هر گرایش و رشتهای میتوانسته با پرداخت مبلغ 25 هزار تومان در این کارگاه شرکت کند.
در این میان شهید مطهری فیلسوف، محقق و عالمی است که در بیان اندیشه خود آزادی بیان را اینگونه مطرح میکند؛ «من هرگز از پیدایش افراد شکّاک در اجتماع، که علیهِ اسلام سخنرانی کنند و مقاله بنویسند، متأثر که نمیشوم هیچ؛ از یک نظر خوشحال هم میشوم». چون میدانم پیدایش اینها سبب میشود که چهرهی اسلام بیشتر نمایان بشود. وجود افراد شکاک و افرادی که علیه دین سخنرانی میکنند، وقتی خطرناک است که حامیان دین آنقدر مرده و بی روح باشند که در مقام جواب بر نیایند. یعنی عکس العمل نشان ندهند؛ اما اگر همین مقدار حیات و زندگی در ملت اسلام وجود داشته باشد، که در مقابل ضربت دشمن عکس العمل نشان بدهد، مطمئن باشید که در نهایت امر به نفع اسلام است.»
شهید مطهری در قسمت دیگری آزادی اندیشه را اینگونه معنا میکند: «آزادی عقیده ای که مبنایش فکر نیست، هرگز در اسلام وجود ندارد. آن آزادی معنایش آزادیِ بردگی است، آزادیِ اسارت است، آزادیِ زنجیر در دست و پا قرار دادن است. بنابراین حق با انبیاء بوده است، نه با روشی که دنیای امروز میپسندد. حق با انبیاء بوده است، که این گونه زنجیرها را از دست و پای بشر میگرفتند، پاره می کردند و در نتیجه میتوانستند بشر را وادار به تفکر بکنند».
و در شماتت کسانی که میخواهند دین را با بستن تفکر، اندیشه و بیان دیگر اندیشی به انحطاط برسند ابراز میدارد: «در آینده هم اسلام، فقط و فقط با مواجهه ی صریح و شجاعانه با عقاید و افکار مختلف است که می تواند به حیات خود ادامه دهد. من به جوانان و طرفداران اسلام هشدار می دهم که خیال نکنند راه حفظ معتقدات اسلامی، جلوگیری از ابراز عقیده ی دیگران است. از اسلام فقط با یک نیرو می شود پاسداری کرد و آن علم است و آزادی دادن به افکار مخالف و مواجهه ی صریح و روشن با آنها».
حال که این فیلسوف آمریکایی در کشور ما در قالب دعوت به همایش بین المللی اندیشههای شهید مطهری حضور یافت این گمان را در ذهن ایجاد کرد که بتوان با تکیه بر اندیشه این فیلسوف بزرگ در غالب همایشی بین المللی با حضور چنین افرادی از اقصی نقاط جهان در تبیین آزادی اندیشهها تلاشی صورت بگیرد.
حضور کلی کلارک فیلسوف آمریکایی در ایران اسلامی رفتاری نادرست نبود زیرا در بیان بزرگان دین ما، اسلام جایگاهی برای شنیدن اندیشهها است و در بیان این اندیشه، آزادی وجود دارد؛ اما مشروط به قواعد این آزادی.
رهبر انقلاب در این خصوص میگویند: «کارزار فکرى باید باشد؛ منتها کارزار فکرى عملاً به این شکل درنیاید که ما به قول سعدى، سگ را بگشاییم و سنگ را ببندیم؛ حربه را از دست اهل حق و اهل آن فکرى که حق مىدانیم، بگیریم؛ اما دست اهل باطل را باز بگذاریم که هر بلایى مىخواهند، سر جوانهاى ما بیاورند؛ نه، او حرف بزند، شما هم حرف بزنید و در جامعه فکر تزریق کنید».
گفتن و شنیدن راه هر بیان آزادانهای است؛ حضور کلارک در ایران حتی در صورتی که وی ضد خدا حرفی برای گفتن داشت خالی از ایراد بود؛ اما در صورتی که در مقابل او فیلسوفی باشد تا در اثبات خدا در مقابل چشم مخاطبان بگوید و بشنود.
