به گزارش خبرنگار«خبرگزاری دانشجو» از مشهد، در متن تحلیلی جمعی از دانشجویان دانشگاههای مشهد بر لغو کارگاه کلی جیمز کلارک در مشهد آمده است:
یَا دَلِیلَ الْمُتَحَیِّرِینَ
در دفاع از برادران مجاهدم!
یا لیتنی کنت معکم!
«وَ لَا یَحْمِلُ هَذَا الْعَلَمَ إِلَّا أَهْلُ الْبَصَرِ وَ الصَّبْرِ وَ الْعِلْمِ بِمَوَاضِعِ الْحَقِّ»
مهمترین وظیفه هم تبلیغ و تبیین است؛ «الّذین یبلّغون رسالات اللَّه و یخشونه و لا یخشون احدا الّا اللَّه»؛ این یک معیار است؛ حقیقتی را که درک میکنید، آن را تبیین کنید. کسی انتظارندارد برخلاف آنچه که میفهمید حرف بزنید. نه، آنچه را که میفهمید، بگوئید. البته برای اینکه آنچه میفهمید درست و صواب باشد، باید تلاش و مجاهدت کنید؛ چوندرحوادثِفتنهگون،شناختعرصهدشواراست، شناخت اطراف قصه دشوار است، شناخت مهاجم و مدافع دشوار است، شناخت ظالم و مظلوم دشوار است، شناخت دشمن و دوست دشوار است. (1388/06/14 ، بیانات در دیدار جمعی از شعرا)
خدایا برای تو مینویسم، به تو پناه میبرم از این که آنچه در این نوشته از عمر و اندیشه و قلمم صرف میگردد، برای رضای کسی جز تو خرج گردد. در این شب نیمهی شعبان که بنا دارم بر احیائش، از تو نیز عاجزانه میطلبم که فکر و جان و روحم را احیا نمایی و آنجه بر قلمم جاری میسازی همان باشد که در محکمهی عدلت بتوانم با تمام وجود از آن دفاع کنم ؛ قول سدید!
جمعه ی گذشته وقتی متوجه جریان حضور «کلی جیمز کلارک» در مشهد الرضا علیه السلام شدم، از اینکه در سفر بودم و صدها کیلومتر از مشهد فاصله داشتم شدیدا ناراحت بودم و افسوس میخوردم که از حضور در یکی از مؤثرترین حرکتهای انقلابی و بزرگترین عملیات های جنگ نرم پیرامون خودم محرومم. از راه دور هر کاری از دستم بر می آمد برای تقویت این حرکت انقلابی انجام دادم ولی حسرت حضور در این اجتماع حزب اللهی بر دلم ماند.
هنوز داغ این غیبت بر دلم سنگینی می کرد که هجمه های رسانه ای ناجوانمردانه علیه این حرکت خودجوش و انقلابی یکی پس از دیگری سینه ی سوختهام را مجروحتر و قلب داغ دارم را آزرده تر نمود. در این جنگ نابرابر رسانهای حداقل کاری که به ذهنم رسید میتوانم انجام دهم، یادداشتی در وبلاگی به نام «حماسه ی 16 خزداد جوانان مشهدی» بود که گر چه شاید توان مقابله با هجمه های رسانه ای را نداشته باشد، اما امید دارم تسکینی باشد بر وجود متلاطمم که در دفاع از یاران جبهه ی حق آنچه از دستم برآمده را دریغ ننموده ام انشاالله.
بالله اعتصمت و بالله أثق و علی الله أتوکل
1- موج توهین و ناسزا توسط حامیان کلارک
به دنبال حرکت انقلابی دانشجویان و روحانیون مشهد متاسفانه موجی ازتوهین ناسزا در رسانههای حامی کلارک شکل گرفت که اولین و رکیک ترین آن بیانیه ی سازمان دانشجویان جهاد دانشگاهی مشهد بود که به عنوان نمونه بخش هایی از آن در ادامه آورده شده است:
«در شرایطی که نسیم اعتدال و میانه روی، طوفان های مهلک افراط و نعره های دروغین تندروی را پشت سر گذاشته و با رای مردمی خسته از کله شقیها وخودسریهای عدهای نان به نرخ روز خور و غوغاسالار، پا به عرصه تصمیم گیری نهاده، توقع اکثریت جامعه بر این بود که خودسران پرگو و پُررویان پرده در، اگر نگوییم همراه با مردم، که توقعی است بس دست نایافتنی، لااقل به احترام رای اکثریت مردم، چندی لب دوخته و به جای دمیدن در شعله های دروغ و کینه و نیرنگ، کنجی نشینند و قدری بر رفتار گذشته خود و نتایج آن تامل کنند و عرصه را به منتخبان مردم وا بگذارند.