برگزاری کارگاه فلسفه دین از سوی شخصیتی که خدارا قبول دارد اما از حرام خدا هم طرفداری میکند بدون حضور اساتیدی در این سطح جهت بیان ایده و آراء خود، آزاد اندیشی اسلامی نیست.
آقای مطهری شما در یادداشت خود نوشتهای« اگر شهید مطهری که دنبال برپایی کرسی تدریس «مارکسیسم» در دانشکده «الهیات» بود در قید حیات بود آیا با شنیدن خبر سخنرانی یک فیلسوف آمریکایی - ولو در جایی هم از اسرائیل طرفداری کرده باشد که بسیاری از متفکران غربی چنیناند - نوهها و نتیجههایش را جمع میکرد و تابلوهای دروغین به دست آنان میداد یا از حضور او استقبال میکرد و البته جانانه به نقد افکارش مینشست؟» قبول اگر شهید مطهری میبود خود پاسخ میگفت یعنی یک اسلام شناس در برابر یک فیلسوف غربی نه یک فیلسوف رغبی در برابر چند دانشجو- قیاس شما در مورد مشهد غیر واقعی است.
آقای مطهری؛ می دانید که کلارک برای بقای رژیم اسرائیل سعی بلیغی برای آشتی! میان مسلمانان و صهیونیستها بعمل آورده و در کتاب فرزندان ابراهیم، آزادی و تساهل در عصر منازعات مذهبی تلاشهایش را تئوریزه میکند. از دید او نیم قرن کشتار مسلمین توسط رژیم اسرائیل، اختلافی مذهبی است و با آشتی و تساهل حل میشود!
او که در آستانه انتخابات ریاستجمهوری آمریکا در مقاله خود با عنوان «مهمترین موضوع سیاسی امروز» نوشت: «اگر حقوق برابر به عربها داده شود، چگونه اسرائیل میتواند دولتی یهودی باقی بماند؟ اگر سرزمینهای اشغالی حائلی میان اسرائیلیها و عربهای مسلح و بیشمار ] !![ نداشته باشد، چگونه اسرائیل کوچولو نسبت به امنیت خود امید داشته باشد؟» او البته سه سال قبل هم مهمان کنفرانس «مواجهه با فردا» به میزبانی شیمون پرز در سرزمینهای اشغالی بوده و به گفته خودش افرادی مثل تونی بلر، نتانیاهو، ناتان شارانسکی (رئیس آژانس یهود) و... از مدعوین و عوامل اصلی آن بودهاند.
آقای محمد مطهری؛ در یادداشت خود نوشتهاید« اتفاقاً بحث و جدال احسن با آقای کلارک در قم اتفاق افتاد. کلارک که به تبع استاد برجسته خود پلنتینگا، رابط? عقل و دین را به شیوه مورد قبول فلاسفه اسلامی مانند علامه طباطبایی و شهید مطهری نمیپذیرد و طرفدار «معرفتشناسی اصلاح شده» است، در میزگرد عقل و دین در همایش شهید مطهری شرکت کرد. نظرات و انتقادات اساتید فلسفه اسلامی را مؤدبانه شنید، مؤدبانه پاسخ گفت و البته به عقیده من و شاید بسیاری از حضار نتوانست از موضع خود به درستی دفاع کند و به تصریح دیگر فیلسوف خارجی حاضر در میزگرد یعنی آقای تالیافرو بعد از جلسه، از موضع خود تا حدی عقبنشینی کرد».