لکن با گذشت یک سال از روی کار آمدن دولت تدبیر و امید، شاهدیم که در واقع، نه تنها افراطیون سکوت اختیار نکرده اند که هر روز گامی به جلو برداشته اند و بیشتر و بیشتر تن اعتدال را به شلاق افراط و افراط گرایی خراشیده اند...اینگونه به نظر میرسد که جهت دهی اینگونه اقدامات از سوی افرادیست که با روی کار آمدن دولت یازدهم بساطشان جمع شده است. اغلب این افراد به دلیل از دست دادن پُست ها و مناصبشان (که ذره ای شایستگی آن را نداشته اند) چنان در آتش کینه و خشم میسوزاند، که حتی حاضر نیستند قبل هرگونه واکنش، دمی به خود زحمت داده، به فکر و عقل مبارکشان رجوع کرده و به این نکته بیاندیشند که به چه چیز، چه کسی و چرا اعتراض دارند؟!
...با نگاهی گذرا به نام و سوابق برگزارکنندگان این همایش میتوان به وضوح، جهالت و خباثت این عده بهتعبیر رئیس جمهور محترم، بیکاران متوهم را رویت کرد.
سازمان دانشجویان جهاددانشگاهی مشهد به عنوان تشکلی دانشجویی که موکداً در مسیر اسلام رحمانی و پیرو امام و رهبری بوده و هست، ضمن عذرخواهی از مخاطبین بزرگوار خود به دلیل لغو «کارگاه فلسفه دین»، بدینوسیله بیزاری خود از هرگونه تندروی و اقدام افراطی که نتیجه ای جز مخدوش نمودن چهره دین و دین داران محجوب و مظلوم این سرزمین را ندارد، اعلام می کند. به امید روزی که خرد به جای جهالت، دوستی به جای کینه، منطق به جای تعصب و شعور به جای شور بنشیند و دیگر شاهد این گونه غوغاسالاریها و جنجال آفرینی های مخرب نباشیم.» (منبع : وبسایت سازمان دانشجویان جهاد دانشگاهی مشهد)
صرف نظر از هتک حرمت و فحاشی به جمعی از مومنین دانشجو و روحانی، در دفاع از یک کافر معلوم الحال که حسابرسی اش را به خداوند متعال وامیگذاریم، این قسم فحاشی های مسئولین این برنامه بدون شک بزرگترین تایید بر حقانیت این جریان بود.
از این بند با طرح چند سوال گذر مینمایم:
چگونه به این نتیجه رسیدید اعتراض به حضور کسی که مدافع رژیم غاصب صهیونیستی است و از حقوق همجنس گرایان و آتئیست ها دفاع می کند به معنی مخالفت با دولت تدبیر و امید است؟ مگر خدای ناکرده ریاست محترم جمهور یا اعضای دولت از فردی با این تفکرات حمایت میکنند؟
لطفا خیلی شفاف بگویید کدام افراد این جمع کدام سمتهایشان را از دست دادهاند و کدام بساطشان جمع شده است که تلافی اش را سر بیچاره کلارک خالی کردهاند؟
چگونه تجمعی که به گفتهی شما مخالف با نگاههای حاکم بر فضای مدیریتی فعلی کشور است میتواند مصداق «نان به نرخ روز خوردن» باشد؟ آیا احتمال ندارد که دوستان دنیا پرست ما با این حرکتها همین چند سمت اندکی هم که دستشان باقی مانده است را از دست بدهند؟! دانشجو های مقطع دکتری و بعضا تخصص، و روحانیون بزرگوار بعضا با تحصیلات حوزوی بالای 10 سال را چگونه در طبقه یندی ذهنی خودتان در گروه افراد بیکار، بی شعور، کله شق و... جای دادید؟ آیا طبق رویه ی دولت محترم، ملاک فهم و شعور و سواد و بیکاری و توهم و... نیز صرفا در همراهی یا عدم همراهی با شما معنا میشود؟ هر که با شماست فرهیخته است و هر که نقدی بر شما دارد کله شق!
حساب سایر توهین هایتان را به خدا واگذار میکنیم و نمیدانیم چگونه در دادگاه عدلش از عهدهی پاسخ به آن بر خواهید آمد.
2- به بهانهی آزاداندیشی به کام ترویج افکار ضاله
« عضو هیأت علمی جهاد دانشگاهی خراسان رضوی با بیان این که رفتوآمدهای علمی در فضاهای آکادمیک امری مرسوم بوده و حضور یک فرد در یک برنامه علمی به معنای تایید و ترویج افکار و اندیشههای وی محسوب نمیشود، اظهار داشت: شکلگیری گفتگوهای علمی با اندیشمندان غربی از نیازهای جامعه علمی کشور ماست و امیدوارم با وجود این که این اتفاق پیامدهای علمی و بین المللی نامطلوبی دارد، اما بتواند در آینده سبب تقویت فضای آزاداندیشی و عقلانیت دینی در مشهد شود.»(منبع : ایسنا، خبرگزاری سازمان جهاد دانشگاهی)
ویل للمطففین!