اما آقای مطهری توجه دارید که در کارگاه فلسفه دین با حضور 17 دانشجو از گرایشهای مختلف آیا میتوان تصور یک جلسه نقد و بررسی را داشت؟
فرزند شهید مطهری شما میگوید« این برادران که گمان میکنند اجازه صحبت به چنین فردی نباید داد و حتی یک ساعت سخنرانی او را برنمیتابند و آن را ترویج سکولاریزم میدانند دقیقاً برخلاف هدف خود عمل کردند زیرا کلارک را در ایران معروف کردند، شمار خوانندگان آثار او را بالا بردند و به واسطه این شهرت مضاعف، باعث شدند مترجمین به ترجمه دیگر آثار او راغبتر شوند»
شاید این جمله شما نشان از عجولانه قضاوت کردن دارد برای افرادی که معترض به فضای یک سویه آن در مشهد باشند؛ اما مگر این جمعیت برای دیده شدن یا نشدن کلارک لب به اعتراض گشودند؟ بهتر است بدانید اعتراض آنها به یک جانبه بودن برگزاری کارگاه فلسفه دین بود. چطور میتوان دانشجو مثلا رشته پزشکی یا علوم پایه را در مقام یک اسلام شناس پنداشت؟
آقای مطهری؛ ما از بیان نظریههای سایر مکاتب و مذاهب در شهر مشهد و در جامعه علمی با حضور اندیشمندان حوزه و دانشگاه نگرانی نداریم کما اینکه نظریه داروین را در کتب روانشناسی دانشگاهمان تدریس میکنند. ما از این میترسیم که در برابر ارائه کارگاه درسی از سوی شخصیتی که میگوید «اگر چه همجنسبازی غیر اخلاقی، گناه و خلاف تعلیمات مسیحی است ولی باید برای همجنسبازان حقوقی در نظر گرفته شود» فرصت بیان اندیشه به صورت یک سویه شکل بگیرد.
و شهید مطهری در بیان آزادی به زیبایی میگویند که «اسلام وارد هر مباحثه ای شود به پیروزی میرسد» و می گوید:« وجود افراد شکاک و افرادی که علیه دین سخنرانی میکنند، وقتی خطرناک است که حامیان دین آنقدر مرده و بی روح باشند که در مقام جواب بر نیایند» که جواب دانشجوی غیرتمند مشهدی به اقدام جهاد دانشگاهی مشهد در برگزاری کارگاهی با حضور یک فیلسوف تجمعی در عین احترام و نظم و بدون هوچی گری بود.
حضور کلارک در قم و دانشگاههای تهران با حضور اساتید اسلام شناس متفاوت از آنچه جهاد دانشگاهی مشهد ترتیب داده بود، بود.
آقای مطهری؛ من یک دانشجو هستم که دغدغه آرمانهای اسلام و انقلاب را دارم. شما در یادداشت خود نوشتهاید« آیا حتماً باید این مسأله با رقبای سیاسی ارتباط پیدا میکرد و مثلاً در محل جهاد دانشگاهی اتفاق میافتاد تا پرچم غیرت دینی این برادران به اهتزاز درآید؟ اگر همین موضوع در غرب اتفاق افتاده بود چند مسئول بلافاصله استعفا میدادند و تا ماهها در اخبار تلویزیون پیگیری میشد.»
پس بدانید آقای مطهری دانشجویانی که دغدغه نظام و آرمانهای آن را دارند اعتراض نکردند تا فضای آزاد اندیشی را نقض کنند و یا با آن مخالفت کنند ما معترضیم چون در مشهد میخواستند برخلاف قم افکاری برخلاف دین در شرایطی یک سویه و بدون حضور اندیشمندان و اسلام شناسان ما در غالب آموزش، کارگاه و یا هر عنوان دیگری بدون بحث و مناظره علمی منتشر کنند.
آقای مطهری چرا فقط به دانشجو میتازید؟ چرا یک بار هم که شده از من دانشجو نپرسیدید که برای چه آمدهای؟ شاید من دانشجو در برخی موارد اشتباه کنم؛ اما اشتباهات جهاد دانشگاهی مشهد را چه میگویید؟ اگر این جلسه برای گسترش فضای آزاد اندیشی بود چرا جهاد دانشگاهی به جای انتشار بیانیهای برای شفاف شدن موضوع و آگاهی افکار عمومی بیانیهای منتشر کرد که در آن به راحتی باب توهین را گشود؟
آقای مطهری متن بیانیه را برایتان میگذارم تا بخوانید و بدانید که کسانی که این کارگاه را برگزار کردند نه به دنبال فضای آزاد اندیشی بلکه به دنبال تحقق اهداف خود بودهاند.
اى کسانى که ایمان آوردهاید، اگر فاسقى براى شما خبرى آورد بررسى و تحقیق کنید تا مبادا گروهى را به نادانى آسیب رسانید و از کرده خود پشیمان گردید.
لکن با گذشت یک سال از روی کار آمدن دولت تدبیر و امید، شاهدیم که در واقع، نه تنها افراطیون سکوت اختیار نکرده اند که هر روز گامی به جلو برداشته اند و بیشتر و بیشتر تن اعتدال را به شلاق افراط و افراط گرایی خراشیده اند.
چنانچه گفته شد، برگزارکننده اصلی همایش مذکور «بنیاد علمی و فرهنگی استاد شهید مطهری» بود که ریاست آن بر عهده دکتر علی لاریجانی است. همچنین همکاران این همایش از طرفی «مجمع عالی حکمت اسلامی» است که ناظرین اصلی آن آیت الله مصباح یزدی، آیت الله العظمی جوادی آملی و آیت الله العظمی سبحانی هستند و از طرف دیگر «دبیرخانه شورای عالی انقلاب فرهنگی» است که بیان هرگونه توضیح درباره جایگاه آن برای این مدعیان کوته بین، کاریست عبث و بی فایده. بنابر توضیحات فوق، واضح است که حتی اگر بر فرض محال، ادعای پوچ و بی اساس آقایان درست باشد وکلارک مجسمه فساد و اسطوره بی دینی و نماینده تام الاختیار صهیونیسم باشد، آنان که باید مورد انتقاد و اعتراض قرار بگیرند، برگزارکنندگان همایش مذکور هستند! حال سوال اینجاست که وقتی چنین فردی، توسط دکتر علی لاریجانی، تحت نظارت آیت الله مصباح یزدی و دبیرخانه شورای عالی انقلاب فرهنگی دعوت شده، چرا حضور وی در مشهد به دعوت سازمان دانشجویان جهاددانشگاهی، جامعه المصطفی العالمیه و دفتر تبلیغات اسلامی محل اشکال است؟!
سازمان دانشجویان جهاددانشگاهی مشهد به عنوان تشکلی دانشجویی که موکداً در مسیر اسلام رحمانی و پیرو امام و رهبری بوده و هست، ضمن عذرخواهی از مخاطبین بزرگوار خود به دلیل لغو «کارگاه فلسفه دین»، بدینوسیله بیزاری خود از هرگونه تندروی و اقدام افراطی که نتیجه ای جز مخدوش نمودن چهره دین و دین داران محجوب و مظلوم این سرزمین را ندارد، اعلام می کند. به امید روزی که خرد به جای جهالت، دوستی به جای کینه، منطق به جای تعصب و شعور به جای شور بنشیند و دیگر شاهد این گونه غوغاسالاریها و جنجال آفرینی های مخرب نباشیم.
در پایان به خداوند متعال پناه برده و به بیان پاسخ بیشتر نمی پردازیم چرا که به امیرالمومنین علی (ع) اقتدا می کنیم که خطاب به یاران خود در برابرفتنه خوارج و افراطیون تندرو فرمود: «این توطئه، ظاهرش ایمان و باطن آن دشمنى و کینه توزى است، آغاز آن رحمت و پایان آن پشیمانى است، پس در همین حال به مبارزه ادامه دهید و از راهى که در پیش گرفته اید منحرف نشوید و در جنگ دندان بر دندان فشارید و به هیچ ندایى گوش ندهید، زیرا اگر اینها پاسخ داده شوند گمراهی به بار آورند، و اگر رها گردند خوار و ذلیل شوند، که همواره چنین بوده است» (خطبه 121 نهج البلاغه)