آیا 2 کارگاه 3 ساعته برای مخاطبانی غیر متخصص در فلسفه (که چند تن از دانشجویان پزشکی ثبت نامی در کارگاه گواه این مدعاست) آن هم به زبان انگلیسی به معنای گفت و گوی علمی با اندیشمندان غربی و فضای آزاد اندیشی است؟ مثل این است که هاریسون (رفرنس طب داخلی) را دعوت کنی به زبان انگلیسی برای یک عده دانشجوی مهندسی و الهیات حرف بزند و بعد از آن ها توقع داشته باشی او را به چالش بکشند و اسم این کار را هم بگذاری آزاد اندیشی!
آزاداندیشی در مصادیقی مانند نشستهای دوجانبه یا چند جانبه و با حضور موافقان و مخالفان یک نظریه،رویکرد، موضوع و یا وضعیتی اجتماعی، فکری، فرهنگی، سیاسی و یا هر موضوع علمی و قابل بحث عینیت مییابد.
بدنیست میان آنچه آزاد اندیشی نامیده اید و آنچه رهبر معظم انقلاب آزاداندیشی مینامند مقایسهای انجام دهیم تا مشخص گردد میان ماه من تا ماه گردون چقدر تفاوت است:
«آزاداندیشى یعنى آزادانه فکر کردن، آزادانه تصمیم گرفتن، ترجمهاى، تقلیدى و بر اثر تلقین دنبال بلندگوهاى تبلیغاتى غرب حرکت نکردن. لذا شامل علم، معرفت، مشى سیاسى، شعارها و واژهها و خواستههاى متعارف سیاسى و اجتماعى هم مىشود. اگر امروز غرب مىگوید دمکراسى، ما باید فکر کنیم ـآزادفکرى یعنى اینـ ببینیم آیا همین که او مىگوید درست است و دمکراسى به صورت مطلق ارزش است یا نه، قابل خدشه است؟(15/8/82)»
3- دفاع از کلارک به جای عذرخواهی از مؤمنین انقلابی!
«دکتر هادی بختیاری، دبیر اجرایی کارگاه فوق در گفتوگو با ایسنا اتهامات وارده از سوی مسئول بسیج دانشجویی دانشگاه علوم پزشکی مشهد را که از کلارک به عنوان تئوریسین تفکر داروین و همجنسبازان یاد کرده که بارها با نتانیاهو دیدار داشته است، تحریف شده دانست و گفت: کلارک فیلسوفی خلقتگراست که خود را مسیحی متدین معرفی میکند و همواره از معقولیت تفکر دینی دفاع کرده است.» (منبع : ایسنا، خبرگزاری سازمان جهاد دانشگاهی)
3-1- دفاع از رژیم منحوس صهیونیستی و دیدار با سرانش
برای روشن شدن این موضوع نیازی به بررسی سایت های تحلیلی نیست، کافی است سری به صفحه ی شخصی خود کلارک بزنید:
1- وی در یکی از این صفحات وبلاگش با عنوان «Religion as politics» به شرح حضور خود به عنوان میهمان کنفرانس «مواجهه با فردا» به میزبانی شیمون پرز می پردازد که در سرزمینهای اشغالی بوده است و به گفته خودش افرادی مثل تونی بلر، نتانیاهو، ناتان شارانسکی (رئیس آژانس یهود) و... از مدعوین و عوامل اصلی آن بودهاند.
2- کلارک در یاداشتی با عنوان «Why does everyone hate the Jews? » به این سؤال می پردازد که چرا برخی مسلمانان و مسیحیان، صهیونیست ها را مورد سرزنش و توهین قرار می دهند.
در این میان به ذکر مثالی از سخنرانی محمد مرسی رئیس جمهور مخلوع مصر می پردازد که در سخنرانی اش صهیونیست ها را زالوهایی (bloodsucker) خطاب نموده است که زاییده ی میمون و خوکاند:
In one, a television interview from three years ago, he (Egyptian President Mohammed Morsi) calls Zionists “these bloodsuckers who attack the Palestinians, these warmongers, the descendants of apes and pigs.”
وی در ادامه ضمن اشاره به سفرش به ترکیه و به نوعی ترویج الگوی حکومتی ترکیه که در آن مسلمانان، مسیحیان، ملحدان و... در کنار یکدیگر زندگی می کنند به طرح 2 سؤال اساسی خویش می پردازد:
Since the blood of Abraham runs through the Prophet Mohammed and Jesus the Christ, where does that sentiment come from? How could followers of Allah, the All-Merciful and Jesus, who demands love of neighbor as oneself, hate the Jews (or anyone, for that matter)? How could it be that the one thing that unites Muslim and Christian alike in Turkey, and them together with Mohammed Morsi and his followers, is hatred for the Jews?
When I ask, “Why does everyone hate the Jews?”, then, I mean something like this—“How could children of Abraham possibly hate one of their brothers?” Or, “How is it possible that professed followers of an all merciful God could hate one of God’s creatures?”
چگونه ممکن است فرزندان ابراهیم از برادران یکدیگر متنفر باشند؟ و چگونه ممکن است پیروان یک خداوند مهربان از سایر مخلوقات آن خدا متنفر باشند؟
او در پایان این مقاله با اشاره به روایتی از تشییع جنازه ی یک یهودی نزد پیامبر اسلام، به نقل از سهل بن حنیف و سعد بن قیس می پردازد و نتیجه گیری مطلوبش را اینگونه در پایان مقاله خطاب به مسلمین می آورد که شما باید همانند پیامبرتان به احترام یهودیان بایستید (stand up for Jews) :
In the Hadith, there is a story told of the Prophet who shows his deep respect for an unknown Jew.
Sahl bin Hunaif and Qais bin Sad were sitting in the city of Al-Qadisiya. A funeral procession passed in front of them and they stood up. They were told that funeral procession was of one of the inhabitants of the land i.e. of a non-believer, under the protection of Muslims. They said, “A funeral procession passed in front of the Prophet and he stood up. When he was told that it was the coffin of a Jew, he said, ‘Is it not a living being (soul)?’”
The Prophet showed his respect by standing up for a Jew (and a dead one, at that). It’s time for Morsi to stand up for Jews.
روزی سهل بن حنیف و سعد بن قیس در قادسیه نشسته بودند که که جنازه ای از مقابل ایشان تشییع شد و آن دو صحابی از جای برخاستند. به آنها گفته شد این جنازه ی کافری است که در کشور مسلمانان زندگی کند. ایشان گفتند: روزی پیامبر اسلام به احترام تشییع جنازه ای از جای برخاست، به حضرت گفتند این جنازه ی یک یهودی است. حضرت فرمودند : آیا یک موجود زنده نبوده است؟
پیامبر(ص) با برخاستن از جایش، احترامش را به یک یهودی (آن هم مرده) نشان داد. حال زمان آن رسیده است که مرسی به احترام یهودیان از جای برخیزد!
صرف نظر از سخنرانی محمد مرسی که چون به جوانبش احاطه ی کامل ندارم از قضاوت درمورد آن پرهیز می کنم، سوالی که مطرح می شود این است که اگر کلارک آدم صهیونیست ها نیست، چگونه روح لطیف او که از چند اهانت به صهیونیست ها این گونه بر می آشوبد از ریخته شدن خودن صدها هزار و بلکه میلیون ها زن و بچه و پیر و جوان فلسطینی که تنها جرمشان ماندن در خانه و زندگی خودشان است به دست رژیم غاصب اسرائیل آشفته نمی شود و دستی بر قلم نمی برد؟!
3- کلی جیمز کلارک در بخشی از مقاله ی دیگر خود با عنوان «Muslims for peace » یکی از دلایل اصلی خشم مسلمانان از آمریکا را حقوق ضایع شده ی مردم فلسطین می داند که پس از مقایسه ی آن با وضعیت برخی مسیحیان در کشورهای اسلامی، این خشم را بی جا توصیف میکند:
Let us note the irony: Palestinians in the West Bank and Gaza are denied human rights in some of the same ways that Christians in Muslim-majority countries are.
سؤال اساسی اینجاست که مسلمانان در کدام کشور، مسیحیان یا یهودیان را از کشورشان اخراج کرده اند و زمین ایشان را غصب نموده اند، و بالفرض که چنین باشد کجا رهبران و سایر مسلمانان از این چنین حرکت هایی دفاع نموده اند؟
4- کلارک برای بقای رژیم اسرائیل سعی بلیغی برای آشتی! میان مسلمانان و صهیونیستها بعمل آورده و در کتاب فرزندان ابراهیم، آزادی و تساهل در عصر منازعات مذهبی تلاشهایش را تئوریزه میکند. از دید او نیم قرن کشتار مسلمین توسط رژیم اسرائیل، اختلافی مذهبی است و با آشتی و تساهل حل میشود! (منبع : خبرنامه دانشجویان ایران : IUSNEWS.IR)
5- اقدام دیگر موزیانه ی کلارک در دفاع از رژیم غاصب صهیونیستی راه اندازی یک کَمپِین اینترنتی ضد جمهوری اسلامی ایران با عنوان «Israel Love Iran» (اسرائیل ایران را دوست دارد!) است که در آن از شهروندان رژیم غاصب صهیونیستی خواسته شده است احساسات و عواطف خود را نسبت به مردم ایران ثبت نمایند:
تاملی کوتاه در این صفحه ی اینترنتی کلارک نکات مهمی را به همراه دارد:
اینکه کاربران اسرائیلی ابراز مهر و محبت نمایند نسبت به کاربران ایرانی معنایی جز این دارد که اسرائیلیها باید عاطفه و محبت و صلح را به ایرانی ها یاد بدهند؟ وی دارد نقش خود را در بازی رسانه ای غرب علیه جمهوری اسلامی به درستی ایفا می نماید، کأنه ایران جنگ طلب است و اسرائیل پیام آور صلح و دوستی و آشتی.
به تصویر درج شده در این صفحه و نوشتههایش دقت کنید:
«Iranians, we will never bomb your country ; We Love You!»
«ایرانی ها! ما هرگز کشور شما را بمباران نخواهیم کرد ؛ ما شما را دوست داریم!»
برادران عزیزم، ما همه ایرانی هستیم و مدافع نظام اسلامی مان. الحق و الانصاف آیا می توان حتی به اندازه ی سر سوزنی احتمال داد که آقای پروفسور کلی جیمز کلارک، فیلسوف و اندیشمند بزرگ آمریکایی (!) که به اعتراف خودش نان و نمک اسرائیلی ها را هم خورده است، آن چنان از فضای رسانه ای به دور باشد که طی 35 سال گذشته انواع فحاشی ها و تهدید ها و خصومت های رژیم منحوس صهیونیستی علیه کشور عزیزمان را نفهمیده باشد؟ لابد از بی خبری این چنین دیدگاه مثبتی نسبت به اسرائیل در او ایجاد شده است واصلا او مهره ی ماموریت دار صهیونیست ها نیست؟
به راستی تا کجا می توانیم برای توجیه اشتباهاتمان چشم و گوشمان را به روی حقایق ببندیم؟
با این همه شواهد اگر باز هم تلاش دارید برای تطهیر چهره ی کلارک، از نظر این قلم اصرار شما دیگر نمی تواند از روی جهالت وغفلت باشد، امید که از روی خیانت نباشد.
3-2- دفاع کلارک از حقوق هم جنس گرایان
* او از مدافعین جدی همجنسبازی است و دراینباره رساله و گفتارهای متعددی هم دارد و بارها به قوانین کشورهای اسلامی که این عمل شنیع را ممنوع میدانند حمله کرده است. او در مقالهای تحت عنوان «ازدواج همجنسبازان، عیسی چه میکرد» خطاب به مسیحیان آمریکا مینویسد: «مسیحیان نباید عقاید خود را درباره ازدواج همجنسبازان به دیگران تحمیل کنند! بلکه باید از همجنسگرایان حمایت هم بکنند چرا که اگر مسیح امروز در میان ما بود چنین میکرد!» (منبع : خبرنامه دانشجویان ایران : IUSNEWS.IR)
* از آن جا که خودم را ملزم به رعایت قوانین جمهوری اسلامی می دانم و با توجه به فیلتر بودن واژه ی «Gay marriage» امکان مطالعه و بررسی بیشتر آراء کلارک در این زمینه برایم فراهم نشد. فقط من باب پاسخ به آنان که قصد تطهیر کلارک از این ویژگی ثابت شده اش را دارند به 2 شاهد بر رد این مدعا اکتفا مینمایم :
1- در قسمت Recent posts وبلاگ شخصی کلارک می توانید لینک مقاله ی او در این خصوص را ببینید:
2- با یک جست و جوی ساده ی اینترنتی و درج نام کلارک در کنار واژگانی مانند «Gay Marriage» یا «Gender Equity» به تعداد زیادی از نوشته های وی در حمایت از حقوق همجنس گرایان دست خواهید یافت :
اعتراف سایت های بیگانه که پس از کنسل شدن کارگاه کلارک در مشهد، ضمن دفاع از وی، به معرفی اجمالی اش نیز پرداختند. به عنوان مثال می توان به سایت ضدانقلاب رادیوزمانه اشاره نمود :
3-3- ترویج داروینیسم و داوکینیزم ، کلارک قربانی سوابق دعوت کنندگانش!
حاصل تحقیقات حقیر گویای این مطلب است که کلارک علی رغم انواع انحرافات فکری و عملی که در پرونده ی خویش دارد ولی خلقت گرا است و خدا باور میباشد :
«کلارک یک مسیحی معتقد و شاگرد برجستۀ پلنتینگا، معروفترین فیلسوف دین دنیاست که به ایستادگی در برابر الحاد در غرب شهره است. خود کلارک کتابی با عنوان «فیلسوفان خداباور» (Philosophers Who Believe) منتشر کرده و در آن یازده فیلسوف مهم خداباور معاصر را معرفی میکند تا نشان دهد خداباوری به میان فیلسوفان غربی بازگشته و از آن به انقلاب یاد میکند. این کتاب از طرف یک مؤسسه معتبر مسیحی برنده کتاب سال شناخته شد.» (منبع : خبرگزاری ایسنا ، بخشی از یادداشت حجتالاسلام دکتر محمد مطهری)
از نظر این حقیر کلارک در این اتهام قربانی سوابق اجرایی برخی از دعوت کنندگانش شد که احتمالا تصور معترضین این بوده است دعوت از او نیز در راستای اقدامات قبلی ایشان در ترویج داروینیسم و داوکینیزم بوده است، ناگفته نماند که عنوان این کارگاه نیز نقش به سزایی در سوق دادن افکار به این سمت داشته است : فلسفه ی دین، دین و دانش منشأ .(به دلیل برخی مسایل و علی الخصوص به درازاکشیدن سخن، در این نوشتار از بررسی تفصیلی این سوابق خودداری می گردد، چه بسا در نوشته های بعدی مفصلا به اقدامات داروینیستی مذکور اشاره نمایم!)
4- هجمه علیه جهاد دانشگاهی و نادیده گرفتن سایر عاملان حضور کلارک در مشهد الرضا علیه السلام
یکی از اتهاماتی که به همراه انگ «بی تقوایی» ضمیمه ی مؤمنین تجمع جمعه ی گذشته شد این بود که چرا با اینکه 4 مجموعه در دعوت از کلارک به مشهد دخیل بوده اند شما فقط یقه ی جهاد را چسبیده اید؟ این نشان می دهد که شما دنبال سیاسی کاری هستید و فقط می خواهید حساب کهنه تان با جهاد را صاف کنید، کلارک و... بهانه است. به چند نکته در این خصوص بسنده می کنم:
دعوت کننده ی اصلی کلارک به مشهد جهاد دانشگاهی بوده است و سایر نهاد ها حضورشان در حد همکاری بوده است. این موضوع هم در پیگیری هایی که از جامعة المصطفی و دفتر تبلیغات اسلامی داشتیم به دست آمد هم از ظواهر کار، چرا که هم محل برگزاری کارگاه در ساختمان جهاد دانشگاهی مشهد بود و هم محل اقامت کلارک میهمانسرای جهاد واقع در خیابان اسرار بود، همچنین مسئول برگزاری کارگاه نیز از نیرو های جهاد دانشگاهی بود لذا با این همه بینات، یقه ی دیگری را گرفتن به نظر بی تقوایی بزرگتری می نماید.
گواه دیگر این مدعا این است که هیچ یک از این نهاد ها بعد از کنسل شدن برنامه ی کلارک در مشهد به دنبال تطهیر وی و دفاع از برنام های کنسل شده نیفتادند ولی جهاد دانشگاهی ضمن اینکه پس از گذشت چند ساعت از تجمع، فحش نامه ای را (که بخش هایی از آن در بند یک آمد) علیه برگزارکنندگان تجمع آماده کرد و رسما بابت کنسل شدن برنامه از مدعوین عذرخواهی نمود، طی هفته ی گذشته نیز مستمرا از طریق خبرگزاری جهاد دانشگاهی (ایسنا) و سایر صفحات خبری رفیق به دفاع از برنامه و شخص کلی جیمز کلارک پرداخته است.
اگر جهاد دانشگاهی نقش اصلی را در حضور کلارک در مشهد نداشته است چرا در هفته ی گذشته تمام تلاشش را برای دفاع از او و کارگاهش به کار بسته است؟
5- کمک به ترویج افکار کلارک!
«این برادران که گمان میکنند اجازه صحبت به چنین فردی نباید داد و حتی یک ساعت سخنرانی او را برنمیتابند و آن را ترویج سکولاریزم میدانند دقیقاً برخلاف هدف خود عمل کردند زیرا کلارک را در ایران معروف کردند، شمار خوانندگان آثار او را بالا بردند و به واسطه این شهرت مضاعف، باعث شدند مترجمین به ترجمه دیگر آثار او راغبتر شوند.» (منبع : خبرگزاری ایسنا ، بخشی از یادداشت حجتالاسلام دکتر محمد مطهری)
آقای دکتر مطهری! بنده تا کنون از حضرتعالی هیچ شناختی نداشتم و یادداشت شما در خصوص حضور کلارک اولین اثری بود که از حضرتعالی مطالعه کردم. بدون تعارف نوشته ی شما برایم آموزنده بود و استفاده های زیادی از آن بردم و بسیار خوشحال شدم که میان شیوه ی بیان و ادبیات و منطق حضرتعالی با برادرتان (علی آقا) تفاوت های بسیاری به چشمم آمد و این نوید آن را می دهد که انشاالله در بنیاد شهید مطهری با حضور یادگاری شایسته چون حضرتعالی اقدامات قابل قبولی در خصوص ترویج افکار آن استاد والا مقام صورت پذیرد، اما درخصوص این توضیح شما، چند علامت سؤال جدی در ذهن من شکل گرفته است که به طرح آن میپردازم:
چنانچه استدلال حضرتعالی درست باشد از این به بعد نسبت به حضور هر آدمی با هر طرز فکری در کشور نباید هیچ مقابله ای کنیم چرا که ناخواسته با اعتراض ما حساسیت ها روی آن آدم بیشتر می شود، بعد کتابهایش بیشتر ترجمه می شود و خلاصه به ترویج بیشتر افکارش کمک می شود؟! به نظر شما دعوت از این افراد و ایجاد فضاهای سخنرانی یک طرفه آن هم برای مخاطبینی که در دفاع از افکار خود خلع سلاح هستند و هیچ محافظی متناسب با سلاح های طرف ندارند مصداق ترویج افکار ایشان نیست و فقط برگزاری تجمع به ترویج این افکار کمک کرده است؟!
نظیر آن چه حضرتعالی طرح فرموده اید بسیاری از افراد نسبت به حکم تاریخی حضرت امام خمینی قدس الله نفسه الزکیهدر خصوص کتاب آیات شیطانی سلمان رشدی نقل می کنند که فتوای امام موجب حساسیت بیشتر افکار عمومی جهان بر روی سلمان رشدی و ترویج بیشتر این کتاب و سایر آثار او گردید. در این بیان به هیچ وجه قصد مقایسه ی کلارک با سلمان رشدی را ندارم ولی اگر بخواهیم با کیل شما بسنجیم آیا امام در موضوع سلمان رشدی دچار یک اشتباه استراتژیک نشد؟
6- نقد های قابل تامل سایر دوستان
بعضی سخنان نیز از تریبون های مختلف در اعتراض به حضور کلارک در ایران و مشهد تبیین گردید که گزیده ای از آن ها در ادامه به اختصار نقل میشود:
پروژه ی «دین جهانی» :
کلارک محقق ارشد موسسه مذاهب کلارک کافمن در دانشگاه گرند رپیرز آمریکاست. او از مجریان پروژه «دین جهانی» است. پروژهای که درصدد انحراف ادیان آسمانی و به ویژه اسلام از ماهیت اصلی خود و تبدیل به دینی تازه یا همان «اسلام آمریکایی» است که امام راحل بارها درباره خطر آن هشدار داده بودند. بر اساس این پروژه - که کلارک یکی از تلاشگران اصلی تحقق آن است- دین هیچ نقشی در حاکمیت ندارد و احکام اجتماعی مانند قصاص، ارث و... باید از متون دینی حذف شوند! کلارک دراینباره تلاش کرده و از جمله درباره ارتداد از جامعه دیندار میخواهد که منکران خدا را به رسمیت شمرده و محترم بدارند! وی به همین دلیل و به استناد یک گزارش حقوق بشری، ایران را ناقض حقوقبشر و حقوق اولیه انسانها معرفی میکند!(روزنامه کیهان)
امنیت اسرائیل کوچولو :
دو ماه قبل از انتخابات ریاست جمهوری 2012 آمریکا، میان اوباما و رامنی (شهریور 1391)، کلارک در مقاله خود با عنوان «مهمترین موضوع سیاسی امروز»، به موضوع فلسطین پرداخت، البته نتوانست علاقه و نگرانی خود نسبت به بقای رژیم صهیونیستی را پنهان کند و نوشت: مشکلات ناشی از این است که اگر حقوق برابر به عربها داده شود، چگونه اسرائیل میتواند دولتی یهودی باقی بماند؟ اگر سرزمینهای اشغالی حائلی میان اسرائیلیها و عربهای مسلح و بیشمار باشد، چگونه اسرائیل کوچولو نسبت به امنیت خود امید داشته باشد؟ اسرائیل چگونه میتواند با افرادی مذاکره کند که از اعلام حق حیات اسرائیل اجتناب میکنند؟(پایگاه خبری تحلیلی صبح توس)
الگو برداری از ترکیه :
کلارک با اشاره به اخراج یهودیان از اسپانیا در قرن پانزدهم میلادی و پناهندگی آنها به بایزید دوم سلطان عثمانی، ترکیه معاصر را هم «یک جامعه سکولار» و دارای آزادی بیان دانسته، و به مقایسه ترکیه و سایر کشورهای مسلمان میپردازد. کلارک از مسلمانان میخواهد ترکیه را الگوی خود قرار دهند، چرا که امپراطور عثمانی به یهودیان پناه داده و امروز هم ترکیه روابط خوبی با رژیم صهیونیستی دارد.(پایگاه خبری میدان 72)
7- جوسازی رسانهای به جای پاسخگویی
متاسفانه در هفتهی گذشته بانیان برنامه دست به هر کاری زدند به جز پاسخگویی و عذرخواهی از امت حزب الله؛ چند نمونه از این فضا سازی ها که ظاهرا در پناه آن برای برگزارکنندگان برنامه حاشیه ی امنی به وجود آمد را اجمالا در ادامه بررسی مینماییم:
مقایسهی کلی کلارک و تیری مِیسان؛ همجنسگرای همراه تا همجنسگرای غیرهمسو
خبرگزاری انصاف نیوز که به نظر می رسد بهتر است نسبت به نامی که برای خود انتخاب کرده است تجدید نظر نماید، در یک بازی رسانه ای تجمع برادران مؤمنم را که برخاسته از ایمان و اعتقادات ایشان بود را به یک بازی سیاسی تشبیه کرد که علت مخالفت صرفا در دعوت رقبای سیاسی از کلارک خلاصه شده است نه در جنبههای اعتقادی و دینی.
بد نیست انصاف نیوز پاسخ دهد که بالفرض در موضوع همجنس گرایی بین کلارک و میسان شباهتهایی باشد، آیا میان حضور تری میسان و کلارک تفاوتهای آشکاری به چشم نمیآید؟ به اعتراف خودتان رسانههای اصولگرا میسان را به نفع انقلاب مصادره کردند و او در اظهارنظرهایش با این رسانهها جز در محکوم کردن آمریکا و فتنه گران سال88 و دشمنان نظام سخنی نگفته است؛ کدام وجه حضور کلارک را می توان دارای منافع ملی و انقلابی برای نظام دانست که او را با میسان مقایسه میکنید؟
مصاحبه با مسئول انصار حزبالله مشهد
صرف نظر از بی بصیرتی مصاحبه شونده که معلوم است هنوز از نگاه ایسنا نسبت به خودش و تشکلش آگاهی ندارد و در هیأتی پاسخ داده است که کأنه در جایگاه یک مقام آگاه سیاسی و فرهنگی با وی مصاحبه شده است، اقدام این خبر گزاری طی 24 ساعت اول بعد از تجمع، کاری موزیانه و البته غیر مدبرانه بوده است. موزیانه از این بابت که احتمالا با این مصاحبه قصد القای این مطلب را داشته اند که جماعت حاضر در تجمع حتی از انصار حزب الله هم افراطی تر بودهاند، و غیر مدبرانه از آن جهت که به دست خود صحه گذاشتند بر اینکه افراد حاضر در تجمع صرفا دانشجویان و روحانیونی بوده اند که با دغدغههای شخصی شان دست به اعتراض زدهاند نه با سازماندهی تشکلی خارج دانشگاهی. کمترین چیزی که در این مصاحبه تایید شد استقلال و مردمی بودن این تجمع بود ؛ ایسنا شود سبب خیر اگر خدا خواهد!
من دانشجو 5 سال دارم!
این خبر ایسنا نیز که با ادبیاتی تمسخرآمیز نگاشته شده است از منظر این قلم از بی اخلاقی های نابخشودنی است که از دست و قلم رسانه ی جهاد دانشگاهی صادر شد.
خدا را شکر که پدر این بچه ها تمام قد پشت سرشان ایستاده است و الا با این تیتری که ایسنا زده است مخاطبین فکر می کردند این طفل های معصوم را تجمع کنندگان از توی خیابان جمع کرده اند و به زور آورده اند تجمع!
از همین جا در محضر این پدر بزرگوار سر تعظیم فرود می آورم و بوسه بر دستانش می زنم که فهمیده است بذر غیرت دینی و انقلابی را باید از همان کودکی در دل فرزندانش بکارد.
یادم میآید در یکی دو سال آخر ریاست جمهوری آقای خاتمی، ایشان سفری داشتند به بیرجند. آن زمان با دستور آموزش و پرورش وقت دانش آموزان مجبور بودند به همراه مدیران خود در دیدار رئیس جمهوری شرکت کنند والا برایشان غیبت رد می شد . در پایان آن دیدار یکی از دانش آموزان معصوم در ازدحام جمعیت زیر دست و پا ها جان داد و این موضوع منجر به التهاب شدید فضای شهر در آن زمان علیه مسئولین وقت شد.
کاش عکاسان جهاد دانشگاهی زیرکی شان را صرف پیدا کردن صحنه هایی از قبیل آنچه اجمالا در بالا توضیح دادم صرف نمایند نه گرفتن عکس از بچه هایی که در دامان امن پدر خویش در جمع مؤمنین انقلابی حضور یافتهاند.
امیدوارم ایسنا در راهپیمایی روز قدس و 22 بهمن با شکار این چنین صحنه هایی، سطح اندیشه و بصیرت خود را بیش از این آشکار نسازد و بیشتر دست گل به آب ندهد.
جمع بندی:
سینه ی سوخته ام حرف بسیار دارد اما تا همین جا هم شاید بیش از آنچه باید سخن راندم، انشاالله که مرضای درگاه احدیت قرار گیرد.
در یک جمعبندی میتوان اشاره کرد؛ اگر در جامعه اسلامی نسبت به موضوعات دینی حساسیتهای منطقی وجود نداشته باشد، عملکرد دشمنان اسلام و ایران به مرور هویت اسلامی جامعه را از بین خواهند برد. این امور همچون مرزهای اصلی دین هستند که اگر از آن حفاظتهای لازم صورت نگیرد خواه ناخواه اصل دین و دیانت مورد هجمه قرار گرفته و در نهایت نیز ممکن است اصل و اساس دیانت از میان برود. بر این اساس این واکنش نه تنها درست بلکه جزء وظایف دینی یکایک افراد در یک جامعه اسلامی است که از مرزهای دینی مردم حفاظت و حراست کنند.
والسلام علی من اتبع الهدی/155ج/